تنها راه خروج از بن بست مکزیکی برجام
به گزارش اقتصادنیوز ، چالش های موجود بر سر راه دولت جو بایدن در زمینه نحوه رویارویی با پرونده اتمی ایران و رویکرد نه چندان روشن این دولت در قبال وعده احیای توافق هسته ای برجام، باعث شده که روز به روز بر ابهام های حاکم بر این ماجرا افزوده شود. شدت فشارهای فزاینده از ناحیه حزب رقیب در داخل و شرکای خاورمیانه ای ایالات متحده مبنی بر حفظ رویه دولت پیشین در قبال ایران و افزایش میزان غنی سازی از سوی ایران به حدی فراتر از میزان مورد توافق در برجام، دولت بایدن را در وضعیت خطیری قرار داده و به میزان توجه و اهمیت به این پرونده در افکار عمومی فراتر از حد انتظار افزوده است.
به همین مناسبت رابرت.ای.هانتر در پایگاه تحلیلی رسپانسیبل استیتکرفت سعی کرده است بایدن را به این سو هدایت کند که با ایجاد یک شور سیاسی و اقناع افکار عمومی برای بازگشت به برجام، از سد مخالفان داخلی و خارجی با موفقیت عبور کند. رابرت.ای.هانتر، مشاور ارشد مؤسسه رند در واشینگتن و عضو ارشد مرکز روابط ترانس آتلانتیک در دانشگاه جان هاپکینز است. او پیش از این مقام سفیر ایالات متحده در پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) را بر عهده داشته و عضویت در شورای روابط خارجی، انجمن کنترل تسلیحات، هیأت سیاست دفاعی وزارت دفاع و انجمن علوم سیاسی ایالات متحده از جمله سوابق اجرایی و راهبردی اوست.
ایران به منزله اولویت سیاست خارجه دولت بایدن
به باور رابرت هانتر، دولت جدید در ایالات متحده به دو دلیل پرونده ایران را در اولویت سیاست خارجه خود قرار داده است: اول آنکه از دید این دولت ضروری است از دستیابی [ادعایی] ایران به سلاح هستهای و یا نزدیک شدن به آن جلوگیری شود؛ در واقع، واشنگتن [ادعا دارد] حتی اگر با توسل به اقدامات نظامی هم باشد، اجازه نخواهد داد که این اتفاق به وقوع بپیوندد. دوم، شدت پوشش رسانهای و مواجهه تفسیرهای سیاسی درباره برنامه هسته ای ایران در ایالات متحده ایجاب میکند که با سرعت بیش تری به آن رسیدگی شود.
بنبست مکزیکی
بایدن در مصاحبه روز یکشنبه در پاسخ به این پرسش که آیا ایالات متحده برای بازگرداندن ایران به میز مذاکره تحریمها را لغو میکند، بلافاصله پاسخ داد خیر و ادامه داد که ابتدا آنها باید غنیسازی را متوقف سازند. در همین روز هم آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی به صراحت اعلام کرد که ایران در صورتی به تعهدات خود در برجام بازخواهد گشت که تمامی تحریمها علیه ایران لغو شود، آن هم به صورت عملی و نه فقط بر روی کاغذ.
به نوشته هانتر، اگر چه هر دو طرف از همان ابتدا مواضع سفتوسختی از خود نشان دادهاند اما این میتواند بیانگر آغاز یک دوره چانهزنیهای غیررسمی هم باشد. با این حال او معتقد است هنوز برای شرطبندی بر سر توافق زود است. چرا که میان دو کشور بیاعتمادی شدیدی حاکم است.
به تعبیر هانتر، وضعیت کنونی بیشتر شبیه آن چیزیست که در فیلمهای وسترن هالیوودی به «بنبست مکزیکی» معروف است: بنبستی که در آن هیچ یک از دو طرف بدون خطرکردن قادر به پیشرفت یا پسرفت در آن نیستند؛ پس هیچ کدام از دو طرف مایل به کاستن از تنشها نیستند مگر اینکه طرف مقابل اولین حرکت را انجام دهد. با این حال او هشدار می دهد که این وضعیتی هشداردهنده است، چرا که ممکن است این منازعه به یک بازی خطرناکتر و در نهایت به یک جنگ احتمالی ختم شود.
پس دولت بایدن چه باید بکند؟
هانتر با پیش کشیدن این پرسش پاسخ می دهد که باید در نظر داشت فرصت کوتاه است؛ چرا که بعضی از تحولات ممکن است در مسیر بیبازگشتی حرکت کند. آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا ادعا کرده که اگر ایران همچنان برخی از این محدودیتهای اعمال شده در برجام را زیر پا بگذارد، ممکن است تنها چند هفته با مواد مورد نیاز برای برنامه تسلیحاتی فاصله پیدا کند. البته بلینکن در سخنان خود به این نکته هم اشاره کرد که مواد شکافپذیر یک چیز است و داشتن سلاحی که قابلیت انفجاری داشته باشد یک چیز دیگر. این یک تمایز دقیق است، اما در جهانی که تهدیدها اغلب به عنوان یک واقعیت مسلم اشتباه گرفته میشود ، بعید به نظر می رسد که چنین تمایزی تغییری در وضعیت به وجود آورد.
سادهترین کار برای بایدن این است که با یک چرخش قلم، روند خروج دونالد ترامپ از برجام در ماه مه 2018 را معکوس کند. این کار ایران را به حرکت به سوی تنشزدایی مجاب میکند. با این حال در ظاهر بایدن این قضیه را رد کرده است. در واقع، از زمان مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری سال گذشته، هم او و هم مقامات عالی رتبه کمپینش در مورد الزام اولین قدم از سوی ایران ثابت بودهاند.
فرا رفتن از لفاظیهای کوتهبینانه
به عقیده هانتر، علیرغم درخواست برای رسیدگی سریع به این موضوع، دولت جدید برای اتخاذ سیاستی متعادل و هوشمندانه نیاز به زمان دارد تا از لفاظیهای کوتهبینانه فراتر رود و بر انتخابهایش تعصب نورزد. حتی بلینکن در اظهارنظری ادعا کرد هنوز اسناد مربوط به برنامه هستهای ایران را به طور کامل مطالعه نکرده و بایدن نیز در نطق مهم چهارم فوریه پیرامون سیاست خارجه از اظهارنظر پیرامون ایران خودداری کرد.
علاوه بر این، هر سیاستی در قبال ایران باید رویدادهای سالهای اخیر را هم مدنظر داشته باشد. پرونده ایران در واشینگتن فراتر از مسئله هستهای است. از دید اوباما ، ترامپ و اکنون مقامات دولت بایدن، فعالیتهای ایران در منطقه نامطلوب تلقی میشود.
باید به خاطر داشت که بلافاصله پس از انعقاد برجام در سال 2015، به طور جدی عارضه بر آن حاکم شد. واشینگتن و تهران هر کدام دیگری را به دبه کردن متهم کردند. ایران به آزمایش موشکهای بالستیکش ادامه داد، [اگر چه بر طبق برجام محدودیتی از این بابت نداشت] و این نوعی دهنکجی نسبت به اوباما تلقی میشد. در برابر هم دولت اوباما تحریمهای مربوط به برنامه هستهای ایران را در سال 2016 ملغی کرد، اما سایر موارد تحریم را حفظ کرد.
خاورمیانه، نقطه توجه سیاست داخلی
هانتر معتقدست پیچیدگی این ماجرا ناشی از این است که عامل اصلی تعیینکننده در رویکرد ایالات متحده در خاورمیانه سیاست داخلی است. در واقع سیاست داخلی آمریکا بیش از هر نقطه دنیا بر روی سیاست این کشور در خاورمیانه موثر است. بدین ترتیب بود که اوباما موفق شد برجام را به انجام برساند ولی در داخل کشور با مخالفت سیاسی شدیدی روبرو شد. فراموش نمیشود که سخنرانی بنیامین نتانیاهو در مارس 2015 در نشست کنگره، که در آن از اعضا درخواست میکرد به مخالفت با رئیسجمهور به پا خیزند، بارها مورد تشویق و حمایت قرار گرفت.
شرکای معارض
علاوه بر این، شرکای اصلی واشینگتن در خاورمیانه با هرگونه روابط نزدیک بین ایالات متحده و ایران مخالفند و مسئله هستهای تنها نگرانی آنها نیست. نفوذ منطقهای و توان موشکهای بالستیک ایران از نظر آنها یک تهدید تلقی میشود. برای اسرائیل هم ایران تنها مسئلهای امنیتی نیست، بلکه اساسا به ایران از منظر ژئوپلتیک نگاه میکند.
با این حال هانتر بر این باور است که همپیمانان امریکا در این رابطه زیاده از حد اغراق میکنند. از نگاه او، این استدلال که ایران میتواند هژمونی منطقه را برهم بزند مورد تردید قرار دارد. متحدان تهران -از قبیل لبنان، سوریه و عراق- کشورهایی با دولتهای فرومانده و غرق در بحران هستند. علاوه بر این در مورد تواناییهای نظامی ایران هم نباید اغراق کرد. این گونه مباحث بیشتر در راستای هر چه بیشتر میلیتاریزه کردن خاورمیانه است و در نسبت اتهام تروریسم و بیثباتسازی نیز نباید نقش رقبای ایران را در شکل گرفتن این وضعیت نادیده گرفت. حتی ایران تهدید اقتصادی هم به شمار نمیآید. با توجه به پیشرفتهای نسبی این کشور در آموزش، فنآوری، کارآفرینی و طبقه متوسط قابل توجه آن، نگرانی شرکای منطقهای آمریکا بیشتر از بابت پتانسیلهای این کشور در زمینه نوسازی و ادغام در اقتصاد جهانی است.
با وجود تعارض منافع و عدم تعامل جدی بین قدرتهای منطقه در زمینههای سیاسی، استراتژیک، فرقهای و مذهبی، اهداف بلندمدت واشینگتن با محوریت ایجاد هرچه بیشتر ثبات، در حال حاضر از دسترس خارج شده است. با این وجود، انجام برخی اقدامات در زمینه مدیریت بحران، از جمله توافق چندجانبه در مورد آزادی دریانوردی در تنگه هرمز و یا تفاهم حوادث دریایی -همان طور که در مورد ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی در سال 1972 نتیجهبخش بود- میتواند تا حدی از شدت بحران بکاهد.
چقدر وقت؟ چقدر انرژی؟
با این اوصاف از نظر هانتر مسئله اساسی اینست: رئیسجمهور بایدن، فراتر از تلاش برای توقف غنیسازی بیش از حد مجاز در برجام، چه مقدار وقت، انرژی و سرمایه سیاسی داخلی را به پرونده ایران اختصاص خواهد داد؟ (هانتر خاطرنشان میکند که بدون تخفیف عمده تحریمهای ایالات متحده علیه ایران، در روند پیشرفت برنامه هستهای این کشور تقریباً هیچ تغییری اتفاق نخواهد افتاد.)
بایدن در صورت اقدام به هر کاری که نوعی امتیاز برای تهران تلقی شود، با خصومت سیاسی داخلی شدیدی مواجه میشود؛ حتی اگر این مسئله در راستای تامین امنیت ملی ایالات متحده باشد، درست مثل قضیه برجام. مخالفان داخلی بایدن و رقبای منطقهای ایران خواستار این هستند که مسائل غیرهستهای بخشی از هرگونه توافق با ایران باشد، چه برسد به اینکه توافق هستهای ایران در شرایطی احیا شود که از نظر آنها ایالات متحده امتیاز خاصی را کسب نکرده باشد. او گوشزد میکند که: مطالبه بهترین گزینه ممکن است به بهای از دست رفتن یک گزینه خوب تمام شود.
شور سیاسی، اقناع داخلی
خبر امیدوارکننده برای هانتر این استکه بایدن راب مالی، مدیر گروه بحران بین المللی را به عنوان نماینده ویژه خود در امور ایران منصوب کرده است. اما به نوشته هانتر او در شرایطی کار خود را شروع میکند که هنوز به طور قطع نمیداند آیا ایرانیها آماده یکسری مذاکرات جدی هستند یا نه. در این صورت، همانند مذاکراتی که در نهایت منجر به برجام شد، لازم است که آنها کار خود را با افکار عمومی آغاز کنند.
به عقیده هانتر، با فرض اینکه ممکن است در نقاطی منافع ایالات متحده و منافع ایران با هم گره خورده باشد (ونه لزوماً با منافع شرکای منطقهای)، مالی باید بتواند روی تمایل جو بایدن برای برانگیختن شور سیاسی داخلی حساب کند. در غیر این صورت تنها میتوان بنبست فعلی را ادامه داد. در این صورت ممکن است رفع محدویتها در غنیسازی، مخاطرات نظامی را در پی داشته باشد.