ترامپی های خجالتی و پروژه تحریف ترجیحات

حامیان مخفی ترامپ /رخ نادیده سبد رای دونالد

کدخبر: ۳۶۲۱۳۸
تیمور کوران استاد اقتصاد سیاسی و علوم سیاسی در دانشگاه دوک در هنگامه بهار عربی این پرسش مهم را به بحث گذاشت که چرا هیچ‌یک از تحلیل گران و پژوهشگران نتوانستند وقوع دگرگونی‌های شدید در کشورهای عربی را پیش‌بینی کنند؟
هادی خسروشاهین

 او برای پاسخ به این پرسش از تئوری خود رونمایی کرد: تئوری تحریف ترجیحات. او معتقد بود به دلیل دستگاه سرکوب افراد نمی‌توانستند ترجیحات واقعی خود را در عرصه عمومی مطرح کنند و به‌ناچار آن‌ها را تحریف می‌کردند. به همین دلیل نیز بهار عربی به سورپرایز بزرگ برای تحلیلگران تبدیل شد؛ اما دامنه کاربرد این تئوری تحریف ترجیحات را می‌توان به نقاط دیگر دنیا و حتی کشورهای دموکراتیک با انتخابات آزاد نیز سرایت داد؛ درست است که این نظام‌های سیاسی از دستگاه سرکوب برای کنترل اجتماعی و سیاسی استفاده نمی‌کنند ولی تحولاتی در زیرپوست این جوامع رخ می‌دهد که امکان پیش‌بینی تحولات را به دلیل تحریف ترجیحات عمومی غیرممکن می‌کند.

 یکی از مهم‌ترین رویدادها در این زمینه انتخابات و تلاش مؤسسات نظرسنجی برای پیش‌بینی نتایج آن به‌ویژه در آمریکاست. پس از انتخابات در سال 2016 اصطلاحی تحت عنوان shy trumpers یا همان ترامپی‌های خجالتی در ایلات متحده باب شد.

علت ابداع این واژه این بود که اکثریت مؤسسات نظرسنجی در تخمین نتایج دچار اشتباهات فاحش شدند؛ به‌طور نمونه روزنامه نیویورک‌تایمز شانس هیلاری برای پیروزی را در شب انتخابات از 80 درصد به ناگهان به 95 درصد افزایش داد. موسسه پیو در تحقیقات بعدی خود نشان داد که عدم وجود شرایط لازم برای بروز نظرات واقعی ترامپی های خجالتی باعث تخمین‌های نادقیق و غیرعلمی شد.

درواقع این مؤسسات از سوی این قشر اجتماعی بازی خوردند. نتایج بررسی‌های تحلیلی و آماری در مورد این انتخابات نشان داد که حداقل تحصیل‌کردگان و ثروتمندان از اینکه در نظرسنجی‌های تلفنی نظر واقعی خود را –یعنی حمایت از ترامپ-بیان کنند، ابا داشتند.

 به‌طور مثال وقتی از افراد با تحصیلات دانشگاهی به‌صورت تلفنی سؤال می‌شد که در روز انتخابات به چه کسی رأی می‌دهند،60 درصد به کلینتون رأی می‌دادند ولی در نظرسنجی آنلاین تنها 53 درصدشان حاضر بودند به نامزد دموکرات‌ها رأی دهند.

در مورد ترامپ نیز این مساله دوباره به آزمون گذاشته شد یعنی 39 درصد این قشر اجتماعی در نظرسنجی تلفنی اعلام می‌کردند به ترامپ رأی می‌دهند ولی این رقم در نظرخواهی آنلاین به 46 درصد افزایش می‌یافت.

این واقعیت در مورد افراد با درآمد سالیانه بیشتر از 50 هزار دلار در سال نیز تکرار می‌شد. به‌طوری‌که در نظرسنجی تلفنی 54 درصد از این افراد اعلام می‌کردند به کلینتون رأی می‌دهند، اما در نظرخواهی آنلاین این رقم به 49 درصد کاهش می‌یافت. در نقطه مقابل نیز تنها 44 درصد در نظرسنجی تلفنی حاضر بودند اعلام کنند به ترامپ رأی می‌دهند ولی در نظرخواهی آنلاین این رقم به 50 درصد می‌رسید.

original

اما پرسش مهم این است که چرا علی‌رغم نبود دستگاه سرکوب در ایالات‌متحده رأی‌دهندگان و طرفداران ترامپ در پروسه تحریف ترجیحات قرار می‌گیرند. در پاسخ به این سؤال مهم باید دو نکته را گوشزد کرد؛ اول اینکه جریان اصلی در حوزه عمومی معمولاً توسط رسانه‌ها و تبلیغات سیاسی ساخته می‌شود و این جریان اصلی شروع به غیریت سازی می‌کند و مخالفان خود را به حاشیه حوزه عمومی می‌راند.

 در ایالات‌متحده نیز تقریباً اکثریت رسانه‌ها با لیبرال‌ها و دموکرات‌ها همراهند و این خودبه‌خود به یک ترس اجتماعی فراگیر دامن می‌زند مبنی بر اینکه در صورت مخالفت با این جریان اصلی از کانون اجتماعی طرد می‌شوند؛ به همین دلیل و برای عدم مواجهه با این ترس اجتماعی ترجیح می‌دهند ترجیحات واقعی خود را در حوزه عمومی تحریف کنند؛ یعنی بگویند نه‌تنها به ترامپ رأی نمی‌دهند بلکه به رقیب اش رأی خواهند داد.

نکته دوم به سوگیری‌های اجتماعی بازمی‌گردد که به مطلوبیت‌ها و بایدها و نبایدها جهت می‌دهند. به‌طور مثال به این گفت‌وگوی یک شهروند فلوریدایی با بلومبرگ توجه کنید: افراد زیادی وجود دارند که احساس شرمندگی و خجالت می‌کنند چراکه می‌ترسند نظرات خود را به اشتراک بگذارند، زیرا طرف مقابل می‌گوید شما مجاز نیستید که چنین فکر کنید، شما مجاز به گفتن آن (رأی به ترامپ) نیستید، شما مجاز به رأی دادن به این شخص نیستید. من یک دوست بریتانیایی داشتم و هنگامی‌که برگزیت اتفاق افتاد، گفت که تقلب شده است و این نمی‌تواند واقعی باشد. من گفتم دلیل عدم پذیرش این رویداد این است که شما نظرات دیگران را نادیده می‌گیرید؛ این فقط نشان می‌دهد که شما چقدر یک لیبرال کور هستید. اکنون من اجازه ندارم نظرات خود و عقایدم را به اشتراک بگذارم. من فکر می‌کنم که این‌یک وضعیت غم‌انگیز است که ما در آن قرارگرفته‌ایم.

 این سوگیری‌های اجتماعی که در انتخابات امسال نسبت به سال 2016 نیز بسیار تشدید شده است، اغلب باعث افزایش دامنه خطا و یکپارچه‌سازی‌های گروه‌های اجتماعی در نظرسنجی‌ها می شود-به‌طور مثال اکثریت تحصیل‌کردگان به بایدن رأی می‌دهند و...

نتایج برخی نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد که در انتخابات 2020 حدود 7/11 درصد جمهوری‌خواهان و 5/10 درصد مستقل‌ها حاضر نیستند در نظرسنجی‌های تلفنی نظر واقعی خود را مطرح کنند. به عبارت بهتر این دو قشر اجتماعی 2 برابر بیشتر از دموکرات‌ها ترجیحات خود را تحریف می‌کنند. این سوگیری‌های شدید و غلیظ اجتماعی این ضرب‌المثل معروف ما ایرانی‌ها را به ذهن می‌آورد که گر خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو. در آمریکا حداقل این همرنگی در حرف و زبان افراد در ایام انتخابات و بخصوص از سال 2016 به این‌سو قابل‌مشاهده است.

علتش هم کاملاً مشخص است جامعه آمریکا در وضعیت گذار قرارگرفته است؛ ارزش‌ها و هنجارهای کلاسیک هژمونی فرهنگی خود را در میان برخی اقشار اجتماعی به‌ویژه حاشیه‌نشین‌ها ازدست‌داده‌اند ولی تعدادشان آن‌چنان نیست که توان زورآزمایی علنی با مبلغان این ارزش‌ها را در مرکز داشته باشند. پروفسور کوران درست گفته بود تحریف ترجیحات باعث می‌شود که تحلیل گران با تحولات غیرقابل‌پیش‌بینی مواجه شوند؛ باید منتظر ماند و دید که آیا این بار نیز همچون سال 2016 با سورپرایزهای بزرگ سیاسی مواجه خواهیم شد؟

Election-2018-America-Votes

 

 

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید