پوتین و اردوغان؛ یک روح در دو بدن /دو ستون اردوغانیسم
به گزارش اقتصادنیوز، با پایان دور دوم انتخابات ریاست جمهوری ترکیه و باقی ماندن اردوغان در قدرت، گمانهزنیها درباره ریشه اعتماد ترکها به رئیسجمهوری که کلیددار تورم و بحران اقتصادی حاکم است، افزایش یافت.
در همین استا نشریه فارن افرز، با انتشار یادداشتی تحت عنوان «پیروزی اردوغان روسیه» به ریشهیابی چرایی انتخاب دوباره رئیس جمهوری این کشور پرداخته است. این مقاله در دو قسمت ترجمه شده است که بخش نخست آن تحت عنوان«گامهای سریع سلطان ترک در مسیر تزار پوتین!» منتشر شد و بخش دوم آن در ادامه آمده است.
فرصتسازی به سبک تزار
پوتین و اردوغان متعهد شده بودند که به هرج و مرج سیاسی پایان دهند و رفاه را حاصل کنند؛ شعارهایی که در ابتدا حامیان بسیاری داشت. با این حال پس از ایجاد ثبات و رشد، دو رهبر به ذائقه اصلیشان بازگشتند. پس از کودتای نافرجام ترکیه، اردوغان در موضعی آسیب پذیر قرار گرفت و از همین رو به پوتین تکیه کرد، رهبری که میتوانست حیات سیاسیاش را تضمین کند.
نشست سال 2016 برای پوتین فرصت با اهمیتی بود تا ترکیه را در عرصه سیاست خارجی با روسیه هم صدا کند. دو کشور توافقنامه هایی را درباره فعل و انفعالهایشان در سوریه، لیبی و متعاقبا قفقاز جنوبی امضا کردند؛ جایی که مسکو و آنکارا درگیر جنگهای نیابتی بودند.
پس از نشست سال 2016، اردوغان به خرید سامانه دفاع موشکی اس-400 از روسیه متعهد شد با علم به این که میدانست خرید این محموله زمینه ساز شکاف در روابط ترکیه و آمریکا خواهد شد.
بنابراین پوتین توانست دو چالش اصلی را در روابط آنکارا و واشنگتن ایجاد کند، از یک طرف ترکیه رودروی کردهای سوری که از حمایت واشنگتن برخوردار بودند قرار گرفت و از طرف دیگر به واسطه خرید اس-400 مورد غضب قرار گرفت. با این حال مشارکت روسیه موجب شد تا اردوغان الگوی تازه ای برای سازماندهی دولتش در داخل دست و پا کند.
پیامدهای تعامل پوتین و اردوغان
پوتین به منبع جدیدی تبدیل شد که از ریاست اردوغان حمایت میکرد. اردوغان در مقابل از سبک حکومتداری پوتین تقلید کرد بالاخص آن که رئیس جمهوری ترکیه بعد از کودتا برای مهار هرگونه تهدید علیه اقتدارش به هر اهرم سخت گیرانهای متوسل میشد؛ استراتژی که پوتین مدت ها قبل از آن پیروی میکند.
به همین دلیل اردوغان از اختیارهای اضطراریاش استفاده کرد تا طیف وسیعی از مخالفانش را سرکوب کند.
سال 2017 اردغان رفراندومی را برگزار کرد؛ رفراندومی تقلبی برای تغییر سیستم سیاسی ترکیه تا از ساختار پارلمانی عبور و نظام ریاستی را بپذیرد. با این همه رئیس جمهوری ترکیه نتوانست در این رقابت به شکلی منصفانه پیروز شود.
سال 2018 اردوغان قانون اساسی را تغییر داد تا اختیارهای اجراییاش را افزایش دهد درست به سان پوتین که به همین طریق قدرت اجرایی گستردهای را از آن خود کرد. به شکل نمادین تر، اردوغان نیز به سان پوتین به شکلی جدی خود را جانشین امپراتور عثمانی قلمداد میکرد. تعامل اردوغان با پوتین علاوه بر تقویت قدرت، پیامدهای مهمی هم برای روسیه داشت و هم برای غرب.
بده و بستانها تزار و سلطان
از سال 2016 پوتین چهار عملیات نظامی ترکیه علیه کردهای سوری در سوریه را تسهیل کرده است؛ گزارهای که موجب شد تا این دیدگاه میان نخبگان ترکیه ایجاد شود که روسیه در قیاس با آمریکا متحد قابل اعتمادتری است. موفقیتهای اردوغان در برابر کردهای سوری به « سلطان» کمک کرد تا تصویرش را در داخل به شکل بهتری بازسازی کند. در مقابل اردوغان به پوتین در جنگ اوکراین کمک کرده است.
ترکیه فارغ از فشارها، روابط اقتصادیاش را با ترکیه بازنگاه داشته و با نپیوستن به کمپین تعریف شده توسط آمریکا جهت تحریم روسیه، دسترسی پوتین به بازارهای بین المللی را هموار کرد و حتی به الیگارش های روس فرصت داد تا در این کشور اقامت کنند.
طبیعتا در چنین شرایطی پیروزی اردوغان در کارزار ریاست جمهوری اخیر دور از ذهن نبود. تاکتیکهایی که اردوغان بدانها متوسل شد، تاکتیکهایی چون کنترل نامزدهای رقیب و تسلط بر فضای مجازی و انتشار اخبار جعلی نشان از آن داشت که «سلطان» از کتاب بازی پوتین کپی برداری کرده است.
برد اردوغان دور از ذهن نبود
امروز تقریبا بسیاری از شهروندان ترکیه بر این باورند که اردوغان این کشور را به یک غول صنعتی-نظامی تبدیل کرده است. آنها در حقیقت به سان روسهایی که باور دارند پوتین به دنبال نازی زدایی در اوکراین است، می اندیشند.اردوغان نیز به سان پوتین روند انتخابات را به اندازه ای به نفع ریاست خود تغییر داده که دیگر اهمیتی ندارد رای گیری تا چه اندازه آزاد بوده، شرایط از پیش تعیین شدهای که در چارچوبش کارزار برگزار شد، امکان بازندگی اردوغان را علیرغم مخالفت های گسترده و مشکلات اقتصادی غیر ممکن کرده بود.
در این مرحله اردوغان و پوتین به سان یک روح در دو بدن عمل کردند. از منظر پوتین، اردوغان رهبری همفکر است که از طریق او قادر است به شکل غیرمستقیم نظم بینالملل تحت رهبری ایالات متحده را به چالش کشیده خواه با انتقاد از نقش واشنگتن در جنگ اوکراین خواه با گذاشتن چوب میان چرخ دندههای توسعه شمال اروپا و ناتو.
از منظر اردوغان، رهبر روس مدلی است که به او الگویی ارائه داده برای حذف مخالفان داخلی و کسب قدرت مطلق. در همین حال سیستم سیاسی ترکیه در حال حرکت به سوی یک دولت اجرایی متمرکزتر است که بیش از زمان دیگر به روسیه نزدیک است.
درباره دو ستون اردوغانیسم
علیرغم تداوم مناقشههای ژئواستراتژیک میان آنکارا و مسکو، از قبرس (جایی که روسیه و ترکیه به شکلی سنتی مخالف رویکرد یکدیگر هستند) تا الحاق کریمه که ترکیه آن را غیر قابل قبول می داند، این دو رهبر بیش از هر زمان دیگر به هم نزدیک هستند. فارغ از چالشهای حل نشده، پوتین می داند به واسطه اردوغان قادر است سرمایه گذاری مطمئنی کند. ترکیه به احتمال بالا شریک مطیع کرملین خواهد بود. چرخش استبدادی ترکیه و تمایلش به روسیه دو ستون اردوغانیسم را تشکل داده اند.
پیروزی اردوغان در انتخابات اخیر بدین معنا است که او همچنان به حمایت از مسکو در سطح بین الملل ادامه خواهد داد و روابط اقتصادی قوی خود را با روسیه حفظ کرده و راههای حیاتی برای دور زدن تحریمهای اعمال شده علیه پوتین و الیگارشهای روس را هموار میکند.
پوتین سال 2016 از ناامنی کلیدی که برای اردوغان پیش آمده بود سوءاستفاده کرد، اردوغان هنوز تصور میکند ضعیف است حتی اگر از او تحت عنوان «سلطان جدید» ترکیه یاد کنند. طبیعتا چنین شرایطی برای کرملین فرصت ساز است. اردوغان با نگرانی بر تخت سلطنت نشسته است. پوتین این حقیقت را به خوبی می داند و از آن سوءاستفاده میکند تا اینگونه اردوغان را به مدار خود و آنکارا را به مدار مسکو نزدیک کند.