اشتغال در پیری

طی ۱۰۰ سال گذشته، شاخص امید به زندگی در هر دهه تقریبا ۲.۵سال افزایش داشته و در شماری از کشورها از ۹۰سال هم گذشته است.
هرچند میزان این تغییرات در بین مناطق جغرافیایی نابرابر بوده، تقریبا همه کشورها در تمام قارهها موفق به افزایش چشمگیر امید به زندگی شدهاند. این افزایش هم موجب نگرانی و هم امیدواری کارشناسان علوم زیستی و اجتماعی شده است. از یکسو، افزایش بهداشت و کیفیت خدمات درمانی موجب امیدواری است و از سوی دیگر، تغییر هرم جمعیت و «پیری» موجب نگرانی سیاستگذاران شده است.
از آنجا که نگاه سیاست و پژوهش به گروه سنی در معرض مرگ و میر متمرکز است، افزایشهای اولیه در امید به زندگی عمدتا نتیجه جلوگیری از مرگ نوزادان و کودکان بودند. از منظر آماری، کودکان و نوزادان گروه سنی با بیشترین نرخ مرگ و میر در قرون هجدهم و نوزدهم میلادی بودند. بعد از حل و فصل مرگ عمده نوزادان در سطح جهانی، نگاهها به بیماریهای میانسالی معطوف شد و بیماریهایی چون سرطان بهطور نسبی قابل درمان شناخته شدند. امروز اما علم پزشکی و زیستشناسی به فاز آخر درمان بیماریها در سنین پیری متمرکز شده است. در نتیجه، میتوان انتظار داشت که افزایش امید به زندگی در دهههای آینده ادامهدار باشد و عمدتا ناشی از کاهش مرگ و میر بین گروههای مسنتر باشد.
جریان غالب فکری در بین دانشگاهیان و سیاستمداران همواره با شک و تردید درباره منافع این تغییرات در بلندمدت نگریستهاند. هرچند مرگ و میر نوزادان تقریبا در اکثر مناطق جهان به جای امر عادی به عزا بدل شده، کاهش رشد جمعیت و افزایش سهم جامعه مسن در هرم جمعیتی موجب نگرانی اکثر متفکران شده است. عمدهترین دلیل این نگرانیها از جامعه پیر مربوط به نظام سلامت و تامین اجتماعی میشود.
سایر نگرانیهای رایج نیز به تغییرات توزیع ثروت و فرصتهای کاری در بازار کار مربوط میشوند. اما پژوهشهای اخیر سعی داشتهاند بر نکات مثبت این تغییر تمرکز کنند؛ به جای توجه به تغییر هرم سنی جمعیت و جامعه پیر (ageing)، باید توجه سیاست و پژوهش به بهرهبرداری بهتر از سالهای اضافه زندگی معطوف شوند. این رویکرد دیرپایی (longevity) نامیده میشود و تلاش میکند راهکارهای حداکثرسازی رفاه جامعه زیر نظام جدید جمعیتی را شناسایی کند.
خوش بینی به آینده این روند به چند فاکتور عمده بستگی دارد. سالهای پیری و بالای ۸۰سال باید با کیفیت بالا و سلامت نسبی همراه باشند تا به جای جامعه پیر، جامعه دیرپا به وجود آید. این مساله خود به سبک زندگی و حل سریع و قطعی بیماریهای خطرناک در میانسالی بستگی دارد تا نرخ سلامت و آمادگی کاری بخش مسن جامعه بالا رود. کاهش نرخ اعتیاد به مخدرها از جمله سیگار و الکل در جوامع پیشرفته و بهویژه ژاپن و اسپانیا در کنار درمانهای پیشرفته سرطان و سایر بیماریهای معلولیتزا از جمله این تغییرات هستند که به مرور باید حمایت و گستردهتر شوند. فاکتور مهم دیگر ایجاد نظام آموزش و درمان در راستای این هدف است. درنهایت، نظام بازار کار و تامین اجتماعی باید خود را برای عصر جدید آماده سازد.
نقش اقتصاددانان این روزها در این فاکتور آخر بیش از گذشته مهم شده است. تغییرات نظام کار نباید خود را فقط به افزایش سن بازنشستگی محدودکند، بلکه باید مشاغل مناسب برای گروههای مسنتر ایجاد کند. پژوهش عجماوغلو و اسکات در سال۲۰۲۲ نشان داد که این تغییر در بریتانیا و ایالات متحده در حال رخ دادن است؛ اما نه با سرعت مناسب. بهطور خلاصه، این تغییر باید به سویی باشد که بار فیزیکی و روانی شغل به مرور و در طول زندگی پس از ۵۵سالگی کاهش یابد، بدون آنکه رفاه فرد بهطور جدی خدشهدار شود. نظام تامین اجتماعی نیز باید خود را بهطور جدی متحول کند و برای پذیرش بازنشستگیهای بسیار زود و بسیار دیر آماده کند.