پیش بینی کف بورس با یک شاخص+نمودار
اینها سوالاتی است که سهامداران از یکدیگر میپرسند. این روزها تردید و ابهامها درباره آینده بورس افزایش یافته و چشمانداز مشخص و شفافی از آینده بازار سهام وجود ندارد. خصوصا اینکه اعتماد به بازار به شدت کاهش یافته و تحلیلهای متناقضی نیز از سوی تحلیلگران ارائه میشود. گروهی از تحلیلگران معتقدند که ارزش بازاری سهام شرکتها با ارزش ذاتی آنها برابر شده یا به عبارتی قیمتها به تعادل رسیدهاند و شاخص بورس بیش از این نزول نخواهد کرد. در مقابل گروهی دیگر میگویند که قیمتها هنوز به تعادل نرسیدهاند.
این گروه معتقدند مداخلات در بازار مانند تغییر دامنه نوسان قیمت سهام تنها موجب طولانی شدن فرایند اصلاح قیمتها و فرسایشی شدن روند تعدیل بازار شده است. علاوه بر این تصمیمات سیاستگذارانْ سهامداران را بیش از پیش به بازار بیاعتماد کرده است. استناد این گروه به «شاخص بورس نسبت به تولید ناخالص داخلی به قیمت اسمی (بدون احتساب نفت)» است. محاسبه این شاخص که از تقسیم شاخص کل بورس بر تولید ناخالص داخلی به قیمت اسمی به دست میآید (همانطور که در منحنی هم دیده میشود) نشان میدهد که رقم آن همواره در محدوده خاصی قرار داشته اما پس از رشد فزاینده شاخص کل بورس در سال 99 این رقم پرش کرده و از محدوده تاریخی خود خارج شده است.
در واقع تولید ناخالص داخلی به قیمت اسمی حاوی دو متغیر قیمت و سطح تولید است. به عبارت دیگر تغییر تولید ناخالص داخلی متاثر از تغییر یکی یا هر دو این متغیرها است. شاخص کل بورس نیز دقیقا همین ویژگی را دارد و تغییرات آن متاثر از تغییر سطح تولید بنگاهها و قیمت اسمی محصولات آنهاست. در نتیجه هر دو شاخص از یک جنس هستند و میتوانند تحت تاثیر تورم یا رشد بهرهوری (تولید) افزایش یابند. بنابراین انتظار این است که حاصل تقسیم شاخص کل بر تولید ناخالص داخلی (برای دورههای زمانی مختلف) همواره در یک محدوده مشخص قرار بگیرد، چون در هر دو شاخص تورم نیز محاسبه میشود.
در تصویر این شاخص (شاخص کل بورس نسبت به تولید ناخالص داخلی) برای یک دوره نمایش داده شده و همانطور که در منحنی هم دیده میشود در سال 99 این نسبت جهش داشته و از محدوده تاریخی فاصله گرفته است و حتی با تعدیلات قیمتی صورت گرفته از نیمه دوم سال 99 به این سو هنوز به این محدوده برنگشته است. در نتیجه این شاخص هنوز به تعادل تاریخی برنگشته است.
سنجش بورس با سهم فولاد
ممکن است در نقد رفتار تاریخی این شاخص (شاخص کل بورس نسبت به تولید ناخالص داخلی) گفته شود که شاخص کل دستکاری میشود و معاملهگران حقوقی سعی در حفظ رقم شاخص کل بورس در سطوح مشخصی دارند. برای احتیاط بیشتر و راستی آزمایی این نسبت میتوان نسبت قیمت یک سهام بزرگ بازار به تولید ناخالص داخلی را در نظر گرفت. اگر قیمت سهم شرکت فولاد مبارکه که تعداد قابل توجهی سهامدار حقیقی دارد و با نماد فولاد در بورس معامله میشود را بر تولید ناخالص داخلی تقسیم کنیم و روند تغییرات آن را در بلندمدت بررسی کنیم همانگونه که در تصویر نیز مشاهده میشود روندی کاملا مشابه نسبت شاخص کل به تولید ناخالص داخلی دارد. بنابراین این دادهها که هم تاثیر تورم را مد نظر قرار داده و هم عملکرد بخش واقعی اقتصاد را در محاسبه وارد کرده نشان میدهد که بورس با تعادل تاریخی فاصله دارد. البته همان طور که گفته شد برخی از تحلیلگران معتقدند بورس به تعادل رسیده است و ممکن است با تحلیل فوق مبتنی بر رفتار تاریخی نسبت شاخص کل بورس به تولید ناخالص داخلی مخالف باشند، با این حال این گروه از تحلیلگران باید دلایل خود را ارائه کنند و توضیح دهند که با در نظر گرفتن چه مفروضاتی معتقدند قیمتها در بازار سهام به کف رسیده و شاخص کل بورس بیش از این نزول نخواهد کرد؟