حمله به حسین دهباشی برای جمع آوری خاطرات سران رژیم پهلوی!
اقتصادنیوز: جوان در یادداشتی به قلم قاسم تبریزی از پژوهشگران اصولگرای تاریخ انتشار خاطرات شفاهی دولتمردان رژیم پیشین توسط حسین دهباشی انتقاد کرد!
به گزارش اقتصادنیوز در این مطلب با اشاره به اقدام مشترک وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و کتابخانه ملی در چندسال قبل، در اخذ خاطرات کارگزاران رژیم گذشته که دیدگاه رهبر معظم انقلاب نیز در این باره انتشار یافته است گفت:
اولاً: افرادی که با آنها مصاحبه انجام شده، به شکل نادرست و ناشایست به بیان خاطرات خود پرداختهاند و در گفتار خویش صادق نیستند. ثانیاً: این خاطرات تحریف و انحراف تاریخ است، چون رویکردهای کلان رژیمی را که اینها کارگزارانش بودهاند، دور میزند!
با آنکه این سه کتاب تاریخ دوره پهلوی را میگویند، اما به ماهیت استعماری و استبدادی شاه و دولتمردانش اشارهای نمیکنند! یکی از این مجلدات، گفتههای دکتر علینقی عالیخانی است. پدر عالیخانی، مسئول املاک رضاشاه در قزوین بود. او بعد از مرگ رضاشاه، حافظ املاک همسر او شد! خود عالیخانی هم تحصیلاتش را در پاریس به اتمام رساند و در بازگشت به استخدام ساواک درآمد. بعد هم که از سوی ساواک، به عنوان استاد و سپس رئیس دانشگاه معرفی میشود. یک خواهر و برادرش هم در ساواک کارمند بودند. برادر دیگرش هم با موساد کار میکند. عالیخانی وابسته به سیاست انگلستان است. سوءاستفادههایش در وزارت اقتصاد موجب شد عدهای بخواهند علیهاش افشاگری کنند. البته شاه به او اطمینان داد اجازه چنین کاری را ندهد.
سند آنچه را که میگویم، موجود است. حال چنین آدمی در مورد شاه چه میخواهد بگوید؟ او، چون وابسته به سیاست انگلیس است، اگر انتقاد هم کند، نهایتاً این است که ما منافعمان با اسرائیل گره خورده بود، ولی با اعراب منافع مشترک نداشتیم، در آن دوره هم بهتر بود که ما با کشورهای امریکا و اروپاییها همکاری کنیم؛ بنابراین تاریخی هم که او میگوید، به درد این کشور نمیخورد. تاریخ باید مروج معنویت، مدافع و مروج استقلال، اقتدار و حاکمیت ملی باشد. در حالی که هر سه این خاطرات، علیه فرهنگ، منافع ملی، اقتدار و استقلال کشور است.
یا طبق اسناد ساواک، داریوش همایون عضو سازمان سیا است. البته ساواک این اسناد را ننوشته بود که بنده و جنابعالی بخوانیم. این مطالب، جزو پرونده محرمانه سیستم اطلاعاتی و امنیتی رژیم پهلوی بود. در آن اسناد آمده که داریوش همایون از اسرائیل و ایضاً مؤسسه فرانکلین پول میگرفته است.
روزنامه آیندگان، ارگان رسمی مؤسسه فرانکلین و متعلق به امریکاییها بوده است؛ بنابراین اگر میخواستم برای مصاحبه با چنین فردی بروم، در خصوص همین مسائل یا حزب سومکا سؤال میکردم. یا در خصوص حزب پان ایرانیست که با محسن پزشکپور و محمدرضا عاملی تهرانی و نهایتاً میس لمبتن مرتبط بود، سؤال میکردم که جایگاه او مشخص شود. پاسخ سؤالات من چه ۱۰ صفحه میشد و چه ۸۰۰ صفحه، اهمیتی نداشت. مهم این بود که نتیجه تلاش و تحقیقاتم، به شناخت تاریخ کمک کند. نه اینکه وسیلهای شود برای فردی در اروپا و امریکا که مطالب قبلی و تکراریاش را علیه انقلاب اسلامی در آن چاپ کند آن هم با این هدف که عملکردش در رژیم گذشته را تطهیر کند، مطالب نادرست و کذب بگوید و یک شاگرد مدرسهای که فاقد شناخت و حافظه و درک تاریخی است، طوطی وار آن را پخش کند. ما نباید در این فرآیند به اینگونه افراد کمک کنیم.