بحران مرگ برجام
به گزارش اقتصادنیوز، بیش از یک سال مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا با حضور دیگر طرفهای توافق هستهای ایران در وین، علیرغم پیشرفتهای قابل توجه و دستیابی به یک متن مشترک مورد توافق برای بازگشت به برجام، به دلیل معدود مسائل دوجانبه باقیمانده میان تهران و واشنگتن در یک بنبست سه ماهه قرار گرفت و نهمین دور مذاکرات در پایان ژوئن در دوحه قطر، نتوانست نتیجه مورد انتظار را حاصل کند تا تا همهچیز در یک فضای ابهام ناامیدکننده فرو رود.
زمان گریز هستهای صفر
بهنام ذوقی رودسری، محقق و تحلیلگر سیاسی در مرکز مطالعات توسعه در ACECR مستقر در تهران، در مقالهای برای وبسایت نشریه نشنالاینترست با عنوان «درحالیکه توافق ایران مضمحل میشود، ایرانیان و جهان رنج میبرند» نوشته است: پس از هشت دور گفتوگو درباره احیای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) طی سال گذشته، آخرین مذاکرات ایران و آمریکا در دوحه با میانجیگری اتحادیه اروپا بدون مصالحه به پایان رسید و اکنون چشمانداز توافق کمرنگتر از همیشه به نظر میرسد.
در واقع، تقریباً یک سال و نیم پس از ریاست جمهوری جو بایدن، علیرغم نشان دادن تمایل به احیای توافق هستهای ۲۰۱۵، هیچ نشانه ای مبنی بر اینکه یک پیشرفت قریبالوقوع در پیش است وجود ندارد. آمریکا به جای لغو تحریم ها، تهدید به تشدید تحریم ها علیه ایران میکند. به نوبه خود، طرف ایرانی که مدتها پس از عدم اجرای تعهدات از سوی طرفهای دیگر، به مفاد توافق پایبند باقی ماند، به تدریج برنامه هستهای خود را گسترش داد و به آستانه زمان گریز هستهای صفر رسید.
ابعاد انسانی یک بحران جهانی تمامعیار
سیاستگذاران و رسانههای غربی عمدتاً بر بحران احتمالی هستهای تمرکز میکنند، اما این مبارزه دارای ابعاد انسانی حیاتی است که معمولاً در بحثهای سیاسی در ایالات متحده و اتحادیه اروپا غایب است.
این نگرانیهای مربوط به ارزشهای اصلی لیبرال دموکراسی - یعنی پایداری زیستمحیطی، عدالت اجتماعی، و حقوق بشر - وقتی در نظر گرفته شود، ممکن است محاسبات مربوط به برجستگی استفاده از لحظه و باز کردن پنجرهای جهت مصالحه برای جلوگیری از یک بحران جهانی تمامعیار را تغییر دهد.
بحران انرژی
برای شروع، بازارهای انرژی نسبت به زمانی که دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق آمریکا از توافق خارج شد و تحریم های شدیدی را علیه صنعت نفت و گاز ایران اعمال کرد، اساساً تغییر کرده است.
کمبود منابع انرژی ایران در ابتدا به دلیل رکود جهانی ناشی از بحران کووید-19 بر بازارهای جهانی تأثیری نداشت. با این حال، کاهش شدید درآمد اقتصادی کشور، وضعیت را برای مردم عادی ایرانی وخیم کرد که مجبور بودند همزمان اثرات معیشتی ناشی از تحریمها و پاندمی کرونا را تحمل کنند.
اما در حال حاضر قیمت نفت رکورد بالایی را تجربه می کند و تورم و مشکلات اقتصادی را بر جوامع آسیب پذیر در سراسر جهان تحمیل میکند. بانک جهانی پیشبینی میکند که امسال به دلیل درگیری اخیر اوکراین، فشارهای تورمی و کووید-۱۹، ۷۵ تا ۹۵ میلیون نفر دیگر در فقر خواهند بود. این امر در ترکیب با احیای تولید برق زغال سنگ، دستیابی به اهداف توسعه پایدار جهانی در خصوص کاهش فقر و کربن زدایی را به خطر می اندازد.
از قضا، با وجود این واقعیت نگران کننده، رهبران جهان تمایلی به اصلاح نقض نادرست قطعنامه 2231 شورای امنیت توسط ترامپ با اعمال تحریم های یکجانبه علیه ایران، کشوری که دومین ذخایر بزرگ گاز طبیعی در جهان را دارد، نداشته اند.
در کنار عرضه تخمینی 1.5 میلیون بشکه در روز (b/d)، تنها تزریق بیش از 87 میلیون بشکه ذخیرهسازی شده به صورت شناور ایران میتواند تا حدودی تنشهای کنونی در قیمتهای انرژی را آرام کند.
غفلت از پیامدهای انسانی تحریمها
علاوه بر این، از آنجایی که بخشی از مذاکرات برجام بر روی منع گسترش تسلیحات و صنعت نفت متمرکز است، اثرات تحریم ها بر مردم عادی ایران عمدتاً نادیده گرفته می شود.
بر اساس آخرین نسخه گزارش ناظر فقر که در مرداد 2021 توسط وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی منتشر شد، نرخ فقر از 22 درصد به 32 درصد در طول سال تقویمی ایران افزایش یافته است، یعنی 26.5 میلیون ایرانی زیر خط فقر زندگی می کنند. بر اساس همین گزارش، نرخ تورم در مدت مشابه 49 درصد بوده است که در دو دهه گذشته بی سابقه بوده است.
در ادامه این گزارش آمده است که در این مدت یک میلیون شغل از بین رفته است. علاوه بر این، نامه سرگشاده اخیر با همکاری شصت و یک اقتصاددان ایرانی هشدار داده است که نرخ فقر در سال 2021 به 40 درصد از خانوارهای ایرانی رسیده است. همچنین بر اساس گزارش مرکز آمار ایران، نرخ تورم نقطه به نقطه از اواسط ماه می تا اواسط ژوئن (اواخر اردیبهشت تا اوخر خرداد) 12.1 درصد بوده است که نشان دهنده یک افزایش 52.5 درصدی است.
مقیاس تأثیر تحریمها
این روندها باید با سوابق دولت ایران قبل از اعمال تحریمهای مرتبط با برنامه هستهای مقایسه شود. دولت ایران موفق شده بود نرخ فقر را از بیش از 20 درصد در سال 2000 به کمتر از 10 درصد در سال 2010 (پیش از آغاز دور اول تحریمها) کاهش دهد.
همچنین پس از اجرای برجام به مدت دو سال تورم را زیر 10 درصد نگه دارد، زیرا فشارهای اقتصادی و سیاسی غرب تا حدی برداشته شد.
در سال 2018، زمانی که ترامپ از توافق خارج شد، اقتصاد ایران از رشد تولید ناخالص داخلی 13.4 درصدی به منفی 6 درصد نزول کرد.
بیشترین ضربه به آسیبپذیرترین بخش جامعه
دلایلی وجود دارد که باور کنیم این شوک های کلان اقتصادی بیشترین ضربه را به آسیب پذیرترین بخش های جامعه وارد می کند.
به عنوان مثال، گزارشی که اخیرا توسط مرکز آمار ایران منتشر شده است، اثرات بسیار نابرابر تورم را در میان گروههای مختلف درآمدی آشکار میکند.
اینکه قیمت مواد غذایی به تنهایی 52.3 درصد به طرز تکان دهندهای افزایش یافته است، طرفهای غربی برجام را ملزم میکند تا در سیاست خود در قبال ایران بر اساس ملاحظات بشردوستانه و عدالت اجتماعی تجدید نظر کنند.
تنگنای تصمیمگیری در تهران
شرکای اروپایی برجام ایران را به عدم استفاده از فرصت برای انعقاد توافق در حالی که امکان بازگشت وجود دارد، متهم کرده اند. اما باید توجه داشت که فشارهای خارجی در طول سالهای گذشته (بهویژه تهدیدهای دولت ترامپ) توانایی سیستم تصمیمگیری ایران را برای جمعآوری ترجیحات نخبگان سیاسی و تصمیمگیری سخت در مذاکرات رفع تحریمها تضعیف کرده است.
علاوه بر این، تصمیمسازان ایرانی از این واقعیت که با وجود اجرای تعهدات طرف خود، دولت ترامپ از توافق خارج شد، نیش خوردهاند. این امر تشکیل یک ائتلاف حامی توافق را در میان تکنوکراتهای سیاست خارجی و مشاوران امنیتی ایران که در نهادهای مختلف در سراسر بلندیهای فرماندهی جمهوری اسلامی مستقر هستند، دشوارتر کرده است.
فرصت اندک برای ممانعت از فاجعه
با این حال، اثرات مخرب تحریم ها بر رفاه شهروندان ایرانی، توسعه پایدار کشور و سایر نقاط جهان را نمیتوان بدیهی و ساده تلقی کرد.
بنابراین، برای جلوگیری از یک تراژدی تمام عیار، لازم است طرفهای غربی برجام در راستای ارزشهای عدالت اجتماعی و حقوق بشر درباره در استراتژی تعامل با ایران تجدیدنظر کنند، انعطافپذیری بیشتری از خود نشان دهند و در این فرصت محدود باقیمانده، گامهای لازم را برای پیوستن مجدد به برجام بردارند.