اقتصاد کاسترو
اقتصاد کوبا در همه سالهای پس از انقلاب تا نیمه دهه 1980 با اتکا به کمکهای اتحاد شوروی و تا حدودی چین اداره میشد.
روسها شکر را که محصول اصلی کوبا بود، بالاتر از قیمت جهانی از این کشور میخریدند و کالاهای استراتژیک مورد نیاز کوبا به ویژه نفت را کمتر از قیمت جهانی در اختیارش میگذاشتند.
در این دوران بیش از 90درصد اقتصاد کوبا در دست دولت بود و معنایی که از اقتصاد در این کشور وجود داشت، دادوستدهای جهانی و توزیع کالای یارانهای در داخل کشور بود.
از نیمه دهه 1980 فشارهای جهانی بر اقتصاد کوبا آغاز شد.زیرا با سرعت گرفتن مسابقه تسلیحاتی بین آمریکا و شوروی، رهبران کرملین ناگزیر شدند بخشی از بودجههای عمرانی و کمک به «برداران سوسیالیست» را به سوی ردیفهای نظامی سوق دهند.در دهه 1980 اتحاد شوروی بیش از 100میلیارد دلار فقط صرف بازسازی ارتشهای لهستان، مجارستان و بلغارستان کرد.این استراتژی ناخواسته که فشار آمریکا به اتحاد شوروی تحمیل کرد، باعث شد کمک به کوبا به ردههای پایین جدول اولویتهای شوروی تنزل کند.با فروپاشی اتحاد شوروی در سال 1991 کمکهای اردوگاه سوسیالیسم به کوبا کاملا متوقف شد و کوبا به دوران بحران اقتصادی پاگذاشت. در سال 1995 دولت کوبا رسما اعلام کرد در فاصله سالهای 1989 تا 1993 (دوران تزلزل و فروپاشی شوروی) تولید ناخالص داخل این کشور 35درصد کاهش یافته است. روند کاهنده اقتصاد کوبا در دهه 1990، رهبران کوبا را بر آن داشت تا با تاخیری 10ساله به جریان جهانی خصوصیسازی بپیوندند. دوران تزلزل شوروی که در نیمه دهه 1980 و با روی کارآمدن میخائیل گورباچف آغاز شد، مقارن بود با آغاز عصر خصوصیسازی بزرگ در جهان که مارگارت تاچر نخست وزیر وقت انگلستان و رونالدریگان رییسجمهور وقت آمریکا منادیان آن بودند. این موج جهانی در دهه 1980 نتوانست از مرزهای کوبا عبور کند اما پس از فروپاشی شوروی، کوبا هم انعطاف نشان داد و خصوصیسازی محدود را آغاز کرد. نخستین نتیجهای که دولت کوبا از اقدام کم دامنه و دیرهنگام خود گرفت، این بود که روند کاهنده رشد اقتصادی متوقف شد و در دورهای پنج ساله (1995 تا 2000) رشد اقتصادی به ترتیب به یک، 5/2، 8/7، 5/2 برسد و نهایتا روی عدد 2/1 تثبیت شود. در این دوران نسبت اقتصاد دولتی و خصوصی به هم خورد و 23درصد از اقتصاد در اختیار بخش خصوصی قرار گرفت. کوبا براساس آمارهای سال 2005، هنوز در شمار کشورهای فقیر جهان قرار دارد اما نشانههای دگرگونی در آن مشهود است. بافت روستایی که تا یک دهه پیش وجه غالب اقتصاد کوبا بود، اکنون جای خود را به صنعت و خدمات داده است. براساس آخرین برآوردها از مجموع 39میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی کوبا سهم بخشهای خدمات، صنعت و کشاورزی به ترتیب 4/68، 1/26 و 5/5درصد است. درآمد سرانه کوباییها به 3500 دلار، رشد اقتصادی این کشور به رقم حیرتانگیز 8درصد رسیده و بیکاری به 9/1 درصد نیروی کار تنزل پیدا کرده و نرخ تورم آن تنها 7 درصد است. میراثی که فیدل کاسترو در اقتصاد به جا گذاشته است، شاید در مقایسه با همتایان غیر کمونیست او در جهان قابل اعتنا نباشد. اما اهمیت کار او وقتی مشخص میشود که بدانیم کاسترو این میراث را در طول 50 سال و در میان آروارههای خصمی نیرومند (ایالات متحده) و با دو روش اقتصادی متضاد جمعآوری کرده است و در این 50 سال هرگز مختار به انتخاب راهی نبوده است. او در آغاز کار تحت جبرهای ژئوپولتیک به دامن اتحاد شوروی و اردوگاه سوسیالیسم غلتید و در دوران جدید در سایه هراس ایالات متحده تغییر را آغاز کرد.