آمریکا در آستانه جنگ داخلی دوم؟ (بخش نخست)

دانشمندی‌که سال ۲۰۱۰ اعتراضات ۲۰۲۰ را پیش‌بینی کرد: آمریکا در آستانه جنگ داخلی است

کدخبر: ۳۵۲۳۷۸
اقتصادنیوز: ۱۰سال پیش، پروفسور «پیتر تورچین»، استاد روسی-آمریکایی دانشگاه کانکتیکات، در مقاله‌ای الگوی خود را از آینده تبیین کرد و یک پیش‌بینی درباره رشد فزاینده بی‌ثباتی و سپس وقوع جنگ داخلی (نزاع قطب‌های سیاسی-اجتماعی) در ایالات متحده آمریکا ارائه کرد که روند وقایع سال ۲۰۲۰ نشان داد که به شکل حیرت‌آوری دقیق بوده است.
دانشمندی‌که سال ۲۰۱۰ اعتراضات ۲۰۲۰ را پیش‌بینی کرد: آمریکا در آستانه جنگ داخلی است

به گزارش اقتصادنیوز در اوایل دهه ۱۹۹۰ هنگامی که بیل کلینتون رئیس‌جمهور بود و ایالات متحده استوار و غیرمتزلزل بنظر می‌رسید، کاخ‌سفید پروفسور جک گلدستون را منصوب کرد تا چگونگی فروپاشی حکومت‌ها را بررسی کند. مقصود کاخ سفید، چگونگی سقوط دیگر دولت‌ها بود نه ایالات متحده. کمتر کسی انتظار داشت که مدل وی بعداً سقوط کشور خودشان را پیش‌بینی کند.

در مقاله منتشر نشده‌ای(۱) که برای بررسی مقامات ارائه شده، جک گلدستون، استاد جامعه‌شناسی، و پیتر تورچین، متخصص مدل‌سازی ریاضی جوامع تاریخی، به این نتیجه رسیده‌اند که ایالات متحده در مسیر یک جنگ داخلی دیگر است. به گفته آن‌ها، خشونت مدنی از زمان قرن نوزدهم -به ویژه سال‌های منتهی به آغاز جنگ‌های داخلی آمریکا در سال ۱۸۶۱- تاکنون در بدترین شرایط خود به سر می‌برد.


>>>>> در همین رابطه بخوانید:

هشدار ۲ جامعه‌شناس آینده‌پژوه آمریکایی‌؛
کبریت ترامپ در انبار باروتِ اختلاف نژادی/ آمریکا در آستانه جنگ داخلی (بخش دوم)


حدود دو دهه بعد پرفسور پیتر تورچین در مقاله‌ای که مجله نیچر(۲) در سال ۲۰۱۰ منتشر کرد، ضمن سازگارسازی الگوی خود با شاخص‌های بحران درباره رشد فزاینده شاخص‌های بحران هشدار داد و یک پیش‌بینی حیرت‌انگیز ارائه کرد که آن زمان کمتر کسی آن را جدی گرفت؛ «روند شاخص‌های بحران نشانگر به اوج رسیدن بی‌ثباتی حوالی سال ۲۰۲۰ است».

شیوع ویروس کرونا که از کوارتر نخست سال ۲۰۲۰ آغاز شد، به سرعت آمریکا را درنوردید و به عنوان نخستین کشور در میزان ابتلا و تلفات ناشی از کووید-۱۹، همچنان در حال جولان دادن است. پاندمی کرونا به بیکاری میلیون‌ها آمریکایی، ضرر سنگین کارخانه‌ها و مشاغل مختلف، سقوط شاخص‌های سهام، افول ارزش دلار و صعود بی‌سابقه قیمت طلا، و بطور کلی آسیب‌های مختلف در حوزه‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی منجر شد.

در ادامه قتل نژادپرستانه جرج‌فلوید توسط پلیس سفیدپوست ایالت مینیاپولیس به اعتراضات فراگیر ضدنژادپرستی در سراسر آمریکا و دیگر کشورهای غربی انجامید. با گذشت دو ماه از آغاز اعتراضات در شهرهایی مثل پورتلند (ایالت اورگان) با اعزام نیروهای نظامی فدرال به دستور کاخ سفید (به رغم مخالفت مقام‌های ایالتی و شهری) ناآرامی‌ها تشدید شد و خیابان‌های پورتلند به میدان نبرد تبدیل شده است.

اواسط آبان‌ماه (۳ آوریل) قرار است انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا میان دونالد ترامپ و جو بایدن در اوج شکاف و دوقطبی سیاسی برگزار شود. نتیجه انتخابات هرچه باشد، بعید است اعلام نتایج، با چالش‌های جدید همراه نشود.

اما دانشمندی که بحران‌های ناشی از پاندمی و ناآرامی‌های اجتماعی را در سال ۲۰۱۰ پیش‌بینی کرد، درباره ادامه ای شرایط درماه‌های آتی چه می‌گوید؟

جو بایدن و دونالد ترامپ / بایدن و ترامپ / انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا

به گزارش اقتصادنیوز، در ادامه بخش نخست مقاله «آمریکا در آستانه جنگ داخلی دوم؟» را بخوانید؛

ایالات متحد آمریکا در مسیر جنگ داخلی؟

تردیدی نیست که شکاف اجتماعی و قطبش سیاسی در ایالات متحده امروز در شدیدترین وضعیت خود طی دهه‌های اخیر قرار دارد. بسیاری از مفسران عامل اصلی این دوپارگی را سبک و سیاق حکمرانی دونالد ترامپ می‌دانند. آن‌ها بر این باورند که چهل‌وپنجمین رئیس‌جمهور آمریکا به عنوان یک رهبر استثنائی، نوعی اختلال در جریان اصلی روندها و راهبردهای رایج در بالاترین رده سیاسی این کشور و نظام بین‌المللی ایجاد کرده است.

مرد مونارنجی کمر به تعمیق شکاف‌ها بسته است

اما وضعیت کنونی اجتماعی-سیاسی در آمریکا به عنوان یک بافتار فرهنگی درهم‌تنیده نمی‌تواند متأثر از یک یا حتی چند عامل در کوتاه‌مدت باشد. اگرچه حضور چهره‌ای جنجالی چون ترامپ که آشکارا تفرقه‌افکنی می‌کند و تلاش چندانی جهت پنهان کردن عقاید نژادپرستانه و اخلاقیات مذموم خود ندارد، یک کاتالیزور مؤثر در تسریع چنین روندی است. اما روند شکل‌گیری فضای دوقطبی و متعارض در حوزه‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آمریکا، محصول روندهای جاری در سال‌های متمادی است که ریاست‌جمهوری نامتعارف مرد مونارنجی تنها بخشی از آن است که اینبار به جای کنترل و ترمیم شکاف، کمر همت به تعمیق آن بسته است.

در تصدیق تلویحی مدعای یادشده می‌توان نگاهی به الگوی طراحی شده توسط «پیتر تورچین» انداخت که سال‌ها پیش از ریاست‌جمهوری ترامپ، بروز تنش و بحران در ایالات متحده و جهان غرب را پیش‌بینی کرده بود. تورچین بر اساس فاکتورهای مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ... تخمین نسبتاً دقیقی از زمان و شکل بروز بحران ارائه کرده بود.

یک پیش‌بینی حیرت‌انگیز؛ از پاندمی تا اعتراضات

پیتر تورچین استاد روسی-آمریکایی دانشگاه کانکتیکات در سال ۲۰۱۰ در مجله نِیچِر(۲) مطلبی منتشر کرد که در آن زمان کمتر جدی گرفته شد. اما این ریاضی‌دان، اقلیم‌شناس و متخصص زیست‌شناسی تکاملی، در مقاله خود با بهره‌گیری از مدل‌سازی ریاضی و تحلیل آماری شاخص‌های برآمده از از روند تاریخی جوامع به این نتیجه رسید که حوالی سال ۲۰۲۰ سلسله رویدادهایی منجر به تغییر چهره آمریکا و تحول عرصه‌های سیاسی-اجتماعی در جهان غرب خواهد شد. و این در حالی بود که هنوز خبری از پیروزی‌های دموکراتیک دلقک‌های پوپولیست و ناسیونالیست‌های راستگرا چون دونالد ترامپ، بوریس جانسون، ژائو بولسونارو و ... نبود، پاندمی کووید۱۹ غیرقابل تصور بود، نطفه برگزیت منعقد نشده و افسر پلیس مینیاپولیس با قتل خشن جرج فلوید، جرقه یک جنبش فراگیر ضدنژادپرستی را نزده بود.

به گزارش ای‌بی‌سی(۱) در اوایل دهه ۱۹۹۰ هنگامی که بیل کلینتون رئیس‌جمهور بود و ایالات متحده استوار و غیرمتزلزل بنظر می‌رسید، کاخ‌سفید جک گلدستون را منصوب کرد تا چگونگی فروپاشی حکومت‌ها را بررسی کند. مقصود کاخ سفید، چگونگی سقوط دیگر دولت‌ها بود نه ایالات متحده. کمتر کسی انتظار داشت که مدل وی بعداً سقوط کشور خودشان را پیش‌بینی کند.

در مقاله منتشر نشده‌ای که برای بررسی مقامات ارائه شده، جک گلدستون(۳)، استاد جامعه‌شناسی، و پیتر تورچین(۴)، متخصص مدل‌سازی ریاضی جوامع تاریخی، به این نتیجه رسیده‌اند که ایالات متحده در مسیر یک جنگ داخلی دیگر است. به گفته آن‌ها، خشونت مدنی از زمان قرن نوزدهم -به ویژه سال‌های منتهی به آغاز جنگ‌های داخلی آمریکا در سال ۱۸۶۱- در بدترین شرایط خود به سر می‌برد.

گلدستون و تورچین نوشته‌اند: این وضعیت نتیجه روندهایی است که از دهه ۱۹۸۰ آغاز شد؛ با لحاظ کردن میزان نابرابری، خودخواهی نخبگان و قطبش فضای سیاسی که دولت ایالات متحده را در پاسخ مؤثر به شیوع بیماری کرونا فلج کرده است. این امر همچنین مانع ارائه یک سیاست ترمیم اقتصادی شده و تنش‌های ناشی از تبعیض نژادی را تشدید کرده است.

پروفسور گلدستون(۴) یک مقام برجسته در زمینه بررسی انقلاب‌ها و تحولات اجتماعی طولانی مدت در دانشگاه جورج میسون است. مدل تهیه شده توسط او و پیتر تورچین داده‌هایی از قبیل نسبت دستمزد متوسط ​​کارگران به تولید ناخالص داخلی سرانه، امید به زندگی، متوسط شاخص‌های اقتصادی، تعداد میلیونرهای جدید و ... را به بررسی گذاشته و همچنین قطبی شدن سیاسی یا میزان همپوشانی بین احزاب را اندازه گیری می‌کند.

برون‌یابی معکوس(۶) این مدل‌سازی  تاریخ ایالات متحده، جنگ داخلی ۱۸۶۱ و ناآرامی های دهه ۱۹۳۰ –دوره تبعیض‌نژادی جیم کرو، نابرابری دوران طلایی و فاشیم- را پیش بینی می کند.

ده سال پیش، پروفسور تورچین الگوی خود را از آینده نشان داد و یک پیش‌بینی ارائه کرد که به شکل حیرت‌آوری دقیق بود. وی در مجله نیچر مقاله‌ای نوشت که حاکی از رشد فزاینده شاخص‌های بحران -دقیقاً مانند دهه ۱۸۵۰- بود. او نوشت که این شاخص‌های قابل اعتماد نشان‌دهنده افزایش بی‌ثباتی هستند که به نظر می‌رسد حوالی سال ۲۰۲۰ به نقطه اوج خود خواهد رسید.

شاخص تنش سیاسی (Political Stress Index - PSI) شامل سه فاکتور بحران -کاهش سطح استانداردهای زندگی ، افزایش تعارض درونی نخبگان و تضعیف دولت- است.
رشد شاخص تنش سیاسی نشانگر احتمال وقوع خشونت سیاسی است.
شاخص بهزیستی (Well-Being Index) نشان دهنده برابری بیشتر ، اجماع بیشتر میان نخبگان و یک دولت مقتدرتر و قانونمندتر است.

پیش بینی ظهور یک رهبر سیاسی مشابه ترامپ

پروفسور گلدستون که از خانه‌اش در ویرجینیا صحبت می‌کرد -یک روز پیش از آنکه یک شبه نظامی مسلح در نیومکزیکو به یک معترض در زیر مجسمه یکی از فاتحان شلیک کند- این پیش‌بینی‌ها را «ترسناک همچون جهنم» توصیف کرد و گفت: احساس عمومی وحشت است.

در واقع آشفتگی کنونی از سال ۱۹۹۱ پیش‌بینی شده بود. در کتاب «انقلاب و شورش در اوایل دنیای مدرن» پروفسور گلدستون از نسخه اولیه مدل خود برای پیش‌بینی ظهور یک رهبر سیاسی مشابه دونالد ترامپ استفاده کرد.

پروفسور گلدستون استدلال کرد که این رخداد برآمده از تغییرات جمعیتی است. جمعیت آمریکا پس از جنگ جهانی دوم -با نسلی از فرزندان متولد شده در دوران صلح نسبی و فراوانی- افزایش یافت. از آنجایی که این گروه بزرگ اکنون به قشر مسن و ثروت‌اندوخته‌ای تبدیل شده، می‌توانند کشور را در معرض بحران سیاسی قرار دهند.

اما این اتفاق تنها در صورتی رخ خواهد داد که نخبگان سه کار را انجام دهند: [۱] مسیر حرکت را به نفع خود و فرزندان‌شان تنگ و باریک کنند (مانند افزایش هزینه دانشگاه)، [۲] رشد دستمزدها را تعدیل کرده و مدعی سهم بیشتری از دستاوردهای اقتصادی و سود حاصله شوند، [و۳] در برابر پرداخت مالیات مقاومت‌کنند؛ به‌طوری که دولت دچار قحطی از درآمد مورد نیازش شود.

از قرار معلوم این دقیقا همان اتفاقی است که در طول سه دهه آینده (از ۱۹۹۱ تا کنون) رخ داده است.

در صندوق غیرانتفاعی حمایت از صلح در واشنگتن دی‌سی، شاخص شکنندگی دولت‌ها، داده‌هایی از قبیل وضعیت خدمات عمومی و نابرابری درآمدی را ردیابی کرده و نمره‌ای را به کشورها اختصاص می‌دهند که نشان‌دهنده مقاومت و توانایی آن‌ها در مواجهه با شوک‌ها است. این شاخص از سال ۲۰۰۰ در حال اجرا است و در چند سال اخیر جایگاه ایالات متحده به طور پیوسته بدتر شده است.

چارلز فیرتز، مدیر برنامه‌های این صندوق غیرانتفاعی، گفت که اگرچه این شاخص برای پیش‌بینی طراحی نشده، اما برخی از همبستگی‌های جالب توجه، نظر وی را جلب کرده است. فیرتز گفت: در سال ۲۰۱۶ زمانی که انتخابات ترامپ و رفراندوم برگزیت اتفاق افتاد، ما نگاهی به عقب انداختیم و متوجه شدیم که در واقع طی سال‌های اخیر آمریکا همراه با انگلستان در شاخص شکایت گروهی و نخبگان جناحی بدترین کشورهای جهان بوده‌اند.

شاخص نخبگان جناحی (۲۰۱۰-۲۰۲۰)

افزایش نمرات با گذشت زمان، حاکی از بدتر شدن انسجام اجتماعی است. این شاخص، تکه‌تکه شدن نهادهای دولتی و همچنین شکاف بین نخبگان حاکم را در نظر می‌گیرد.


آمریکا در آستانه جنگ داخلی دوم؟ (بخش نخست)
در آمریکا و بریتانیا رشد شاخص نخبگان جناحی (متاثر از دو فاکتور تکه‌تکه شدن نهادهای دولتی و شکاف بین نخبگان حاکم) در یک‌دهه اخیر در مقایسه با کشور استرالیا، حاکی از میزان قطبش در فضای سیاسی آمریکا و بریتانیا است که می‌تواند با شکاف‌های اجتماعی همراه شده و به یک نزاع سیاسی-اجتماعی ختم شود.

پیش‌بینی بک پاندمی شبیه شیوع کرونا

فیرتز می‌گوید این روند شاخص‌ها در سال‌های اخیر ادامه یافته است. او با نگاهی به سایر کشورهایی که دچار فروپاشی شده‌‌اند، الگویی از چندین شاخص که به‌طور پیوسته بدتر می‌شوند را دید که پیش از شوک ناگهانی کل سیستم را تحت الشعاع قرار می‌دهد.

وی گفت: این الگویی که به تبع آن وضعیت شاخص‌ها پیوسته بدتر می‌شود، می‌تواند یک بیماری همه‌گیر یا شکست در یک جنگ، و یا درک عمومی جامعه نسبت به سوء استفاده از قدرت و نیروهای امنیتی عمومی باشد.
آمریکا در آستانه جنگ داخلی دوم؟ (بخش نخست)

«اتفاق بزرگ» ابتدا به آرامی و سپس بسیار ناگهانی رخ می‌دهد

مدیر برنامه‌های صندوق حمایت از صلح می‌افزاید: به طورمعمول، پیش از این پروسه (بدتر شدن شاخص‌ها)، یک کشور می‌تواند به کمک سیاست‌های تعدیلی و سازگارسازی با این روند به تعامل برسد. اما به دلیل تجمیع آسیب‌پذیری‌ها در درازمدت، ممانعت از نتیجه نهایی این روند (شوک ناگهانی) امکان‌پذیر نیست. این اتفاق ابتدا به آرامی و سپس بسیار ناگهانی رقم می‌خورد.

پروفسور گلدستون پیش‌بینی می کند که مشکلات واقعی بعد از ۳۱ ژوئیه آغاز خواهد شد، هنگامی‌که بسته حمایتی ۶۰۰ دلار در هفته‌ای که دولت آمریکا به بهانه بیکاری ناشی از شیوع کروناویروس به شهروندان آمریکایی اعطاء می کند، منقضی شود.

وی می گوید: تنش‌های اجتماعی به محض ورود به ماه نوامبر احتمالاً رشد می‌کنند. خطر بروز خشونت در ماه نوامبر بسیار زیاد است.

۳ نوامبر یعنی کمتر از ۴ ماه دیگر انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده است. با نزدیک شدن به این تاریخ مهم، رنگ پیش‌بینی‌ها به تیرگی می‌گراید. هم جمهوری‌خواهان و هم دموکرات‌ها شکست را یک تحول فاجعه‌آمیز می‌دانند - نه فقط یک بازگشت، بلکه پایان آمریکا. یک طرف می گوید ادامه حضور ترامپ در کاخ‌سفید برای چهار سال دیگر یعنی نابودی دموکراسی. طرف دیگر مدعی است که جو بایدن اقتصاد را همچون نظم و قانون از بین می برد.

کمپین انتخاباتی ترامپ وب‌سایت «ارتش برای ترامپ» را در راستای «به خدمت گرفتن و بسیج آمریکایی‌ها ... متعهد به جنگیدن برای انتخاب مجدد رئیس جمهور ترامپ راه‌اندازی کرده است.»

پروفسور گلدستون تاکید دارد: این خطر واقعی وجود دارد که اگر انتخابات نزدیک باشد، هر کدام از طرفین شکست بخورد به شدت انگیزه پیدا می‌کند تا مردم را برای به چالش کشیدن نتیجه انتخابات بسیج کند. این می تواند به معنای لشکرکشی خیابانی مردم باشد.

آمریکا در آستانه جنگ داخلی دوم؟ (بخش نخست)

احتمال پایین سناریوی خوش‌بینانه

سناریوی دیگری نیز وجود دارد: اعتراضات آرام می‌شود ، بایدن در ماه نوامبر به راحتی پیروز می شود، ترامپ نتیجه را قبول می کند، مانند هواداران خود، و این کشور انتقال صلح آمیز به رهبری حزب دموکرات را انجام می‌دهد. پروفسور گلدستون می گوید: «متأسفانه ، این احتمال کم است. احتمال خشونت بیشتر است.»

وی گفت: شکاف ها در جامعه ما که منجر به برون‌ریزی اعتراضات اخیر شد، عمیق و ریشه دار است و مدتهاست که وجود دارد. نگرانی ها در مورد بی‌عدالتی‌های نژادی، تبعیض جنسیتی و نابرابری شدید اقتصادی و مادی دهه‌هاست که ایجاد می‌شود. پاندمی کووید۱۹ مانند بحران مسکن سال ۲۰۰۹ تنها این اختلافات را تشدید کرد و قتل جرج فلوید بهانه اعتراضات بود.

سؤال: آیا این می‌تواند به معنای انقلاب باشد؟  

* پایان بخش نخست مقاله «آمریکا در آستانه جنگ داخلی دوم؟»


*بخش دوم مجموعه مقاله «آمریکا در آستانه جنگ داخلی دوم؟
هشدار ۲ جامعه‌شناس آینده‌پژوه آمریکایی‌؛
کبریت ترامپ در انبار باروتِ اختلاف نژادی/ آمریکا در آستانه جنگ داخلی (بخش دوم)

 

* منابع و توضیحات:

1. This model forecast the US's current unrest a decade ago. It now says 'civil war'

2. Political instability may be a contributor in the coming decade

3. Jack Goldstone

4. PETER TURCHIN

‌۶. برون‌یابی به معنی پیش‌بینی وضعیت‌های آینده به کمک تخمین زدن شاخص‌های آتی در صورت ادامه روند موجود در مدل کنونی. برون‌یابی معکوس تخمین شاخص‌های گذشته و مقایسه آن‌ها با داده‌های تاریخی است. این عمل در برخی الگوها در راستای راستی‌آزمایی مدل طراحی شده صورت می‌گیرد. به عبارتی اگر شاخص‌های تخمینی حاصل از برون‌یابی الگوی کنونی با داده‌های تاریخی سازگار بود، می‌تواان تا حدودی نسبت به پیش‌بینی حاصل از این مدل‌سازی نیز تا حدودی خوش‌بین بود.

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید