دلهرهِ انتخاباتی در اردوگاه اصلاحات
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از قرن نو، بیش از یک سال تا انتخابات مجلس دوازدهم باقی مانده است، اما نگاه ها خیره به اردوگاه اصلاح طلبان و اصولگرایان است تا ببیند هر کدام از جناح های اصلی کشور چه برنامه ای برای فتح کرسی های نمایندگی پارلمان ارائه می کنند.
هرچند که در ارودگاه اصولگرایان چندان خبری از اظهار و نظرهای انتخاباتی نیست اما، در این سوی صحنه سیاست و در جریان چپ، برخی اصلاح طلبان معتقد هستند که باید حضوری فعال را در انتخابات داشته باشند، مانند محمد رضا عارف، فعال سیاسی اصلاح طلب که اخیرا در گفتگویی گفته است:«من اگر بخواهم راهبرد خودم را بگویم این است که اصلاحطلبان باید حضور مؤثری داشته باشند و هیچ راه دیگری ندارند.»
برخی دیگر هم می گویند با توجه به شکست اصلاح طلبان در 2 انتخابات اخیر و ریزش بدنه رأی این جریان، فعلا باید از عرصه رقابت ها کناره گیری کرده و به بازسازی افکار عمومی خود بپردازند.
اصلاح طلبان منتظر تصمیم شورای نگهبان!
اما، با وجود این اختلاف نظر در اردوگاه اصلاحات بر سر حضور یا عدم حضور در انتخابات پیش رو، آنها دغدغه هایی مشابهی نیز دارند. یکی از مهم ترین دغدغه اصلاح طلبان در چند انتخابات اخیر رد صلاحیت ها توسط شورای نگهبان بود. رد صلاحیت هایی که در انتخابات ریاست جمهوری 1400 تیغ آن از همیشه بُرَنده تر بود و بر گلوی افرادی همچون علی لاریجانی، اسحاق جهانگیری، مسعود پزشکیان و ... نشست.
برهمین اساس، برخی از اصلاح طلبان معتقدند برنامه انتخاباتی آنان و تصمیماتشان بستگی به شورای نگهبان دارد.
علی صوفی، فعال سیاسی اصلاح طلب با اشاره به نقش شورای نگهبان در ادوار مختلف انتخابات به قرن نو گفت:« انتخابات تا به اکنون مسیر پرپیچوخمی را طی کرده است. شورای نگهبان از زمانی که نظارت استصوابی را در دست گرفت، عملکرد متفاوتی را از خود نشان داد. در مجلس ششم شورای نگهبان فضا را باز گذاشت؛ اما در مجلس هفتم، هشتم و نهم کاملاً فضا را بست. در سال 94، شرایط ایجاب کرد لیستی به نام لیست امید تهیه کنند و حتی در مجلس فراکسیونی به همین نام تشکیل بدهند. سپس در سال 98، شورای نگهبان کاندیداهای اصلاحطلبان را در سراسر کشور ردّ صلاحیت کرد و شورای عالی سیاستگذاری که آقای عارف رئیس آن بود، بیانیهای داد مبنیبرآنکه از ارائه لیست معذوریم. شرایط فرق میکند. انتخابات حداکثری در انتخابات سال 98 حاصل نشد و مجلسی که رویکار آمد با پایینترین سطح رأی تشکیل شده است. در سال 1400 نیز این موضوع بهبود پیدا نکرد و مردم رغبتی برای حضور در پای صندوقهای رأی از خود نشان ندادند. از نظر کلی، این، یک هشدار و زنگ خطر است و با معیارها و ملاکهایی که انقلاب اسلامی با آن شکل گرفت و دوام یافت سازگار نیست.»
محمد عطریانفر نیز بر این باور است که « از سال های 68 تا به اکنون شورای نگهبان با همین روحیه و با همین رویکرد سیاسی نسبت به تایید یا رد صلاحیت ها عمل کرده است. ما نیز مطابق با همین محدودیت ها، در انتخابات ایفای نقش کردیم، پیروز شدیم و دست آوردهای خوبی داشتیم. هیچ دلیلی وحود ندارد که ما سنت درست گذشته خود را از دست بدهیم. از این جهت فکر نمی کنم این استدلال درستی باشد که اگر نتوانیم عناصر خودمان را در انتخابات از جریان تایید صلاحیت شورای نگهبان عبور دهیم، پایمان را از انتخابات بیرون بکشیم.»
فارغ از نگرانی ها درباره رویکرد شورای نگهبان به کاندیداهای اصلاح طلب، نگرانی دیگری نیز در میان اصلاح طلبان وجود دارد. برخی در این جریان معتقدند که عملکرد دولت روحانی و مجلس دهم در ریزش رأی بدنه این جریان اثرگذار بوده است.
آنچنان که علی صوفی با اشاره به عملکرد دولت روحانی این را هم بیان کرد که « مردم نسبت به جریانهای سیاسی بیتفاوت شدند. با توجه به سازوکار حاکمیت و نظارت استصوابی، مردم دیدند اصلاحطلبان به زعم دکتر عارف که باید در انتخابات شرکت کنیم از سال 92 تا 96، با حذف همه کاندیداهایی که داشتند باز هم در انتخابات شرکت کرده و لیست ارائه دادند. حتی از اصولگرایان نیز در لیست خودشان استفاده کرده و به سراغ آقای روحانی رفتند. آقای عارف نیز کاملاً حضور آقای روحانی در انتخابات و اجماع اصلاحطلبان روی ایشان را، زخم عمیق بر پیکر اصلاحطلبان میداند. اخیراً نیز در گفتوگویی به همین موضوع اعتراض داشتند. اصلاحطلبان مجبور شدند به سراغ کاندیداهای غیراصلاحطلب بروند و ماهیت این افراد کار دست ما داد. اصلاحطلبان به خواست مردم احترام میگذاشتند و ما برای اولینبار شاهد بودیم آقای روحانی علیرغم رأیی که از مردم به واسطه اصلاحطلبی گرفت هم به مردم و هم به اصلاحطلبان پشت کردند. به مردم نیز حق میدهیم نسبت به جریان اصلاحطلبان بیاعتماد شده و با صندوق رأی قهر کنند. بنابراین، اصلاحطلبان دیگر نخواستند این رویه را ادامه بدهند و به سراغ کاندیداهای غیراصلاحطلب در سال 98 نرفتند.»
بازسازی جریان اصلاحات به کجا رسید؟
از سوی دیگر پس از شکست اصلاح طلبان در انتخابات مجلس 98 و ریاست جمهوری 1400، برخی از اعضای این جناح تاکید بر بازسازی جبهه اصلاحات داشتند. مانند مهدی آیتی، فعال سیاسی اصلاح طلب که در گفتگویی با نامه نیوز بیان کرده بود:« واقعیت این است که حداقل برای یک دهه دوران مدیریت اجرایی اصلاحطلبان به پایان رسیده است و اتفاقا من این شرایط را به فال نیک میگیریم زیرا اصلاحطلبان میتوانند در ۱۰سال پیش رو به بازسازی و نوسازی خود بپردازند.»
اما، علی صوفی معتقد است که سطح نارضایتی مردم بالا و خیلی عمیقتر از آن است که اصلاحطلبان بتوانند آن را بازسازی کنند. این یک اختلافنظر تشکیلاتی نبود که بخواهند از درون خود را بازسازی کنند.
مصطفی هاشمی طبا نیز در گفتگو با قرن نو، با اشاره به بازسازی بدنه اصلاح طلبان گفت:« بازسازی یعنی نظرات خودشان را درباره روش اجرایی و آینده مسائل کشور بگویند که هنوز این اتفاق نیفتاده است. اگر این نظرات را صریح و روشن گفتند، مشخص است که توانستند تجدیدنظر و خودشان را بازسازی کنند.»
عطریانفر هم نظری دیگری دارد و معتقد است که فرآیند بازسازی در افکار عمومی، یک کار همیشگی است و مربوط به یک مقطع خاص نیست. او به قرن نو گفت:« به نظر می آید که همچنان به صورت مستمر روند اصلاح رفتارهای اصلاح طلبان باید بر مبانی و اهداف حوزه اصلاحات مبتنی باشد و این روند همیشگی است. به هرحال، تلاش ها دارد صورت می گیرد و دوستان در احزاب مختلف، گفتگوها و مذاکراتی را شروع کردند، فراز و فرودها را بررسی می کنند و امیدواریم در این مسیر، شرایط بهتری را داشته باشیم.»
اصلاح طلبان چه تدبیری برای انتخابت 1402 دارند؟
باید دید بزرگان و لیدرهای جریان اصلاحات در فاصله باقیمانده تا انتخابات 1402 چه تدبیری برای ورود موثر به انتخابات و بازسازی بدنه رأی خود خواهند داشت. آیا شورای نگهبان ریسک ردصلاحیت گسترده اصلاح طلبان را بازهم به جان می خرد یا شاهد عقب نشینی در این شورا خواهیم بود؟ آیا سازوکار اجماع ساز و وحدت ساز در این جریان تغییر می کند یا همان مسیر قبل دنبال خواهد شد و ....