جزئیات مهم از جلسات خاتمی با روحانی، سید حسن خمینی و ناطق نوری
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از روزنامه فرهیختگان، معمولا در فاصله بین انتخابات ریاستجمهوری و مجلس جنس فعالیت گروههای سیاسی با روزهای نزدیک به انتخابات تفاوت دارد، گفتوگوهای پشتصحنه و جلسات داخلی سیاسیون در این روزها هم احتمالا از این قاعده پیروی میکند. بهخصوص چهرههای اصلاحطلب که حالا نه در دولت و نه در مجلس حضور ندارند، فرصت و امکان بیشتری برای برگزاری جلسات محفلی داخلی دارند. در روزهای اخیر خبرهایی درباره جلسه برخی چهرههای اصلاحطلب منتشر شده است.
برای پیگیری این خبرها و بررسی اینکه این جلسات در چه سطحی و با چه برنامهای انجام شده است، با جواد امام، مدیرعامل بنیاد باران و از فعالان سیاسی اصلاحطلب نزدیک به سیدمحمد خاتمی گفتوگو کردیم. او در پاسخ به این سوال که آیا جلسات سیدحسن خمینی با سیدمحمد خاتمی، ناطقنوری و حسن روحانی واقعیت دارد، گفت: «البته جلسات آقای خاتمی با این افراد تشکیلاتی نیست، شاید دیدارها و دیدوبازدیدهایی داشته باشند، ولی هیچ جلسه تشکیلاتی که بخواهند راجعبه انتخاباتهای آینده یا بحثهای اینچنینی بین آقایان صورت بگیرد، مطلقا صحت ندارد.»
از امام سوال کردیم آیا این جلسات به فرآیند بازسازی جبهه اصلاحات ارتباط دارد یا خیر؟ او در پاسخ جنس دیدار خاتمی با روحانی و ناطقنوری را متفاوت دانست و توضیح داد: «دیدارها یا جلسات آقای خاتمی با آقای ناطقنوری و آقای روحانی چه ارتباطی میتواند با هم داشته باشند؟ مگر آقای ناطقنوری جریان اصلاحات را نمایندگی میکند؟ از نظر ما، ایشان یک اصولگرای باسابقه و اعتدالی است. یکی از سرمایههای کشور است که در دوران مختلف حضور داشته و مورد احترام است.»
مساله بازسازی جبهه اصلاحات سوال جدی این روزهاست، برخی از احزاب با هم اختلافنظر جدی دارند، مثلا در بحث انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰، تعدادی از احزاب اصلاحطلب معتقد بودند که باید از کاندیدای نیابتی حمایت شود، اما درنهایت از هیچ کاندیدایی حمایت نشد. جواد امام در این باره گفت: «واضح است که جبهه اصلاحات یکسری کاندیدای مشخص داشت و متاسفانه تمام کاندیداهایی که جبهه اصلاحات برای شرکت آنها در انتخابات ریاستجمهوری به جمعبندی رسیده بود، توسط شورای نگهبان عدماحرازصلاحیت یا ردصلاحیت شدند.
حالا برخی میگفتند شما کاندیدا ندارید، بیایید از یک کاندیدای دیگر حمایت کنید، اما این کار خیلی منطقی بهنظر نمیرسد. ما قرار بود از کاندیدای خودمان حمایت کنیم، قرار نبوده که بهعنوان یک جریان سیاسی بیاییم کاندیدا معرفی کنیم و کاندیداهای ما هم حذف بشود، بعد بگویند که شما با حمایت از کاندیدای رقیب وارد فعالیت بشوید. حالا رقیب که نه اما کاندیدایی که برای جبهه شما نبوده را حمایت بکنید. اگر قرار بر فعالیت یک جریان سیاسی است، باید با کاندیدای خودمان در صحنه انتخابات بیاییم و وارد رقابت شویم، رای هم نیاوریم میپذیریم، اما اگر قرار نیست ما بتوانیم با کاندیدای خودمان وارد انتخابات شویم، برای چه باید از کاندیدایی که متعلق به جبهه ما نیست حمایت کنیم؟ و اساسا انتخابات چه معنایی پیدا میکند!»
او ادامه داد: «جریان اصلاحات یک جریان مستقل از جریانهای سیاسی و مردم نیست ولی بحثی که میگویند فعالیت این جریان کمیت و کیفیتش پایین آمده، اگر چنین باشد بهجهت اعمال محدودیتهایی است که برای جامعه خصوصا اصلاحطلبان ایجاد کردهاند. تریبونهای رسمی که از اصلاحطلبان گرفته شده، افراد شاخصی که در جریان اصلاحات بودند اکثرا توسط شورای نگهبان فرصت ورود به عرصههای انتخابات پیدا نکردند. به همین جهت رفتهرفته اصلاحطلبان از دستگاههای اجرایی و قانونگذاری کنار گذاشته شدند.
علیالقاعده وقتی این محدودیتها صورت میگیرد، ما شاهد آن دسته از فعالیتهایی که توسط اصلاحطلبانی که قبلا فرصتهایی در اختیارشان بوده و ظهور و بروز پیدا میکرده است، نخواهیم بود. بهصورت طبیعی، من فکر میکنم این به جریان اصلاحات برنمیگردد، به محدودیتهایی برمیگردد که اعمالشده و این فرصتها از اصلاحطلبان سلب شده است و متاسفانه فرصتهای قانونی و طبیعی این جریان از آنها گرفته شده است.»
در پایان بهصورت مصداقی از دیگر اختلاف سلایق در بین اعضای احزاب اصلاحطلب مانند جوانگرایی دبیران احزاب صحبت شد و جواد امام گفت: «این اختلافاتی که در احزاب اصلاحات است مانند بحث جوانگرایی که مطرح کردید، کسی با آن مخالفتی ندارد؛ جوانگرایی و اعتماد به جوانان و میدان دادن و سپردن مسئولیت به آنها امر لازم و ضروری است، ولیکن این امر نیازمند یک فرآیندی است. افرادی که در هرعرصهای فعالیت میکنند، میخواهد فعالیت سیاسی باشد یا فعالیت مدیریتی باشد و هرنوع فعالیت در عرصههای مختلف، نیازمند کسب تجاربی است.
به هر حال باید فرصتهای لازم در اختیار آنها قرار داده شود. الان در دولت سیزدهم ما صحبت از جوانگرایی میکنیم، ولی منظور ما آن جوانانی هستند که دارای تجربه و دانش لازم باشند، و الا اگر هر جوانی در هر عرصهای بدوندانش و تجربه کافی بخواهد وارد آن مجموعه شود، چه در احزاب، چه در عرصههای اجرایی، قاعدتا باعث لطمه به خودش و کشور و حتی به جوانان خواهد شد. شاید در احزاب گوناگون سلایق مختلفی وجود داشته باشد، ولی در تصمیمات کلان همه با هم اشتراک داشته و متفق عمل میکنند و خوشبختانه هیچ اختلافی به آن معنا که باعث تفرقه باشد یا مسائلی از این دست که دیگران بهدنبال آن هستند، در شرایط کنونی مشاهده نمیشود.»