پشت پرده سفر عراقچی به مسکو؛ رمزگشایی از بازی تازه پوتین در سه جبهه ایران، آمریکا و اسرائیل/ آیا ترامپ برای توافق با تهران به کمک روسیه نیاز دارد؟

به گزارش اقتصادنیوز، موسسه مطالعاتی خاورمیانه با انتشار یادداشتی مدعی شد: در ۱۲ آوریل، ایالات متحده و ایران نخستین دور از گفتوگوهای دیپلماتیک تازهنفس خود را در مسقط به پایان رساندند؛ دور دوم این مذاکرات برای ۱۹ آوریل در رم برنامهریزی شد و کلید خورد. در این فاصله، عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران، به مسکو سفر کرد تا به ادعای گروهی از ناظران در باب برخی از موضوعات با روسها هماهنگ شود. اما نقطه عطف این مذاکرات صرفاً از طریق گفتوگوهای هستهای حاصل نخواهد شد؛ بلکه مستلزم پرداختن به خطرناکترین گسل منطقهای، یعنی رویارویی ادعایی ایران و اسرائیل است.
روسیه ادعا میکند که میتواند در این زمینه کمک کند. هرچند همکاری مجدد با مسکو در پروندههای دیپلماتیک حساس ممکن است برای واشنگتن مخاطراتی در پی داشته باشد، اما از نگاه مذاکرهکنندگان آمریکایی که به دنبال توافق با تهران هستند، حمایت روسیه در کاهش تنش میان ایران و اسرائیل، ارزش این خطرات را دارد.
خطوط قرمز مسکو
این موسسه مطالعاتی در ادامه ادعا کرد: در قلب سیاست دولت دونالد ترامپ در قبال ایران همواره یک خط قرمز اصلی وجود داشته است؛ ایران هرگز نباید از آستانه گریز هستهای عبور کند؛ گزارهای که به ادعای واشنگتن تهدیدی وجودی برای اسرائیل است. در عین حال، ترامپ نمیخواهد آمریکا درگیر رویارویی پرهزینه و جدید در خاورمیانه شود. شاید این دو هدف در ظاهر با یکدیگر در تعارض باشند، اما مسیر باریکی وجود دارد که این دو را با هم پیوند میدهد.
با وجود آنکه روسیه شریک راهبردی ایران به شمار میرود، اما این کشور نگرانیهایی درباره ایرانِ مجهز به برنامه پیشرفته هسته ای دارد؛ هرچند ممکن است انگیزههایش با آمریکا متفاوت باشد. سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل در سپتامبر ۲۰۲۳ گفت: «هیچکس در این کره خاکی خواهان ظهور قدرتهای هستهای جدید نیست.» هرچند او در پاسخ به پرسشی درباره عربستان سعودی این سخن را بیان کرد، اما این نگرش ادعایی درباره ایران هم صدق میکند.
او به صراحت افزود: «جمهوری اسلامی ایران بارها تأکید کرده که چنین نیتی ندارد. رهبری این کشور حتی در این زمینه فتوا صادر کرده است. ما بر این فرض استوار هستیم که ایران به دنبال گریز از آستانه هستهای نیست؛ در نتیجه، همسایگان ایران هم وسوسه نخواهند شد که در این مسیر قدم بگذارند».
این موضع روسیه برای مقامات ایرانی تازگی ندارد. آنها میپذیرند که روسیه از گریز هستهای ایران استقبال نخواهد کرد؛ حتی اگر این دو کشور در مسائل بینالمللی کلان مانند مهار نفوذ جهانی آمریکا همسو باشند. روسیه میخواهد جمهوری اسلامی ایران را به عنوان یک دارایی راهبردی در اختیار داشته باشد، نه آنکه با باری دائمی بر دوش خود مواجه شود.
در واقع، با وجود حمایت دیپلماتیک مسکو از توافق هستهای سال ۲۰۱۵ (برجام)، که به ادعای ناظران توان گریز ادعایی هستهای ایران را محدود میکرد، برخی در تهران معتقدند روسیه پس از سال ۲۰۲۲ تلاشی جدی برای احیای برجام نکرد؛ مگر آنکه بتواند این موضوع را به عنوان یک کارت بازی در چانهزنی با غرب پس از حمله تمامعیار خود به اوکراین استفاده کند. در آن زمان، بسیاری در تهران خواستار آن شدند که ایران منافع راهبردی خود را بر منافع روسیه ترجیح دهد و با دولت جو بایدن وارد توافق شود؛ چرا که مسکو در مذاکرات بر سر احیای برجام خواستههای حداکثری مطرح میکرد.
روسیه و برنامه هسته ای ایران
موسسه خاورمیانه در بخش دیگری از یادداشت ادعاییاش آورد: با این حال، ادعاهایی که در غرب مطرح میشود مبنی بر اینکه مسکو ممکن است از گریز هستهای ایران استقابل کند تا موقعیت خود را به عنوان بازیگر اصلی خاورمیانه حفظ کند یا دستکم حواس رقبای غربیاش را پرت کند؛ این گزاره ادعایی است که توسط تحلیلگران ایرانی جدی گرفته نمیشود. البته، روسیه از آزادی عمل بیحد و حصر اسرائیل در منطقه ناراضی است.
لاوروف در ابتدای سال ۲۰۲۵ اعلام کرد: «نمیتوان از ایران خواست که نفوذش در منطقه را کاهش دهد، در حالی که حتی کوچکترین بازیگر منطقه در پی گسترش نفوذ خود است.» اما این موضع به معنای ترجیح یا پذیرش عبور ایران از آستانه گریز هستهای از سوی مسکو نیست.
اکثر کارشناسان ایرانی معتقدند که روسیه همچنان امیدوار است ایران از آستانه گریز هستهای عبور نکند، فارغ از خواستههای آمریکا و اسرائیل، مهار اشاعه هستهای یکی از ارکان امنیت ملی روسیه است. روسیه از افزایش قدرت تسلیحات هستهای در مرزهای جنوبیاش سودی نمیبرد. از منظر سنتی، آخرین چیزی که کرملین میخواهد، زنجیرهای از اشاعه هستهای است که جاهطلبیهای نظامی و اقتصادیاش در خاورمیانه را به خطر اندازد، یا ایرانِ هستهای و سرسختی که منافع روسیه در قفقاز جنوبی یا آسیای مرکزی را تهدید کند؛ کاری که ایران از اواسط دهه ۹۰ میلادی تاکنون نکرده است.
در عین حال که مسکو بهطور علنی با نظامیسازی برنامه هستهای ایران مخالفت میکند، از حق ایران برای برخورداری از برنامه هستهای غیرنظامی دفاع مینماید. سخنان مقامات تهران همین تمایز را بازتاب می دهد. بهطور مثال، عراقچی در یادداشتی در واشنگتنپست در ۸ آوریل تأکید کرد که برنامه هستهای کشورش صرفاً برای تولید برق و سایر مصارف داخلی است و هیچ مؤلفه نظامی ندارد. به گفته او، خواستههایی مانند برچیدن کامل تأسیسات هستهای ایران، رؤیایی بیش نیست.
رابطه نامتقارن ایران و روسیه
امروز، روسیه نهتنها در مسئله هستهای، بلکه حتی در قبال سیاستهای منطقهای ایران، از جمله رفتار این کشور با اسرائیل، اهرمهایی در اختیار دارد. مسکو طی سالهای تحریم، جمهوری اسلامی ایران را بهطور دیپلماتیک تقویت کرده، در مقاطعی سلاح در اختیار تهران گذاشته و در سوریه با این کشور همکاری کرده است. با این حال، به ادعای گروهی از ناظران سقوط ناگهانی بشار اسد در دسامبر ۲۰۲۴ نشان داد که همکاری نظامی ایران و روسیه آنگونه که ادعا میشد مستحکم نبوده است.
با این وجود، اگر قرار باشد قدرتی بزرگ بتواند ایران را برای کاهش برنامه هستهای و موضعگیریاش در برابر اسرائیل قانع کند، آن قدرت، روسیه تحت رهبری ولادیمیر پوتین است. در تماس تلفنی ۱۸ مارس، ترامپ و پوتین توافق کردند که ایران «نباید هرگز در جایگاهی باشد که بتواند اسرائیل را نابود کند.» این موضع روسیه در دفاع از امنیت اسرائیل تازه نیست.
در سال ۲۰۰۵، زمانی که محمود احمدینژاد خواستار «محو اسرائیل از نقشه» شد، لاوروف پاسخ داد که هیچ عضوی از سازمان ملل نباید بتواند موجودیت عضو دیگری را تهدید کند. با این حال، در طول بیست سال گذشته، مسکو تلاش جدی برای میانجیگری میان ایران و اسرائیل انجام نداده، بهجز توافقی که در سال ۲۰۱۸ به واسطه روسیه حاصل شد و نیروهای حامی ایران را از مرز اسرائیل در سوریه دور کرد. میتوان گفت در آن زمان روسیه انگیزهای برای ورود نداشت و ایران و اسرائیل نیز علاقهای نداشتند. اما اکنون که تنشها به سطحی بیسابقه رسیده و هر دو طرف خواهان پرهیز از جنگ هستند، در حالی که کرملین شاید علاقهمند به تعامل با ترامپ باشد و از همین رو زمینهای برای ایفای نقش مسکو فراهم شده است.
به ادعای این موسسه مطالعاتی، ۷ آوریل، مسکو بار دیگر آمادگی خود را برای میانجیگری میان تهران و واشنگتن اعلام کرد و نسبت به پیامدهای «فاجعهبار» جنگ منطقهای هشدار داد. روسیه در حال بازتعریف خود به عنوان میانجی میان ایران، اسرائیل و آمریکا است و این ارزش آن را دارد که آزمایش شود آیا این نفوذ واقعاً مؤثر است یا خیر.
در اکتبر، پوتین ادعا کرد که با اسرائیل و ایران در تماس است و روابطی مبتنی بر اعتماد با آنان دارد. او خواستار توقف حملات نظامی دوجانبه ایران و اسرائیل در آوریل و اکتبر ۲۰۲۴ شد. او افزود که اگر هر دو طرف مایل باشند، مسکو آماده ایفای نقش واسطه است: «ما واقعاً امیدواریم این تبادل بیپایان ضربهها پایان یابد و راههایی برای حل بحران یافت شود که هر دو طرف را راضی کند.»
نقش شخص پوتین در این زمینه را نباید دستکم گرفت. او با مقام های رسمی ایران و بنیامین نتانیاهو، روابطی فعال دارد که به حدود ربع قرن بازمیگردد. احتمالاً هیچ سیاستمدار دیگری در سطح پوتین چنین جایگاه منحصربهفردی ندارد. پوتین همچنین نفوذ چشمگیری بر ترامپ دارد؛ شاهد این مدعا، عدم اعمال تعرفههای تازه بر روسیه از سوی آمریکا در ۲ آوریل و تکرار مکرر مواضع روسیه توسط ترامپ است و از آنجا که رهبر کرملین نمیخواهد آمریکا یا اسرائیل درباره برنامه هستهای ایران اقدام کنند، ممکن است بتواند با بهرهگیری از نفوذ خود بر ترامپ، توافقی پنهان میان تهران و واشنگتن را تسهیل کند. چنین نقشی ممکن است در نهایت به سود ایران باشد، زیرا در گذشته ترامپ نشان داده که تمایل بیشتری دارد از خط مشیهای پوتین تبعیت کند.
آیا توافقی پنهان ممکن است؟
به ادعای موسسه خاورمیانه، مذاکرهکنندگان ایرانی که به دنبال امتیازاتی از واشنگتن هستند -از جمله کاهش تحریمها و شناسایی ضمنی نفوذ منطقهای ایران- به خوبی میدانند که دولت ترامپ تنها زمانی به مصالحه تن خواهد داد که مطمئن شود ایران از آستانه گریز هستهای عبور نخواهد کرد و امنیت اسرائیل را به خطر نمیاندازد. هرگونه توافقی، چه آشکار چه پنهان، احتمالاً شامل مفادی غیررسمی درباره اقدامات ایران در برابر اسرائیل خواهد بود.
در این راستا، میانجیگری روسیه میتواند نقش کلیدی ایفا کند؛ حتی اگر مذاکرات در سطح رسمی به نتیجه نرسد، تعاملات سهجانبه پشت پرده -میان ایران، آمریکا و روسیه- ممکن است به کاهش تنشها کمک کند. پوتین و لاوروف در گذشته نیز از این نوع تعاملات محرمانه برای پیشبرد منافع خود بهره بردهاند، بیآنکه الزاماً بهطور علنی اعلام شود. چنین رویکردی میتواند همزمان دغدغههای ایران، خواستههای ترامپ و نگرانیهای اسرائیل را مدنظر قرار دهد.در عین حال، چنین توافقی -اگر حاصل شود- شکننده خواهد بود.
مخالفت اسرائیل با هرگونه نزدیک شدن واشنگتن به تهران، متحدان منطقهای ایران، و حتی برخی جناحهای داخلی در هر سه بازیگر، میتوانند روند را با چالش مواجه سازند. اما در لحظهای که تنشها در اوج است و احتمال وقوع جنگ فراگیر در منطقه جدیتر از همیشه به نظر میرسد، حتی توافقی محدود اما عملیاتی، موفقیت بزرگی خواهد بود.
در نهایت، روسیه میکوشد تا نقشی متفاوت از دوران جنگ سرد برای خود تعریف کند؛ نه صرفاً بازیگری در تقابل با غرب، بلکه میانجی میان دشمنان، شریک هر دو طرف و داوری که با همه در تماس است. اگر مسکو بتواند میان تهران و تلآویو آتشبس نانوشتهای برقرار سازد -حتی موقتی- آنگاه باید گفت که نقش پنهان روسیه در منطقه از همیشه پررنگتر شده است.