جنگ اوکراین، چین را به آرزویش میرساند؟
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از اکوایران، چارلز کی.اس. وو، استادیار علوم سیاسی در دانشگاه آلابامای جنوبی، یائو یوان یه، رئیس و دانشیار گروه مطالعات بینالمللی و زبانهای مدرن در دانشگاه سنت توماس هیوستون، فانگ یو چن، استادیار علوم سیاسی در دانشگاه سوچوی تایوان و آستین هونگ ان وانگ، استادیار علوم سیاسی در دانشگاه نوادای لاس وگاس با انتشار یادداشتی با عنوان «چرا قیاس اوکراین و تایوان منطقی نیست؟» در نشریه نشنال اینترست ضمن رد قیاس میان بحران اوکراین و تایوان اذعان داشتهاند که بحران کنونی الزاما منجر به آغاز عملیات نظامی دیگری علیه تایوان نخواهد شد.
آینه تمام نمای آینده تایوان؟
با وجود آنکه ولودیمیر زلنسکی رئیسجمهور اوکراین خواهان حفظ آرامش شده، تهاجم روسیه به اوکراین همچنان امری محتمل است. با این حال، در شرایطی که ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه همچنان به استقرار نیروهای نظامی در جبهههای شرقی و شمالی این کشور ادامه میدهد، بسیاری از مفسران استدلال میکنند: اگر ایالات متحده نسبت به تجاوز روسیه قاطعانه واکنش نشان ندهد، آنچه در شرق اوکراین اتفاق میافتد میتواند منادی آن چیزی باشد که تایوان در آینده با آن روبرو خواهد شد.
قیاس نابجا
با این حال به نظر میرسد تهاجم روسیه به اوکراین سرنخ خاصی در مورد آینده تایوان به ما ندهد، زیرا قیاس اوکراین و تایوان بر مفروضاتی استوار است که مورد واکاوی دقیقی قرار نگرفته است. اول از همه، این مقایسه فرض میکند که شی جینپینگ، رئیسجمهور چین، انفعال ایالات متحده در اوکراین را منعکسکننده بیمیلی گستردهتر آمریکا برای تعهد به هرگونه مداخله خارجی تفسیر میکند.
یقیناً، مانند سایر رهبران جهان که از رویدادهای بین المللی آموختهاند، چین نیز میتواند از تهاجم روسیه به اوکراین درس بگیرد. به عنوان مثال، دست کشیدن لیبی از برنامه هستهایاش را در نظر بگیرید. هم کرهشمالی و هم ایران از پرونده لیبی یاد گرفتند که واگذاری برنامه هستهای در ازای امتیازات اقتصادی برایشان ارزش اساسی ندارددر واقع آنها از این تجربه درس گرفتند که از این طریق امنیت و بقای خود را تضعیف میکند.
پیچیدگی تحلیل انفعال نسبی آمریکا در بحران اوکراین
اما تحلیل انفعال نسبی ایالات متحده در مواجهه با تهدیدی که اوکراین با آن روبروست، امر بسیار پیچیدهتری است و درسهای بیشتری برای «شی» وجود دارد. به عنوان مثال، پاسخ به این پرسش تعیینکننده است که آیا تصمیم ایالات متحده برای عدم تعهد به دفاع از اوکراین صرفاً به این دلیل عدم عضویت اوکراین ناتو است، و اگر چنین است، آیا این بدان معناست که چون تایوان یک متحد رسمی عضو ناتو نیست، پس ایالات متحده درصدد دفاع از تایوان بر نخواهد آمد؟ با این حال، استدلال مذکور فرض میگیرد اوکراین و تایوان اهمیت استراتژیک یکسانی دارند –امری که با توجه به تمرکز استراتژیک ایالات متحده بر منطقه هند-پاسیفیک برای مهار چین مورد تردید قرار دارد.
سناریوی دیگری که در این میان وجود دارد این است که شاید ایالات متحده می خواهد از تهدید اوکراین به عنوان فرصتی برای آزمایش عزم ناتو استفاده کند و در صورت حمله روسیه همچنان در پایان مداخله کند. یا اینکه شاید تجربه دولت بایدن در خروج از افغانستان میتواند تمایل به هر گونه دخالت خارجی را از بین ببرد.
ابهام در قانعکنندهترین تفسیر
هر یک از این تفاسیر می تواند درس های متفاوتی را برای شی به همراه داشته باشد. در حال حاضر، برای جهان جا نیافتاده که قانعکنندهترین این تفاسیر کدام است. مطمئناً، شی میتواند از بحران جاری در اوکراین درس بگیرد، اما مشخص نیست که او چگونه آن را درک میکند و یک محاسبه اشتباه عواقب جبرانناپذیری را در پی خواهد داشت.
تضاد تصورات پیشین با ذهنیات امروز
متعاقب با آن، چه اتفاقی میافتد اگر یک رهبر درسهایی را بیاموزد که در تضاد با تصورات پیشیناش باشد؟ آیا آن رهبر با استدلالهای جدید عمل میکند و یا بر اساسی باورهای قبلی خود؟ به عنوان مثال، زمانی که رهبر برای اولین بار تلاش میکند سلاح هستهای تولید کند، پاسخ به این پرسش روشنتر است.
اما زمانی که صحبت از تایوان میشود، این مسئله صدق نمیکند. از لحاظ تاریخی، ایالات متحده سه بار در جنگهای بین تنگه تایوان مداخله کرده، و حتی یک بار گروه جنگی ناو هواپیمابر خود را از تنگه تایوان عبور داد. اگر شی از بحران اوکراین بیاموزد که مداخله ایالات متحده بعید است، مشخص نیست که چگونه میتواند اختلافات بین این حادثه و تمام پیشینههای تاریخی دیگر مربوط به تایوان را سازگار کند.
جنگافروزی زودرس و غیرسازنده
نمیتوان با قاطعیت گفت که تهاجم چین به تایوان هرگز رخ نخواهد داد. رهبران سیاسی، حتی در رژیمهای خودکامه تصمیمات سیاست خارجی را در خلاء نمی گیرد. گسترهای از متغیرها وجود دارند که میتوانند بر تصمیمگیری شی تأثیر بگذارد، از سیاست داخلی و اختلافات در حزب کمونیست چین تا مطالبات اقتصادی و حتی شخصیت او.
وقایع جهان به طور قبال توجهی غیرقابل پیشبینی هستند. تنها میتوان گفت اعتقاد به اینکه چین به این دلیلی به تایوان حمله میکند که ایالات متحده به حمله علیه اوکراین واکنشی نشان نمیدهد، جنگافروزی زودرس و غیرسازنده است. یک قیاس ساده برای چنین حکمی کافی نیست، و عوامل دیگر در سنجش این ملاحظات خاص باید در نظر گرفته شوند. اهمیت استراتژیک تایوان با توجه به موقعیت استراتژیک مطلوب آن برای ارزیابی قدرت دریایی ایالات متحده، رهبری تولید جهانی نیمه هادیها و نقش کانونیاش در جنگ سرد جدید در حال ظهور میان ایالات متحده و چین، قابل انکار نیست.