رقبای ایران بازی بزرگ خاورمیانه را برهم میزنند؟
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از اکوایران، سرخوردگی ظاهری دولت های غربی نسبت دور اخیر مذاکرات احیای برجام در شهر وین، و واکنش آنها نسبت به پیشنهادات تیم مذاکره کننده جمهوری اسلامی باعث شده که بار دیگر مقامات و تحلیلگران غربی از برنامه جایگزین در صورت عدم دستیابی به توافق سخن بگویند. ولی نصر، استاد دانشگاه جان هاپکینز و کارشناس مشهور مسائل بینالملل در مقاله ای با عنوان «همه در برابر همه؛ تجدید حیات فرقهای در خاورمیانه پسا آمریکا»، در نشریه فارن افرز نسبت به خطر عدم توافق با ایران هشدار داده است.
در بخش اول از این مقاله که پیش از این در اکوایران با عنوان «مرگ توافق هستهای، احیای تقابلهای منطقهای» منتشر شد، ولیرضا نصر استدلال کرده بود که در صورت عدم احیای برجام، خاورمیانه چنان درگیر منازعات فرقه ای خواهد شد که ایالات متحده مجبور خواهد شد که بار دیگر درگیر مخاصمات در خاورمیانه شود، و این در تعارض با سیاست دولت آمریکا مبنی بر «خاتمه دادن به جنگ های بی پایان» و «شیفت راهبردی از خاورمیانه به هندوپاسیفیک»است. در ادامه بخش دوم این مقاله را بخوانید.
آماده انفجار
قطر، عربستان سعودی، ترکیه و امارات همگی از گروههای سنی فرقهگرا در جهان عرب حمایت کردهاند. ترکیه و متمولین سنی خلیج فارس از برخی گروههای سنی تندرو که به دنبال سرنگونی اسد -از جمله داعش- هستند، حمایت مالی کردهاند. شیعهستیزی شدید آن گروه و وعده آن برای احیای خلافت اسلامی، سنیهای محروم را در گسترهای که از دمشق تا بغداد، مجذوب خود کرد. در نهایت، داعش توسط ائتلافی شامل روسیه، ایالات متحده و ایران، از بین رفت – والبته ایران در کنار متحدان شیعه محلی خود در عراق و سوریه با داعش جنگید.
اما اگرچه تهران تاکنون توانسته در مبارزات منطقهای برای نفوذ به برتری برسد، اما ممکن است در سالهای آینده با چالشهای فزایندهای روبرو شود. شیوخ سنی خلیج فارس، همراه با اسرائیل و ترکیه، همگی در نتیجه درگیریهای فرقهای که جهان عرب را درگیر کرده است، سهیم هستند. در شرایطی که ایالات متحده در حال فرستادن این سیگنال است که تلاشی برای خروج ایران از مناطقی که متحدانش را در آنجا مستقر کرده، نخواهد کرد، بازیگران منطقه در حال آماده شدن برای بر هم زدن این بازی هستند.
در سوریه، حکومت اسد در تلاش است تا حاکمیت خود را تحکیم کند، اما این کشور همچنان به مانند یک بشکه باروت فرقهای است. ممکن است نبردها بر سر کنترل استان شمال غربی ادلب و منطقه تحت کنترل کردها در شمال شرق کشور از سر گرفته شود. ترکیه در برابر تلاشهای اسد برای تصرف ادلب مقاومت کرده و ادعای خود مبنی بر اینکه مدافع حقوق سنیها در سوریه است را تکرار کرده است. اسراییل نیز به گرداب درگیری در سوریه کشیده شده، چرا که به طور فزایندهای نسبت به از گسترش ردپای ایران در این حدود نگران است. در همین حال، اکثریت جمعیت سنی کشور، که در بخشهایی از کشور که در اثر جنگ یک دهه ویران شده زندگی میکنند، بدون برخورداری از درآمد و فقیر باقی ماندهاند.
برکشیده شدن صدر و چشمانداز صلح فرقهای
سرنوشت سوریه به سرنوشت عراق گره خورده است. پیروزی دولت مرکزی عراق بر جهادیهای سنی تنها به واسطه حمایت نظامی ایران و ایالات متحده و همچنین به قیمت تقویت نفوذ نیروهای شیعه در این کشور رقم خورد. در حال حاضر عراقیها توانستهاند درگیریهای فرقهای را خنثی کنند، اما این مسئله همچنان چون آتشی زیر خاکستر است. انتخابات پارلمانی اخیر نیز دال بر حاکمیت سیاسی ضعیف در این کشور بود.
پیش از آغاز رایگیری در ماه اکتبر، آیتالله علی سیستانی –مرجع مذهبی قدرتمند شیعیان- عراقیها را تشویق کردند که به پای صندوقهای رای بروند؛ اما این درخواست از سوی مردم با استقبال مواجه نشد. بیتفاوتی عمومی نسبت به انتخابات منجر به مشارکت کمسابقهای شد که فرقهگراترین چهرههای سیاسی کشور را به به بازیگران اصلی مبدل کرد: مقتدی صدر -که بارها تغییر چهره داده- و نوری المالکی، نخستوزیر سابق. نکته مهم این بود که احزاب وابسته به نیروهای شیعه نیز نتوانستند آرای قابل توجهی را کسب کنند. بدین ترتیب بار دیگر بیثباتی به کشور بازگشته است –از جمله تلاش اخیر برای ترور مصطفی الکاظمی، نخست وزیر کشور.
برکشیده شدن صدر چشمانداز صلح فرقهای را متبادر نمیکند. اگرچه او در حال حاضر خود را به شمایل یک ملیگرا درآورده، اما در واقع او در اداره کشور، منافع ملی عراق را با منافع شیعیان وابسته و پیرو خود یکسان میداند. شبهنظامیان وابسته به او در خط مقدم جنگ داخلی فرقهای قرار داشتند که عراق را در سال 2006 فرا گرفت و به نظر هم نمیرسد که او قصد داشته باشد برای رضایت سنیها قدرت را با آنها تقسیم کند. اگرچه او در ظاهر شعار میدهد که به دنبال آنچه وی «خودمختاری از ایران» میخواند است، اما در داخل با جناحهای رقیب و مانورهای پادشاهیهای سنی خلیج فارس مواجه خواهد شد که مخالف کنترل شیعیان بر عراق هستند. بنابراین احتمالا در آینده دوباره تمایل به اتکا بر تهران خواهد داشت.
حزبالله کنارزدنی نیست!
آشوب فزاینده در لبنان نیز اگر چه نشان دهنده بیثباتی در این کشور است، اما به معنای کاهش نفوذ ایران نیست. بازیگر مسلط سیاسی در این کشور حزبالله است که ظرفیت نظامی خود را در طی این سالها و تحت حمایتهای ایران تقویت کرده است. این گروه شیعی لبنان عملکرد خوبی در جنگها علیه اسرائیل داشته است و زرادخانه عظیم موشکی آن هم به عنوان یک عامل بازدارنده تهدیدآمیز برای اقدام نظامی اسرائیل علیه ایران به شمار میرود. حزبالله همچنین با حمایت ایران نیروهای خود را در موفقیت به سرتاسر جهان عرب، بهویژه در عراق و سوریه، مستقر کرده است؛ مسئلهای که برای تهران حیاتی شده است.
اما با این همه، حزبالله همچنین یک نیروی سیاسی در لبنان به شمار میشود –لبنانی که به واسطه بحران اقتصادیاش شاهد فرسایش دولت و جامعهاش است، و البته همه احزاب در شکل گرفتن چنین وضعیتی شریک هستند. جوامع مسیحی و سنی کشور مدتهاست که نسبت به روابط حزبالله و ایران حساس شدهاند. پرونده انفجار ویرانگر در بندر بیروت در اوت 2020 که بخش های زیادی از شهر را ویران کرد و تحقیقات رسمی در این زمینه هم در مدت اخیر جنجال برانگیز شده است.
با این حال باید دانست که حزبالله به راحتی از قدرت کنار نمیرود. نفوذ این گروه بر جامعه شیعه این کشور انکار نشدنی است و ایران متعهد به حمایت از این گروه است. لبنان مدتهاست که مستعد درگیریهای خشونتآمیز بوده است، و دور از انتظار نیست که رویدادهای آتی در این کشور زمینه را برای یک درگیری فرقهای دیگر فراهم کند.
نیمه پر و خالی آینده جنگ یمن
در یمن، جنگ داخلی عملا به جنگ نیابتی تبدیل شده است. در یک طرف دولتی مرکزی قرار دارد که توسط عربستان سعودی حمایت می شود. از سوی دیگر، گروههای حوثی شمال کشور هستند که ذیل به شیعیان زیدی قرار دارند و البته از حمایت ایران برخوردارند.
جنگ در سال 2015 -زمانی که ائتلافی از دولتها به رهبری عربستان سعودی و امارات متحده عربی برای جلوگیری از پیروزی حوثیها در این درگیریها مداخله کردند و ادعا میکردند که میخواهند مانع نفوذ ایران در شبه جزیره عربستان شوند- صورتی فرقهای به خود گرفت.
کارزار این ائتلاف عملا یمن را ویران کرده است، اما نتوانسته حوثیها را -که در طی این جنگ با ایران متحدتر شدند- شکست دهد. با پایان یافتن جنگ، حوثیها بر بخشهای قابل توجهی از یمن تسلط خواهند یافت و سهم بزرگی در سیاست این کشور خواهند داشت. بدین ترتیب لیوان برای ایران و طرف شیعی منطقه نیمه پر و برای عربستان سعودی و متحدان سنی آن نیمه خالی خواهد بود.
احساس دلگرمی از حضور یک متحد سرسخت
اما زمانی که کشورهای عربی سنی به میدان بازی نگاه میکنند، با مشاهده حضور یک متحد سرسخت که درگیر مبارزه با ایران است احساس دلگرمی میکنند: اسرائیل؛ که با حملات هوایی علیه پایگاههای ایران در عراق و سوریه کاملاً در میانه کشمکشهای رو به رشد منطقهای قرار گرفته و با انجام ترورها، حملات سایبری و خرابکاری در تاسیسات ایران ادعا میکند که به دنبال کند کردن توسعه برنامه هستهای جمهوری اسلامی است.
تهران تاکنون پاسخهای خود علیه اسرائیل را محدود به حملات سایبری کرده و برخی حملات به کشتیهای اسرائیلی در خلیج فارس هم منتسب به آن شده است [ادعایی که از سوی جمهوری اسلامی تکذیب شده است].
اما باید توجه کرد که این وضعیت میتواند به سرعت تشدید شود – البته نه لزوما از طریق جنگ مستقیم بین ایران و اسرائیل، بلکه شاید درگیری میان متحدین ضمنی هر دو طرف در عراق، لبنان و سوریه و حتی حملات متحدان ایران علیه متحدان جدید اسرائیل در خلیج فارس.
پایان بخش دوم