بازگشایی زنگزور؛ نسخه جاهطلبانه آذربایجان برای دور زدن غرب/ هزینه همصدایی پوتین و علیاف برای واشنگتن؛ ترکیه کارت برنده آمریکا میشود؟
به گزارش اقتصادنیوز، فارین پالسی با انتشار یادداشتی نوشت، بحران قانون اساسی در تفلیس گرجستان در حال شکل گیری است. احتمالا زمانی که میخائیل کاولاشویلی، رئیس جمهور تازه منتخب و راست افراطی حامی روسیه در 29 دسامبر تحلیف شود، تنشها به سرعت به نقطه جوش خواهد رسید. این در حالی است که ناظران میگویند انتخابات پارلمانی این کشور تقلبی بود، بنابراین سالومه زورابیشویلی، رئیس جمهور گرجستان پیروزی حزب رویای گرجستان در انتخابات را نامشروع خواند و خواستار برگزاری انتخابات جدید شده است؛ خواستهای که توسط پارلمان اروپا و بسیاری از ناظران بینالمللی تکرار شده است.
در حالی که تلاش ناموفق برای به چالش کشیدن حزب رویای گرجستان در دادگاه قانون اساسی کشور ادامه دارد. فارین پالسی با انتشار یادداشتی تلاش کرده تا ضمن بررسی چرایی تنشها در گرجستان، معمای شکست استراتژی واشنگتن در منطقه اوراسیا را واکاوی کند.
اقتصادنیوز این یادداشت را در دو بخش ترجمه کرده که بخش نخست با عنوان «استراتژی نخ نما شده آمریکا در گرجستان؛ چگونه ترکشهای تفلیس قفقاز را هدف قرار میدهد؟» منتشر شد در ادامه بخش دوم و نهایی آمده است.
راهبرد منسوخ واشنگتن
در همین راستا باید گفت که قدرت چانهزنی واشنگتن نسبت به کشورهای کوچکتر مانند گرجستان و قدرتهای متوسط از جمله ترکیه کاهش یافته است. برای مثال، واشنگتن در گرجستان به واسطه سیاستهایش قدرت چانهزنی دولت اقتدارگرا را افزایش داد؛ دولتی که قدرت را متمرکز کرد و نهادهای دولتی را به تصرف خود درآورد. این روندها فقط باعث دوقطبی بیشتر جامعه شد.
مسکو با وجود آن که به واسطه جنگ در اوکراین قدرت نفوذش را از دست داده است، اکنون میتواند شکستش در قفقاز جنوبی را بدین طریق جبران کند. پس از جنگ سرد و سقوط اتحاد جماهیر شوروی، واشنگتن با شکل دادن به مناطق فرعی اوراسیا - مانند آسیای مرکزی، کشورهای بالتیک، قفقاز جنوبی و بالکان - این استراتژی را برای خود به مسئولیت تبدیل کرده است. این مناطق فرعی فضاهای مرزی بین قدرتهای ژئوپلیتیکی بزرگتر هستند و نخبگان سیاسی در کشورهای محوری به سرعت یاد گرفتند که واشنگتن، مسکو و پکن را در مقابل یکدیگر بازی دهند.
علاوه بر این، رویکرد آمریکا شرایط منطقهای را ایجاد کرد که برای پیشرفتهای دموکراتیک نامطلوب و برای دوام اقتدارگرایانه مساعد است. ژئوپلیتیک از هم پاشیده اوراسیا تهدیدی فوری برای نظم مبتنی بر قواعدی است که تحت هژمونی ایالات متحده و شاید حتی بیشتر از ظهور چین پرورش یافته است.
ایالات متحده از زمان جنگ سرد با تداوم تمرکز بر کشورهای محوری در سراسر اوراسیا، به طور ناخواسته شکافهای ژئوپلیتیکی را در این جغرافیا ایجاد یا تشدید کرده است. چنین شکافهایی بازارهای منطقهای را تضعیف کرده و تولید سود اقتصادی را برای دموکراسیهای نوپا دشوار کرده است.
شکنندگی دولت در این مناطق تبدیل به یک وضعیت شد و مناطق را در درگیریهای مسلحانه با شدتهای مختلف گرفتار نگه داشت. به عنوان نمونه واشنگتن در قفقاز، با اتحاد منحصر به فرد با گرجستان به شکست اقتصادی کمک کرده است. گرجستان به عنوان ذینفع کوتاه مدت بازارهای منطقهای ضعیف ظاهر شد. این امر سپس قدرت چانهزنی رویای گرجستان را نسبت به واشنگتن افزایش داد. در واقع، تفلیس به بازی با چین، روسیه و غرب در برابر یکدیگر ادامه میدهد.
با این وجود، شاید به دلیل بحران سیاسی در گرجستان، قفقاز جنوبی جایی است که فشار دیپلماتیک در باب رویکرد قارهای توسط دولت ترامپ در آینده میتواند سودهای بسیاری را برای نفوذ واشنگتن در اوراسیا به همراه داشته باشد.
پیامدهای همصدایی علیاف و پوتین
آمریکا برخلاف سیاستهایش در هند و اقیانوس آرام؛ جایی که دولت بایدن در تعمیق اصول منطقهگرایی باز و تجارت آزاد مبتنی بر قوانین موفق بود، این کشور همچنان در قفقاز جنوبی به بازی دفاعی میپردازد. آذربایجان، یک دولت کوچک، رو به زوال و خودکامه موفق شده غرب و روسیه را در داخل نگه دارد. تهدیدهای مکرر الهام علیاف مبنی بر ایجاد یک کریدور فراسرزمینی زنگزور در جنوب ارمنستان، ایجاد یک کریدور میانی زمینی و ضدتحریم است.
از همین رو در صورت موفقیت، این طرح جنوب ارمنستان را به یک منطقه خاکستری تبدیل میکند که تحت نظارت نظامی روسیه و آذربایجان قرار خواهد گرفت. این امر که برای ایالات متحده غیرشفاف است، روسیه و ایران را به هم متصل میکند و به چین مسیر جدیدی را به سمت تأسیسات بندر آب عمیق آناکلیا میدهد که در سواحل دریای سیاه گرجستان در حال ساخت است.
همزمان باکو به واسطه شکست دیپلماسی واشنگتن در جهت باز کردن مسیرهای تجاری و ترانزیتی در منطقه، ناظران غیرنظامی اتحادیه اروپا در مرزهای ارمنستان را نیز مورد تمسخر قرار میدهد. علیاف و ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، همچنین از فرمتهای تعامل منطقهای حمایت میکنند که به طور خاص برای حذف قدرتهای یورو-آتلانتیک طراحی شدهاند. در واقع، روسیه احتمالاً خسارات خود در خاورمیانه را با فشار بیشتر در قفقاز جنوبی جبران خواهد کرد، جایی که از زمان شروع حمله تمام عیارش به اوکراین در حال از دست دادن موقعیت خود بوده است.
در کوتاهمدت، دونالد ترامپ، رئیسجمهور منتخب ایالات متحده میتواند به سیاستهای منطقهگرایی باز و ارتباط قارهای بایدن ادامه دهد. این گزاره مستلزم تعمیق حمایت محدود ایالات متحده از طرح چهارراه صلح ارمنستان است و تلاشی خواهد بود برای تقویت ارتباط منطقهای گسترده.
این استراتژی نویدبخش ایجاد منافع اقتصادی برای قفقاز جنوبی و کاهش نفوذ روسیه بر منطقه است. این ابتکار همچنین میتواند ایالات متحده را به یک بازیگر کلیدی در اتصال اوراسیا تبدیل کند و به واشنگتن دسترسی شفاف و متنوع به آسیای مرکزی و جنوبی بدهد. برای این منظور، تکیه بر ترکیه جهت باز کردن مرزش با ارمنستان - تا به امروز یک تعامل دیپلماتیک مداوم اما ناموفق بین آنکارا و ایروان را رقم زده -گزارهای که در صورت موفقیت میتواند اثرات منطقهای و قارهای گستردهای داشته باشد و کنترل روسیه بر مسیرهای تجاری و ترانزیتی را کاهش دهد.
باکو خلع سلاح میشود؟
در دراز مدت، رئیس جمهور منتخب ایالات متحده میتواند اشکال کمکهای دموکراتیک به کشورهای این مناطق را بازنویسی کند. تخصیص بودجهای که به طور خاص برای ایجاد همکاریهای فرامرزی یا پرورش شبکههای حرفهای در سراسر منطقه طراحی شده میتواند به مشکل شکست منطقهای در اوراسیا پایان دهد.
همزمان ارائه حمایت سیاسی و مالی برای حکومت سه جانبه ارمنستان، آذربایجان و گرجستان، زیر چتر ایالات متحده، به واشنگتن اجازه میدهد تا ارتباط قابل پیش بینی با آسیای مرکزی و جنوب آسیا داشته باشد. با پایان جنگ سرد واشنگتن در بالکان از این استراتژی پیروی کرد و امروز میتواند الگوی مشابهی را قفقاز پیاده نماید. اما در صورت ادامه جنگ و تجاوز سیاست منطقهای واشنگتن در قفقاز محقق نخواهد شد.
قدرت های یورو-آتلانتیک به طور منحصر به فردی برای تقویت هنجارها در برابر فتح و تجاوز خیز برداشتهاند؛ هنجارهایی که آذربایجان مورد حمایت روسیه سعی در تضعیفشان در منطقه دارد. اما آذربایجان با کاهش درآمدهای نفتیاش، اهرمهای منطقهایاش را از دست میدهد. در چنین شرایطی باکو به استراتژی ترامپ مبنی بر «صلح از طریق قدرت» متمایل خواهد شد.
در نهایت باید گفت که رویکرد قارهای واشنگتن در باب اوراسیا میتواند به معکوس کردن موج اقتدارگرایانه رو به رشد در قفقاز جنوبی کمک کند. امید گرجستان به آینده اروپایی را میتوان با عقب راندن بازیگران مستبد در منطقه که رویای گرجستان یکی از آنهاست، از سر گرفت.