بحرانهای اقتصادی شدیدتر از آن است که بخواهیم به دعواهای سیاسیمان ادامه دهیم
به گزارش اقتصادنیوز گزیده این گفتوگو به این شرح است:
*من امیدوارم تصمیمگیران کشور به صورت واقعی در اندیشه حل مشکلات باشند و بدانند هر تصمیمی که میگیرند، بر زندگی مردم تأثیر دارد. مردم در شرایط کنونی به سختی روزگار میگذرانند و سختی اوضاع اقتصادی در همهجای کشور اعم از تهران و هر شهر دیگری دیده میشود. من چند روزی میشود از بیمارستان مرخص شدهام. قبل از اینکه بروم بیمارستان، برای تصویربرداری از قفسه سینه، به یک مرکز درمانی مراجعه کردم. نزدیک غروب بود، خانمی میانسال آمده بود و درخواست تست کرونا داشت؛ بیمهاش را ارائه داد، ایرادی به بیمهاش گرفتند. آن خانم گفت هزینه آزادش چقدر میشود؟ گفتند 200 هزار تومان. با نگاهی سرد و ناامید بدون آنکه چیزی بگوید سرش را پایین انداخت و رفت. پیش خودم گفتم بروم صدایش کنم بیاید و تستش را بدهد. تا رفتم بیرون در تاریکی شب و شلوغی خیابان پیدا نبود. اینجا مرکز کشور و کنار گوش همه مسئولان برای 200 هزار تومانی که ممکن است جان خود و خانوادهاش را نجات دهد، یعنی فاجعه. حالا در اقصینقاط کشور چه میگذرد؟ واقعا وضعیت سختی بر مردم حاکم است؛ در همهجا هم همین است؛ تهران، شمیران و سیستانوبلوچستان هم ندارد. پاسخ من این است که شرایط این روزهای ایران، حال نامساعد مردم است و مسئولان واقعا باید چارهای بیندیشند و تصمیمی بگیرند. وقتی حرف از مذاکره و ملاقات و هر امر دیگری میزنیم، وضعیت زندگی و سلامت و حیات و ممات این خیل عظیمی را که سرنوشتشان به حرفها و شعارهای ما گره خورده است، در نظر بگیریم.
*مسئولان باید نگاهشان به سیاست خارجی رفع مشکلات مردم باشد. به هر حال واقعیتها را نمیشود نادیده گرفت و مشکلات با شعارهای توخالی حل نمیشود. آنهایی که در حوزه سیاست خارجی تصمیمگیری میکنند، از برج عاج خود پایین بیایند و قدری به مردم این کشور نگاه کنند. چهره مردم نشان میدهد چه حالی دارند و برای درمان دردهای این مردم باید چارهای اندیشید. اصل و اساس منافع این مردم است و باقی، همهاش حرف و شعار است.
*من کلی میگویم؛ اینکه به هر حال هرکسی که حرفهای سیاسی میزند، بخواهد یا نخواهد، ناچار است بپذیرد که اقتصاد کشور به سیاست خارجی وصل شده است. هرکسی اگر ادعا میکند که میخواهد برای مردم کاری انجام دهد، نمیتواند از تمام ظرفیتهای دیپلماتیک برای رفع تحریمها استفاده نکند؛ خواه این ظرفیت مذاکره با 1+4 باشد یا مذاکره مستقیم با آمریکا یا هر مسیر دیگری. مسئله اصلی این است که باید اجماعی میان تصمیمگیران به وجود آید که مشکلات مردم حل شود؛ وقتی این نتیجه بهصورت واقعی و نه شعاری به دست آید، دیگر مسیرش فرقی نمیکند. ایرانِ امروز نیازمند تحولی اساسی در حوزه اقتصاد است و جز این همه چیز شعار است. حالا عدهای همچنان بگویند نباید مذاکره کنیم یعنی نمیخواهند مشکلات حل شود. نقدکردن، حرف سیاسیزدن و عملنکردن که سخت نیست، همه میتوانند چنین رفتار کنند؛ ارزشمند آن است که برای تغییر اوضاع تصمیمی واقعی گرفته شود.
*شعارهای سیاسی که همیشه بوده است و حالا اینکه به آقایان ظریف و روحانی چه میگفتند، حرف گذشته است و هرکس که در گذشته مواضع درستی داشته یا نه به هر حال باید درباره درستی یا ندرستی مواضعش پاسخ دهد؛ چه در دنیا و چه در آخرت. اما من میخواهم بگویم باید رو به جلو نگاه کرد. بحرانهای اقتصادی شدیدتر از آن است که بخواهیم باز هم به دعواهای سیاسیمان ادامه دهیم و دیگر نباید وارد این بحثها شویم. اینکه اینها مخالف بودند و آنها موافق بودند، بحثهای فرعی است و نباید دیگر لجولجبازیهای بین خودمان را به میان بکشیم. مسئولان کنونی هم باید همین نگاه را داشته باشند و فارغ از آنچه در گذشته رخ داده، نگاهشان این باشد که چطور میشود اوضاع را سروسامان داد. مسئله اصلی این است که شرایطی به وجود آمده که یک فرد توان پرداخت یک تست کرونا را ندارد و معلوم نیست سرش چه بلایی میآید. آقایان باید به فکر حل این میزان فقر گسترده باشند. اینها تصمیماتی است که دیگر به روحانی و اینکه هرکس در گذشته چه کرده، مربوط نمیشود. به هر حال مسئولان کنونی مسئولیت دارند و باید گرههای اقتصادی زندگی مردم را باز کنند.