ترامپ می تواند ماشه را بچکاند؟| دوئل حقوقی جهان با آمریکا
بیش از ۵ سال از حصول توافق هستهای میان ایران، اتحادیه اروپا و ۶ قدرت جهانی گذشته است. توافقی که از همان ابتدا برخی منتقدان داخلی دستاوردش را «تقریباً هیچ» میخواندند و امروز هم برخی آن را تمام شده تلقی میکنند.
جدال دیپلماتیک ایران و آمریکا به نقطه اوج خود نزدیک میشود. پس از شکست سنگین قطعنامه پیشنهادی آمریکا در شورای امنیت، دونالد ترامپ تهدید کرد که به زودی روند اسنپبک را پیگیر خواهد شد تا اصطلاحاً ماشه برجام را بچکاند. اما دولت ترامپ برای اجرای فرآیند اسنپبک چه استدلال حقوقی دارد و آیا اساساً توان بکارگیری بند ماشه را دارد یا خیر؟
>>>>در همین رابطه بخوانید؛
پیام و پیامدهای تنهایی آمریکا در شورای امنیت
مجادله رسانهای دیپلماتها
ریچاد گلدبرگ،مشاور ارشد بنیاد دفاع از دموکراسیها (FDD) پس از شکست دیپلماتیک آمریکا در شورای امنیت با نوشتن مطلبی در وبگاه نشریه فارنپالیسی تلاش کرد تفسیری حقوقی از مفاد برجام و بندهای قطعنامه 2231 ارائه کند به گونهای که حق آمریکا برای استناد به متن برجام و استفاده از مکانیسم ماشه را -به رغم خروج واشنگتن از توافق- قانونی جلوه دهد.
وندی شرمن، یکی از مذاکرهکنندگان ارشد آمریکا در برجام در واکنش به مطلب ریچاد گلدبرگ، در راستای توجیه حقوقی صلاحیت آمریکا برای استناد به بند مکانیسم ماشه (اسنپبک)، در حساب توئیتری خود ضمن تاکید بر اینکه «بند مکانیسم ماشه مربوط به اعضای حاضر در برجام میشود» نوشت: «لغو تحریمهای موشکی و تسلیحاتی بخشی از قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل است، نه برجام. قطعنامه 2231 در تایید برجام بوده، حال آنکه بند مکانیسم ماشه در متن برجام ذکر شده است».
اما ریچاد گلدبرگ، که از چهرههای متنفذ FDD (یک لابی ضدایرانی) است همچنان اصرار دارد که آمریکا به رغم خروج از توافق هستهای همچنان یک دولت «مشارکتکننده» در قطعنامه ۲۲۳۱ محسوب شده و بنابراین واجد شرایط استفاده از مکانیسم ماشه است.
وی در پاسخی کنایهآمیز به توئیت وندی شرمن نوشت: «وندی آیا قطعنامهای که در خصوص آن مذاکره کردید را خواندهای؟»
این مقام سابق شورای امنیت ملی آمریکا با اشاره به پاراگرافهای عملیاتی ۹ تا ۱۲ قطعنامه، افزوده است؛ «مکانیسم ماشه یک بند قانونی مستقل و آشکار در متن قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت بوده و بر همین اساس آمریکا صلاحیت فعالسازی آن را دارد (و هرگز هیچ بندی نمیتواند این صلاحیت را تغییر دهد)».
بحث و جدل درباره تفسیر حقوقی از بند مکانیسم ماشه با توئیت آنتونی بلینکن، قائممقام جان کری، وزیرخارجه سابق آمریکا ادامه یافت. وی در پاسخ به ادعای ریچارد گلدبرگ به دفاع از استدلال وندی شرمن پرداخت.
تونی بلینکن که اکنون مشاور ارشد سیاستخارجی جو بایدن است بار دیگر مفاد برجام و خروج دولت ترامپ از این توافق (در سال 2018) را یادآور شد و واشنگتن را فاقد صلاحیت برای استفاده از مکانیسم ماشه دانست.
وی نوشت: «راهحلهای موجود در این قطعنامه در اختیار دولتهای «مشارکتکننده» (اعضای برجام) است. کاخ سفید در بیانیه خروج از این توافقنامه، به معنای واقعی کلمه، از عنوان «پایان دادن به مشارکت ایالات متحده در برجام» استفاده کرد. البته که پایبندی به یک توافقنامه کارساز و قوی، میتوانست هوشمندانه باشد.
همچنین محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه ایران درباره استفاده آمریکا از مکانیسم ماشه گفت: اسنپبک آمریکا آنچنان غیرقانونی است که قابل پذیرش نیست و آمریکاییها این را میدانند. خیال نکنید اگر حرفی را بلند زدند و تکرار کردند حق دارند. آمریکا میداند نمیتواند اسنپ بک کند. ۸ می ۲۰۱۸ آقای بولتون در اوج سرخوشی از اینکه برجام را نابود کرده و قرار بود ظرف سه ماه ایران را هم نابود کند، در کنفرانس مطبوعاتی کاخ سفید اعلام کرد که ما دیگر عضو برجام نیستیم که از اسنپبک استفاده کنیم. هنوز صورتجلسه این اظهارات روی سایت کاخ سفید موجود است. مگر اینکه بروند آن جمله را بردارند.
جان بولتون، مشاور امنیت ملی سابق آمریکا نیز وارد مناقشه شد و در مقالهای که والاستریت ژورنال منتشر کرد، نوشت: فرآیند بازگشت فوری تحریمهای ایران (اسنپبک یا مکانیسم ماشه) ارزش ریسک ندارد، چرا که میتواند حق وتوی شورای امنیت را که در راستای منافع آمریکا در سازمان ملل است، تضعیف کند.
این نومحافظهکار شناخته شده که در پی اختلاف نظرهای جدی با ترامپ، از دولت کنار گذاشته شد افزوده است:«توافق دوم با ایران ممکن است در دولت بایدن یا حتی در دوره دوم ترامپ حاصل شود و ترامپ نیز قاطعانه پیش بینی کرده که طی چهار هفته میتواند به یک توافق با ایران برسد. توافق هستهای ۲۰۱۵ اشتباهات فراوانی داشت از جمله پایان دادن به تحریم تسلیحاتی ایران در سال ۲۰۲۰.»
بولتون که اخیراً با انتشار کتابی افشاگرانه خشم ترامپ را برانگیخت، باراک اوباما را هم بخاطر آنچه «امتیازدهی بزرگ به ایران از اشتیاق دستیابی به یک توافق» خواند، سرزنش کرد و نوشت: روز جمعه نیز تلاش دولت ترامپ برای تمدید تحریم تسلیحاتی ایران به طور ویرانگری شکست خورد.
جان بولتون میافزاید: «دولت ترامپ قصد دارد با استناد به پاراگراف یازدهم قطعنامه ۲۲۳۱ تحریمها علیه ایران را بازگرداند. حال آنکه حامیان توافق با استناد به خروج واشنگتن از توافق استدلال میکنند که آمریکا نمیتواند از این بند برای بازگرداندن تحریمها استفاده کند. آنها حق دارند. این خیلی زرنگ بازی است که ما بگوییم برای هدفی که ما میخواهیم عضوی از توافق هستیم، اما برای چیزهای دیگر، ما عضو آن نیستیم. این به تنهایی دلیل کافی در اثبات عدم صلاحیت واشنگتن برای کلید زدن فرآیند اسنپبک است.»
بولتون که مواضع ضدایرانیاش بر کسی پوشیده نیست تأکید کرد: تلاش دولت ترامپ برای بازگرداندن تحریمها به کمک مکانیسم ماشه منجر به تضعیف حق وتو در شورای امنیت شده و این یک آسیب دائمی خواهد بود.
جالبتر آنکه جواد ظریف به استقبال بولتون رفت و با لحنی کنایهآمیز نوشت؛ «امروز بولتون نکتهای را که در ۱۸ اردیبهشت ۹۷ –بهعنوان مشاور امنیت ملی دولت ترامپ- بیان کرده بود، تکرار کرد. بولتون دستکم ثبات رای داشته، خصیصهای که بویژه در دولت آمریکا غایب است.»
واکاوی مفاد توافق و مکانیسم ماشه
حال سوال اینجاست که درونمایه این مکانیسم مناقشهبرانگیز چیست و چگونه دولت ترامپ آن را متفاوت از سایر اعضای برجام تفسیر میکند؟
واشنگتن انتظار دارد در مناقشه پیش رو، انگلیس و فرانسه همراهش شوند. دو کشوری که در ماجرای خروج دولت ترامپ از برجام با متحد سنتیشان به اختلاف جدی برخوردند و آخرین نمود این شکاف با رای ممتنع آنها به قطعنامه پیشنهادی آمریکا برای تمدید نامحدود تحریمهای تسلیحاتی ایران عیان شد.
ریچارد گلدبرگ در مطلبی که فارین پالیسی با عنوان «اجازه ندهید که ایران شورای امنیت را منفجر کند» منتشر کرد قطعنامه 2231 شورای امنیت را ناقصترین، متلاطمترین و در عین حال مبتکرانهترین قطعنامهای میداند که توسط شورای امنیت تصویب شده است. او مینویسد برجام همچنان حاوی انگیزههایی است برای پایبندی ایران به تعهدات هستهای خود؛ از جمله بندهای «غروب» که نخستین آن در ماه اکتبر 2020 برنامه ریزی شده است. پس از آن ممنوعیت خرید و فروش تسلیحات معمولی توسط ایران منقضی خواهد شد. در سال 2023 غروب دوم یعنی لغو ممنوعیتهای اعمال شده روی برنامه موشکی ایران رقم خواهد خورد. و سومین غروب در سال 2025 است که به موجب آن بخشی از محدودیتهای مربوط به سانتریفیوژها و سطح و حجم غنیسازی اورانیوم برداشته خواهد شد.
مشاور ارشد FDD نوشته است: خوشبختانه، این مشوق های غروب با یک شرط همراه هستند: ایران نباید محدودیتهای برجامی خود را نقض کند. در غیراینصورت فرآیند اسنپبک به عنوان ابزار تنبیهی اعمال میشود.
گلدبرگ در راستای توجیه صلاحیت آمریکا برای چکاندن ماشه تلاش کرده سوال اصلی در این میان را با شبههافکنی پاسخ دهد: قطعنامه ۲۲۳۱ هیچ دستورکاری برای «حق استفاده از اسنپبک توسط یکی از "شرکتکنندگان" اصلی برجام که از توافق خارج شده» تدارک ندیده است. به زبان ساده آیا یکی از طرفین میتواند از توافق خارج شود و در عین حال حق خود را برای اعمال مکانیسم ماشه حفظ کند؟ به طور خاص، وقتی ایالات متحده به "عضویت" خود در توافق پایان داد، آیا همچنان میتواند به عنوان دولت "شرکتکننده" در متن قطعنامه ۲۲۳۱ به مقاد توافق استناد کند؟
گلدبرگ میافزاید: بسیاری از طرفین پاسخ منفی میدهند. ایران میخواهد بندهای غروب خود را حفظ کند. روسیه و چین خواهان فروش تسلیحات به ایران هستند. و برخی اروپاییها در جستجوی راهی برای نجات برجام از مخمصه هستند.
مشاور ارشد بنیاد دفاع از دموکراسیها در نهایت استدلال حقوقی خود را بر روی تفاوت دو کلمه متمرکز میکند؛ «شرکتکنندگان در توافق» (Participants) و «اعضای توافق» (Members). همچنین تفاوتهایی که میان «برجام» (به عنوان متن توافق) و «قطعنامه ۲۲۳۱» (به عنوان تأیید و الزام توافق) وجود دارد، محل اختلاف است.
در همین زمینه گلدبرگ مدعی است: ایالات متحده برای همیشه به عنوان "یک شرکت کننده برجام" در قطعنامه الزامآور شورای امنیت با هدف اعمال اسنپبک تعریف شده است. اینکه قطعنامه به صورت عمدی اینگونه نوشته شده یا خیر، هیچ فرقی نمیکند. این که آیا دولت باراک اوباما با دقت در مورد جملات و کلمات قطعنامه ۲۲۳۱ مذاکره کرده است تا از یک حق فوری ایالات متحده به طور دائم محافظت کند یا دولت ترامپ از یک نظارت خیرهکننده بهره ببرد، نتیجه یکسان است. این قطعنامه، سندی است که از نظر حقوقی مستقل از توافقنامه برجام، به ایالات متحده آمریکا به عنوان یک شرکتکننده در قطعنامه این حق را میدهد که اگر ایران تعهدات خود را نقض کند، با اعمال مجدد و فوری تحریمها (اسنپبک یا مکانیسم ماشه) مواجه شود.
به رغم آنکه ماههاست فضای تعامل و مذاکره جای خود را به تقابل فزاینده دیپلماتیک داده است، اما شاید در همین فضای تنشزده و غبارآلود بهتر بتوان معنی یک از اظهارات محمدجواد ظریف را بهتر درک کرد؛ «ما برای کلمه به کلمه و حرف به حرف متن توافق هستهای –برجام- ساعتها و روزها بحث و جدل و مذاکره کردیم.»
حق با کدام یک از طرفهاست؟
هادی خسروشاهین، روزنامه نگار و کارشناس مسائل بینالملل در تشریح این اختلاف تفسیرها مینویسد: در قطعنامه ٢٢٣١از لفظ participant states (به معنای دولتهای مشارکت کننده در برجام) به جای members of JCPOA (به معنای اعضای برجام) استفاده شده است و آمریکا هم یکی از دولت های مشارکت کننده در برجام بوده است.
>>>>در همین رابطه بخوانید؛
نقشه پیچیده آمریکا برای چکاندن ماشه برجام
به گفته او آمریکا برای ورود به فاز فعالسازی بند اسنپبک در مرحله نخست اخطار و گزارش هشدار آمیز (notification) خود در مورد عدم اجرای قابل توجه تعهدات برجامی از سوی ایران را به شورای امنیت ارائه خواهد کرد. اعضای شورای امنیت از زمان دریافت این گزارش ١٠روز فرصت خواهند داشت در مورد رای به پیش نویس یک قطعنامه تصمیم گیری کنند. در این بازه زمانی ممکن است روسیه، چین و اروپا نوتیفیکیشنی در مقابل ارایه دهند که آمریکا بدلیل خروج از برجام نمی تواند مدعایی در این زمینه داشته باشد و پیش از ایران ناقض برجام بوده است.
آمریکا در اینجا می خواهد دست به یک اقدام جدید حقوقی بزند تا نوتیفیکیشن این کشورها را خنثی کند؛ یعنی با توجه به اینکه این شکایت روسیه، چین و اروپا نوعی تفسیر جدید از قطعنامه٢٢٣١است و بر عدم مشارکت آمریکا نه عضویت تاکید دارد، در قالب نوتیفیکیشن قابل پیگیری نیست و باید بصورت پیش نویس قطعنامه ارایه شود. برداشت آمریکا این است که اگر این روند را محقق سازد، قادر خواهد بود قطعنامه مشترک این سه قدرت جهانی را وتو کند.
این روزنامهنگار میافزاید با پایان مهلت 10 روزه در صورت عدم تفاهم اعضا در ارتباط با رای گیری در مورد پیش نویس قطعنامه تنظیم شده بر اساس نوتیفیکیشن آمریکا، رییس شورای امنیت موظف به ارایه یک پیش نویس قطعنامه جهت رای گیری در فرصتی 30 روزه است. در صورت عدم موفقیت در زمینه رای به قطعنامه پیشنهادی در شامگاه سی امین روز به وقت گرینویچ از زمان دریافت نوتیفیکیشن آمریکا به شورای امنیت ،تمام قطعنامه های تحریمی قبل از قطعنامه٢٢٣١ دوباره بازخواهد گشت.
به باور این کارشناس مسائل بینالملل علت مخالفت قدرت های جهانی با این اقدام آمریکا را تفسیر متفاوت آمریکا با سایر طرفهای برجام (اروپا، چین و روسیه) از واژه مشارکت کننده و عضویت است. همچنین این قدرتها برخلاف آمریکا معتقدند قطعنامه شورای امنیت سند مستقلی از برجام نیست بلکه مکمل آن است و کشوری که از یکی از این دو سند خارج شده است نمی تواند از سند مکمل علیه سند دیگر استفاده کند.
وی در پایان می نویسد؛ حتی می توان تصور کرد درصورت پیشبرد پروژه واشنگتن در فردای سی امین روز حداقل روسیه و چین به مفاد قطعنامه های پیشین شورای امنیت در مورد ایران تن ندهند.یعنی از نظر آمریکا،ایران ذیل فصل هفتم منشور ملل تعریف شود و از نظر سایر قدرت های جهان همچنان مناسبات برامده از قطعنامه٢٢٣١ساری و جاری باشد.در این صورت خود تصور کنید آیا از اعتبار شورای امنیت چیزی باقی خواهد ماند؟ شاید برای جلوگیری از بروز همین فاجعه همچنان روزنه ای برای مصالحه و آتش بس میان قدرت های بزرگ وجود داشته باشد.