احیای امپراتوری روسیه؛ آخرین بازی پوتین/ زنگ خطر به صدا درآمد
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از جماران، سخنان پوتین خود گویای این موضوع است: هدف او در اوکراین، احیای روسیه به عنوان یک قدرت امپریالیستی است.
بنابر گزارش سی. ان. ان، بسیاری از ناظران به سرعت یکی از خطوط تحریک آمیز پوتین را انتخاب کردند که در آن او خود را با پتر کبیر، تزار مدرن روسیه و بنیانگذار سنت پترزبورگ - زادگاه خود پوتین - که در اواخر قرن هفدهم به قدرت رسید مقایسه کرد.
پوتین آرام و ظاهراً از خود راضی گفت: پیتر کبیر جنگ بزرگ شمال را به مدت 21 سال به راه انداخت. در ظاهر، او در حال جنگ با سوئد بود که چیزی از آن بر می داشت... او چیزی را از بین نمی برد. ، داشت برمی گشت. این طور بود.
پوتین افزود: اهمیتی نداشت که کشورهای اروپایی تصرف سرزمین های پتر کبیر را به زور به رسمیت نمی شناختند.
هنگامی که او پایتخت جدید را تأسیس کرد، هیچ یک از کشورهای اروپایی این سرزمین را به عنوان بخشی از روسیه به رسمیت نشناختند. پوتین گفت: با این حال، از زمان های بسیار قدیم اسلاوها همراه با مردم فینو-اوریک در آنجا زندگی می کردند و این قلمرو تحت کنترل روسیه بود. همین امر در مورد جهت غربی، ناروا و اولین لشکرکشی های او صادق است. چرا باید به آنجا برود؟ داشت برمی گشت و تقویت می کرد، این کاری بود که می کرد.
پوتین مستقیماً به تهاجم خود به اوکراین اشاره کرد و افزود: معلوم است که بازگشت و تقویت نیز بر عهده ما بود. این اظهارات به سرعت توسط اوکراینی ها محکوم شد و آنها آن را اعتراف برهنه به جاه طلبی های امپراتوری پوتین می دانستند.
میخائیلو پودولیاک مشاور رئیس جمهور اوکراین در توییتر نوشت: اعتراف پوتین به تصرف زمین و مقایسه خود با پتر کبیر ثابت می کند: "درگیری" وجود نداشت، فقط تصرف خونین کشور به بهانه های ساختگی نسل کشی مردم انجام شد. ما نباید درباره «نجات چهره [روسیه]» صحبت کنیم، بلکه باید درباره امپریال زدایی فوری آن صحبت کنیم.
در اینجا چیزهای زیادی برای باز کردن وجود دارد، هم از نظر تاریخ و هم از نظر امور جاری. پودولیاک کنایه داشت که در پایتخت های بین المللی در مورد ارائه راهی برای کاهش تنش یا توقف جنگ در اوکراین به پوتین صحبت کند. امانوئل ماکرون، رئیسجمهور فرانسه این اتهام را رهبری کرد و آخر هفته گذشته گفت که جهان نباید روسیه را در جستجوی یک راهحل دیپلماتیک تحقیر کند.
این استدلالها ممکن است قبل از 24 فوریه معقولتر به نظر میرسیدند. پوتین در آستانه تهاجم، مجموعهای از نارضایتیها را برای اثبات جنگ مطرح کرد، از گسترش ناتو به سمت شرق تا ارائه کمکهای نظامی غرب به اوکراین.
اما متن سخنان روز پنجشنبه پوتین را با دقت بیشتری بخوانید و نمای چانه زنی منطقی ژئوپلیتیکی از بین می رود.
پوتین گفت: برای ادعای نوعی رهبری - من حتی در مورد رهبری جهانی صحبت نمی کنم، منظورم رهبری در هر زمینه ای است - هر کشور، هر مردم، هر گروه قومی باید حاکمیت خود را تضمین کند. زیرا وجود ندارد. در این میان، هیچ حالت میانی وجود ندارد: یا یک کشور مستقل است، یا یک مستعمره، مهم نیست که مستعمرات چه نامیده می شوند.
با احضار خاطره پتر کبیر، همچنین مشخص میشود که اهداف پوتین به نوعی سرنوشت تاریخی را هدایت میکند. و پروژه بازسازی امپراتوری پوتین - در تئوری - میتواند به سایر سرزمینهایی که زمانی به امپراتوری روسیه یا اتحاد جماهیر شوروی تعلق داشتند گسترش یابد، چیزی که باید زنگ خطر را در همه کشورهایی که از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بیرون آمدهاند به صدا درآورد.
اوایل این هفته، یکی از نمایندگان حزب روسیه متحد طرفدار کرملین پیش نویس قانونی را به دومای ایالتی، مجلس سفلی روسیه ارائه کرد که در آن قطعنامه اتحاد جماهیر شوروی مبنی بر به رسمیت شناختن استقلال لیتوانی لغو شد. لیتوانی ممکن است اکنون عضو ناتو و بخشی از اتحادیه اروپا باشد، اما در روسیه پوتین، این نوع موضع گیری نواستعماری مطمئن ترین نمایش وفاداری به رئیس جمهور است.
و این خبر خوبی برای آینده روسیه نیست. اگر با گذشته امپراتوری روسیه - چه در لباس شوروی و چه در پوشش تزاری - حسابی در نظر گرفته نشود، احتمال کمتری وجود دارد که روسیه بدون پوتین الگوی انقیاد همسایگان خود را رها کند یا به یک کشور دموکراتیک تر تبدیل شود.
زبیگنیو برژینسکی، مشاور امنیت ملی سابق ایالات متحده، به طور مشهور اظهار داشت که روسیه تنها در صورتی می تواند راه خود را از عادات امپراتوری خود جدا کند که مایل به تسلیم ادعاهای خود در برابر اوکراین باشد. او در سال 1994 نوشت: «نمی توان به اندازه کافی تاکید کرد که بدون اوکراین، روسیه دیگر امپراتوری نیست، اما با زیردست و سپس تابعیت اوکراین، روسیه به طور خودکار به یک امپراتوری تبدیل می شود».
پوتین اما روی چیزی برعکس حساب می کند: او استدلال می کند که برای بقای روسیه، بدون در نظر گرفتن هزینه های انسانی، باید یک امپراتوری باقی بماند.
تحسین و تمجید ولادیمیر پوتین از پتر کبیر مشهور است، اما گویا خودش هم خیال «کبیر» بودن دارد.
شایان ذکر است او آشکارا خود را با این تزار روسیه مقایسه کرده است و تهاجم فعلی روسیه به اوکراین را با جنگهای کشورگشایانه پتر یکم در حدود سه قرن پیش یکی دانسته و تا کنون این بزرگترین اذعان اوست به اینکه جنگی که خودش در پیش گرفته تصرف اراضی است.
جاهطلبیهای آشکار آقای پوتین برای ساختن امپراتوری، نشانه بدی است برای اوکراین و دیگر همسایگان از جمله استونی را خشمگین کرده است که اظهارات او را «کاملا غیرقابل قبول» خوانده است.
رئیسجمهوری روسیه در هنگام بیان این سخنان در حال ملاقات با محققان و کارآفرینان جوان بود. قبل از صحبت در مورد توسعه کامپیوتر و فناوری اطلاعات، او درباره سیاست و قدرت صحبت کرد: نبرد جدیدی که به چشم او برای تسلط ژئوپلیتیکی است. در آن دیدار، او به مخاطبان دستچینشدهاش گفت که پتر کبیر یک الگو است.
آقای پوتین با اشاره به جنگهای شمالی که پتر در اواخر قرن هجدهم به راه انداخت و امپراتوری جدید روسیه را ساخت، گفت: «شاید فکر کنید که او با سوئد میجنگید و زمینهای آنها را تصرف میکرد.»
او با این استدلال که اسلاوها قرنها در این منطقه زندگی میکردند گفت: «اما او چیزی را تصرف نکرد، فقط آن را بازپس گرفت.»
پوتین در پایان با پوزخندی که شکی باقی نگذاشته بود اشاره او به اوکراین و اهدافش در آنجاست، گفت: «به نظر میرسد که بازپسگیری و تقویت آن بر عهده ما گذاشته شده است».
او گفت که حکومت پتر دلیلی بر این است که گسترش روسیه آن کشور را تقویت کرده است.
آقای پوتین اخیراً زیاد به گذشته روسیه استناد میکند و این استناد به گذشته همیشه به دقت در جهت اهداف امروزیاش تنظیم شده است. چند ماه قبل از حمله به اوکراین، او مقالهای مفصل ارایه کرد که در آن اساساً حق وجود تاریخی این کشور را زیر سؤال برد.
هنگامی که روسیه در ۲۴ فوریه به همسایه خود حمله کرد، پوتین به دروغ ادعا کرد که این یک «عملیات ویژه» محدود به منطقه شرقی دونباس برای «نازیزدایی» اوکراین و کاهش تهدید فرضی برای روسیه است.
اما حتی همان وقتی که او این کلمات را به زبان میآورد، نیروهایش به سوی کییف در حال حرکت بودند و سرزمینی حتی دورتر از آنجا را در غرب بمباران میکردند. بیش از ۱۰۰ روز بعد، یک پنجم خاک اوکراین تحت تسلط ارتش روسیه است، با دولتهایی دست نشانده که از همهپرسی برای پیوستن به روسیه صحبت میکنند.
و اکنون پوتین آنقدر احساس شهامت میکند که اذعان کند «عملیات» او در واقع یک اشغال است.
به نظر میرسد او همچنین معتقد است که غرب در نهایت به چیزی که او میکوشد روی زمین محقق و عملی کند تن خواهند داد.
آقای پوتین گفت که در آن زمان، «هیچ کشور اروپایی» ادعای تملک روسیه بر زمینی را که پتر سنت پترزبورگ را به عنوان پایتخت جدید روسیه در آنجا ایجاد کرد، به رسمیت نشناختند. اکنون همه آنها پذیرفتهاند.
اظهارات او کشورهای حوزه بالتیک را نیز نگران کرده است. در حالیکه روسیه در حال «بازپس گیری و تقویت» قلمرو خود است، وزارت خارجه استونی سفیر روسیه را احضار کرد تا اشاره پوتین به حمله پتر کبیر به شهر نارْوا را، که اکنون در استونی است، محکوم کند.
پتر کبیر، اگرچه یک حاکم خودکامه و بیرحم بود، اما از تحسینکنندگان بزرگ ایدهها، علم و فرهنگ غربی بود، معروف است که سنت پترزبورگ را بهعنوان «پنجرهای به روی اروپا» ساخت و به دلیل عطش دانش به آن قاره سفر کرد تا به کشاندن روسیه به سمت مدرنیته کمک کند..
حکومت سرکوبگر پوتین به آرامی این پنجره را به روی غرب بست. جنگ در اوکراین آن پنجره را در هم کوبید. ایده سفر رهبر روسیه به هلند یا گرینیچ در جستجوی ایده ها و الهامات، همانطور که تزار زمانی انجام میداد، اکنون غیرممکن به نظر میرسد.
هنگامی که پوتین برای کارآفرینان جوان درباره یک تزار قرن هجدهمی سخنرانی میکرد، مجموعهای از کلمات پشت سر آنها به چشم میخورد: «آینده»، «مطمئن»، «پیروزی».
روسیه مصمم است در مواجهه با محکومیتها و تحریمهای غرب، سینه سپر کند و بیشک خود پوتین بیشتر آرام به نظر میرسید تا زیر حمله.
اما شاید این درس دیگری از کتابهای تاریخ باشد.
پتر کبیر سرانجام سرزمینیهایی از بالتیک تا دریای سیاه را فتح کرد. اما روسیه ۲۱ سال در جنگ بزرگ شمالی خود میجنگید.
خواندن ذهن «ولادیمیر پوتین» کار سادهای نیست. در مواقعی اما، رهبر کرملین این کار را آسان میکند. روز دیدار پوتین با گروهی از کارآفرینان جوان روسی، یکی از این مواقع بود. سخنان پوتین در این دیدار، خود گویای همه چیز است: هدف او در اوکراین، احیای جایگاه روسیه به عنوان یک ابرقدرت امپریالیستی است.
بسیاری از ناظران نشست، به سرعت یکی از خطوط تحریک آمیز پوتین را انتخاب کردند که در آن او خود را با «پتر کبیر»، تزار مدرن روسیه و بنیانگذار «سنت پترزبورگ» (زادگاه پوتین) که در اواخر قرن هفدهم به قدرت رسید، مقایسه کرد. پوتین با لحنی آرام و به ظاهر از خود راضی گفت: «پیتر کبیر جنگ بزرگ شمال را به مدت ۲۱ سال به راه انداخت. او در ظاهر، در حال جنگ با سوئد بود. اما نه با این هدف که جای تازهای را فتح کند بلکه در حال تصرف بخشهایی از خود روسیه بود.
اروپا اصلا مهم نیست!
او با بیان کم اهمیت بودن به رسمیت شناختن فتوحات «پیتر کبیر» توسط اروپا گفت: «زمانی که او پایتخت جدید را تأسیس کرد، هیچ یک از کشورهای اروپایی این سرزمین را به عنوان بخشی از روسیه به رسمیت نشناختند. همه آن را بخشی از سوئد میدانستند. با این حال، از زمان های بسیار قدیم، اسلاوها همراه با مردم فینو-اوریک در آنجا زندگی میکردند و این قلمرو تحت کنترل روسیه بود. همین امر در مورد جهت غربی، ناروا و اولین لشکرکشیهای او نیز صادق است. چرا او به آنجا میرفت؟ تقویت کردن؛ این کاری بود که او انجام می داد.»
پوتین مستقیماً به تهاجم خود به اوکراین اشاره کرد و افزود: «معلوم است که وظیفه ما نیز بازگشت و تقویتکردن است». این اظهارات به سرعت توسط اوکراینیها محکوم شد و آن را اعترافی عریان به جاهطلبیهای امپراتوری پوتین میدانستند.
«میخائیلو پودولیاک»، مشاور رییسجمهوری اوکراین در توییتر نوشت: «اعتراف پوتین به اشغال و مقایسه خود با پتر کبیر ثابت میکند درگیری وجود نداشت و تصرف خونین کشور با بهانههای ساختگی نسلکشی مردم صورت گرفت. ما نباید درباره نجات چهره روسیه بلکه باید در مورد امپریالزدایی از آن صحبت کنیم.»
تهاجم به اوکراین، اولین حرکت شطرنج
در اینجا چیزهای زیادی برای پرداختن وجود دارد؛ هم از نظر تاریخ و هم از نظر امور جاری. «پودولیاک» میخواست که در پایتختهای بین المللی در مورد ارائه راهی برای کاهش تنش یا توقف جنگ اوکراین با پوتین صحبت کند. امانوئل ماکرون، رئیسجمهوری فرانسه این اتهام را مدیریت کرد و آخر هفته گذشته گفت که جهان «نباید روسیه را در جستجوی یک راهحل دیپلماتیک تحقیر کند.»
این استدلالها پیش از ۲۴ فوریه معقولتر به نظر میرسیدند. پوتین در آستانه تهاجم به اوکراین مجموعهای از نارضایتیها را، از گسترش ناتو به سمت شرق تا ارائه کمکهای نظامی غرب به اوکراین، برای توجیه جنگ مطرح کرد.
«میخواهم امپراتور روسیه باشم»!
اما اگر به سخنان روز پنجشنبه پوتین با دقت بیشتری گوش بدهید، نمای چانه زنی ژئوپلیتیک از بین خواهد رفت. پوتین گفت: «برای ادعای نوعی رهبری-من حتی در مورد رهبری جهانی صحبت نمیکنم و منظورم رهبری در هر حوزهای است- هر کشور، هر مردم، هر گروه و قومی باید حاکمیت خود را تضمین کند. زیرا هیچ حالت میانی وجود ندارد: یک کشور یا مستقل است یا مستعمره؛ مهم نیست که مستعمرات چه نامیده میشوند».
به عبارتی دیگر، دولتها دو دستهاند: فاتح و فتحشده. از نظر امپراتوری پوتین، اوکراین باید در دسته دوم قرار گیرد. ولادیمیر پوتین مدتها است استدلال میکند که اوکراینیها هویت ملی مشروعی ندارند و دولتشان در واقع دستنشانده غرب است. او فکر میکند که اوکراینیها هیچ نمایندهای ندارند و مردمی مطیع هستند.
کشورهای سابق شوروی مراقب باشند
با یادآوری فتوحات «پیتر کبیر»، همچنین مشخص میشود که اهداف پوتین به نوعی سرنوشتی تاریخی را هدایت میکند. پروژه بازسازی امپراتوری پوتین، در تئوری، میتواند به سایر سرزمینهایی که زمانی به امپراتوری روسیه یا اتحاد جماهیر شوروی تعلق داشتند گسترش یابد. این مسالهای است که باید زنگ خطر را در همه کشورهای سابق شوروی به صدا درآورد.