عصری تازه برای میانهروها؛ آیا پزشکیان میتواند پلن شاهینهای آمریکایی را خنثی کند؟
به گزارش اقتصادنیوز، ریسپانسیبل استیت کرفت با انتشار یادداشتی مدعی شد، سقوط دولت سوریه برای ایران و روسیه قابل تامل است بالاخص اگر شاخهای رادیکال قدرت را در اختیار بگیرد. این گزاره میتواند تهدیدی بالقوه برای تهران و مسکو و همچنین سایر کشورهای منطقه تلقی شود.
در همین راستا، گروهی از ناظران مدعیاند در شرایط کنونی پیروزی گروهی رادیکال و احیای نسخه تازهای از داعش که قادر است به تنشهای داخلی در سوریه دامن بزند، به عنوان تهدیدی مشترک برای ایران و آمریکا تبدیل شده است.
در چنین شرایطی چهرههای میانه رو در ایران براین باورند که تحولات شام بستر را برای بلندتر کردن صدای چهرههای محافظه کار هموار کرده است؛ همانهایی که از مخالفان سرسخت توسل به دیپلماسی با ایالات متحده هستند. این در حالی است که چهرههای میانه رو به دنبال آن هستند تا با توسل به رایزنی زمینه را برای خروج از بحران اقتصادی هموار کرده و بدین طریق از فشارهای اعمالی بر اقتصاد ایران بکاهند.
عصری تازه برای میانهروها
ریسپانسیبل استیت کرفت در ادامه یادداشت ادعاییاش آورد، چهرههای میانه رو در ایران با توجه به نیروهایی که در برابرشان صف آرایی کردهاند، تلاش دارند با حمایت از اصل تعامل بینالمللی با غرب و حتی با ایالات متحده، نفوذ سیاسی داخلی خود را تقویت کنند. آنچه که رئیس دولت اصلاحات، «گفتگوی تمدنها» نامید، رویکردی استراتژیک در این پروژه پیچیده داخلی و جهانی است.
هرکدام از روسای جمهوری میانه رو در ایران از خاتمی گرفته تا حسن روحانی و رئیسجمهور کنونی مسعود پزشکیان با توجه به این رویکرد نسخههایی را برای تعامل ارائه دادهاند.
علاوه بر این، محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه سابق و معاون فعلی رئیسجمهور، نقش اصلی را در حمایت از هر سه رئیسجمهور ایفا کرد. برای ظریف و متحدانش در وزارت امور خارجه، دانشگاهها و روشنفکران، تامین برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در سال 2015، محور سیاسی و استراتژیک مبارزه برای رویارویی با هرگونه سیاست رادیکالی است که میتواند تهران را تحت فشار بیشتری قرار دهد.
از منظر میانهروها، مفاد برجام - از جمله «بندهای غروب آفتاب» آن - فرصتی بین 10 تا 15 سال برای بازسازی اقتصاد ایران فراهم کرد و اصلاحطلبان امیدوار بودند، این کشور را به عرصه دیپلماسی و اقتصادی جهانی پیوند دهد.
دولت اوباما شرط بندی مشابهی انجام داد، اما زمانی که دونالد ترامپ در سال 2018 آمریکا را از توافق خارج کرد، زمان این قمار به پایان رسید. استعفای ناگهانی ظریف از سمت وزیر امور خارجه در فوریه 2019 شاید نشان دهنده ناامیدی او از فروپاشی ظاهری توافق بود. با انتخاب ابراهیم رئیسی در سال 2021 به عنوان رئیس جمهور، به نظر میرسید که پروژه میانهروها کاملاً فروپاشیده است.
در شرایط کنونی و با توجه به پیچیدهتر شدن تحولات خاورمیانه این احتمال وجود دارد که میانهروها در ایران بتوانند محافظه کاران را قانع کنند تا به رویکرد دیپلماسی تکیه کنند؛ چرا که در شرایط کنونی توسل به رایزنی میتواند ضرورت بیشتری داشته باشد.
ظریف در مقاله خود که 2 دسامبر در نشریه فارین افرز منتشر شد بر همین مقوله تاکید داشت و تکیه بر اصل دیپلماسی را تکرار کرد و استدلالش این بود که «پزشکیان خواهان ثبات و توسعه اقتصادی در خاورمیانه است. او همچنین میخواهد با غرب تعامل سازنده داشته باشد. دولت او آماده مدیریت تنشها با ایالات متحده است».
همانطور که دیوید سنگر اخیرا در نشریه نیویورک تایمز مدعی شده، ایران میتواند در شرایط کنونی دکترین هستهای خود را تغییر دهد -مسیری که همانطور که این نویسنده مدعی است پر هزینه است.– همزمان تهران این توان را دارد با توسل به رویکرد دیپلماتیک جدی برای افزایش توان بازدارندگیاش گامی جدی بردارد. از همین رو میتوان ادعا کرد که تهران شاید بتواند راهبردی که مدتهاست براساس فرمول «بدون جنگ، بدون صلح» استوار شده در شرایط کنونی تغییر دهد.
چگونه ایران میتواند پلن شاهینها را خنثی کند؟
هنوز خیلی زود است که بگوییم ترامپ به تصمیمهای احتمالی ایران چه واکنشی نشان خواهد داد، با این حال - همانطور که دیدار 14 نوامبر بین ایلان ماسک و سفیر ایران در سازمان ملل متحد (دیداری که مقامهای رسمی کشورمان آن را به شدت تکذیب کردهاند) نشان میدهد- احتمال معامله میان تهران و واشنگتن محتمل است.
به ادعای این نشریه، همه رهبران خاورمیانه شرط میبندند که رئیسجمهور منتخب کالاهای دیپلماتیکی را که جو بایدن نتوانست تولید کند، تحویل خواهد داد. با این حال، در مورد ایران، ترامپ باید با پیشفرضها در باب مذاکرهای که قبلاً آن را رد کرده، موافقت کند، یعنی کاهش یا حذف تحریمهای مرتبط با برنامه هستهای در ازای توافق جدیدی که به واسطه اش تهران با نظارت بینالمللی بیشتر بر فعالیتها و سایتهایش موافقت خواهد کرد و همزمان میزان غنی سازی اورانیوماش را محدودتر میکند.
شاهین های آمریکایی؛ چهرههایی چون برایان هوک، ممکن است دوباره به عنوان مردان اصلی ترامپ در ایران خدمت کرده و زمینه را برای بازگشت "فشار حداکثری" هموار کنند؛ سیاستی که در دولت اول ترامپ مانع از هرگونه مصالحه و سازش میان تهران و واشنگتن در مورد درصد غنی سازی اورانیوم شد. در چنین شرایطی واکنش تهران نیز بسیار با اهمیت است؛ ایران میتواند با تغییر دکترین هستهای خود شاهینها را جسورتر کند یا بستر را برای تعامل و خنثی کردن پلن شاهینها هموار سازد.
ترامپ در موقعیتی نیست که بتواند مناظرهای درباره ایران که پس از بازگشت او به کاخ سفید تشدید میشود، داوری کند. با این حال، بیزاری او از کشیده شدن پای آمریکا به جنگ منطقهای دیگر، رئیس جمهوری تازه را وادار می کند که در برابر شاهینهای آمریکایی مقاومت کرده و در عوض از فرصتهای بالقوه – که هنوز مشخص نیست - استفاده نماید، بالاخص در شرایط کنونی که هیچ کس در داخل یا خارج از خاورمیانه از تحولات پیش رو اطلاع درستی ندارد و نمیتواند معادلات را پیش بینی کند.