اقدامات فوری بایدن برای کاهش تنش با ایران
به گزارش اقتصادنیوز؛ نشریه هفتگی اکونومیست در شماره جدید خود -۵ دسامبر ۲۰۲۰- یکی از سرمقالههای بخش رهبران جهانی را به بررسی مواجهه دولت جو بایدن با پرونده هستهای ایران اختصاص داده است.
مطلب مرتبط؛
الگوبرداری تندروهای مجلس ایران از مدل کره شمالی؟| فرناز فصیحی/ نیویورکتایمز
تغییر استراتژی بایدن درباره ایران| توماس فریدمن/نیویورکتایمز
عملیات تندروها برای ممانعت از بازسازی برجام| اکونومیست
اکونومیست در این مطلب با عنوان «به سوی یک توافق هستهای بهتر؛ جو بایدن باید چانهزنی سرسختانهای انجام دهد» نوشته است: «او اهرم فشار را در اختیار دارد. باید آن را به کار گیرد.
طی چهار سال گذشته دشمنان ایران در خاورمیانه، یک دوست خوب در کاخ سفید داشتهاند. رئیس جمهور دونالد ترامپ ، ایران را مقصر مشکلات منطقه دانست، اسلحه به اسرائیل و کشورهای عربی فروخت و آمریکا را از توافقی خارج کرد که موجب شده بود ایران در ازای لغو تحریمهای بینالمللی برنامه هستهای خود را محدود و با بازرسیهای آژانس موافقت کند. در ماه نوامبر، ترامپ خبر ترور [شهید] محسن فخری زاده، یکی از طراحان اصلی برنامه هستهای ایران را در توئیتر بازنشر داد.
به نظر می رسد این ترور کار اسرائیل بوده است که سابقه اقدام مشابه علیه دانشمندان هستهای ایران را نیز دارد. با توجه به نزدیک بودن پایان دولت ترامپ، این اقدام ممکن است تلاشی برای سوزاندن زمین بازی، پیش از ورود دولت جو بایدن به صحنه بوده باشد.
۳ تفاوت اساسی در پرونده ایران
وقتی صحبت از ایران است، بایدن سیاست تحریم و مذاکره را به ترورهای هدفمند ترجیح میدهد. وی قول داد که اگر ایران، که سال گذشته بخشهایی از مفاد توافق را کنار گذاشته، به تعهدات برجامی بازگردد، دولت وی نیز به توافق برخواهدگشت.
مطمئناً دیپلماسی بیشتر مورد استقبال قرار خواهد گرفت. سیاست "فشار حداکثری" ترامپ با قطع ارتباط اقتصاد ایران با اقتصاد جهانی، به این کشور آسیب رسانده است. اما دولت ترامپ هرگز به طور جدی دستیابی به یک توافق جدید را دنبال نکرد. ایران اکنون بسیار بیشتر از آغاز دوره ترامپ، قابلیتهای هستهای خود را ارتقاء داده است. اگرچه عملیاتهای پنهانی ممکن است پیشرفت برنامه هستهای ایران را به تعویق بیندازد، اما مذاکرات نوید راه حل پایدارتری را میدهند.
با این حال، بایدن قبل از بازگشت دوباره به توافق، باید این نکته را لحاظ کند که از زمان امضای برجام در سال 2015 همه چیز تغییر کرده است.
۱. نزدیکی اسرائیل و اعراب در خلأ مداخله آمریکا
از خلیج فارس شروع کنید. این منطقه مدتهاست زیر چتر امنیتی آمریکا قرار دارد. با این حال هنگامی که یک سری حملات -از جمله حملات موشکی- در این منطقه انجام شد، ترامپ چندان تحریک نشد. این نه تنها شک و تردید در مورد بازدارندگی آمریکا ایجاد کرد، بلکه یک موضوع را درباره توافق هستهای برجسته کرد؛ اینکه به برنامه موشکی و نفوذ منطقهای ایران توجه چندانی نداشته است.
چنین نگرانی هایی اسرائیل و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس را به هم نزدیک کرده است. امارات متحده عربی و بحرین روابط خود را با اسرائیل عادیسازی کردهاند و ریاض نیز با تلآویو همکاریهایی دارد.
هرچه ایران فعالیت هستهای خود را ارتقاء دهد، این محور ضد ایرانی هم جسورتر میشود. اسرائیل احتمالاً پشت چند حمله مخفی و اتفاق مرموزی که امسال در داخل ایران رخ داد ،بوده است.
۲. افول دولت عملگرا و قدرت گرفتن تندروها
در ایران نیز اوضاع متفاوت است. پنج سال پیش تیم باراک اوباما با یک دولت عملگرا سروکار داشتند. اما عملگرایان با شکست توافق هستهای در فراهم آوردن منافع اقتصادی بیاعتبار شده اند. تندروها در انتخابات پارلمانی امسال پیروز شدند و ممکن است یکی از آنها نیز در انتخابات ریاست جمهوری ماه ژوئن پیروز شود.
پاسخ ایران به ترور [شهید] فخری زاده درگیری بین اردوگاههای سیاسی را برجسته میکند؛ پارلمان طرحی را برای عبور از توافق هسته ای و اخراج بازرسان بینالمللی تصویب کرد. حسن روحانی ، رئیس جمهور نسبتاً میانهرو ایران، با این لایحه مخالف است.
همه اینها تلاش بایدن برای عقب کشیدن ساعت را پیچیده میکند.
۳. تقویت موضع واشنگتن
موقعیت آمریکا نیز تغییر کرده است. دولت جدید ممکن است چگونگی برخورد ترامپ و تیمش با ایران را دوست نداشته باشد، اما بهرحال ترامپ یک رژیم تحریمی گسترده ضدایرانی را برای بایدن به ارث گذاشته است.
تولید ناخالص داخلی ایران در سال 2018 حدود 5.4 درصد و در سال 2019 حدود 6.5 درصد کاهش داشت و انتظار می رود امسال نیز کاهش یابد. ارزش ریال ایران به میزان قابل توجهی کاهش یافته است. نرخ تورم سالانه به حدود 30 درصد رسیده است. و اگرچه نخبگان سیاسی راههایی را برای دور زدن تحریمها پیدا کردهاند، اما مردم عادی صدمه دیدهاند.
اگر بایدن به سرعت به توافق هستهای بازگردد، این به معنای لغو شدیدترین تحریم ها و کنار گذاشتن بسیاری از اهرمهای فشار است. رئیس جمهور منتخب میگوید که قصد دارد اعتماد را میان آمریکا و متحدانش دوباره برقرار کند، اما این کار را با مذاکره سنجیده انجام میدهند، نه با سر و صدا کردن.
اگرچه بعید است او نهایتاً بتواند رضایت اسرائیل، عربستان سعودی یا جمهوریخواهان را برای توافق با ایران جلب کند، اما باید از اهرم فشار خود برای گرفتن امتیازهای بیشتر از ایران استفاده کند.
اولویتها و فوریتهای بایدن در قبال ایران
اولویت بایدن باید تمدید توافقنامه اصلی باشد که در دهه آینده منقضی میشود. به نظر میرسد رویکرد رهبران ایران نسبت به چنین پیشنهادی باز است.
تهران به مذاکره درباره برنامه موشکی خود -که ابزار اصلی بازدارندگی ایران است- علاقه چندانی ندارد. اما بایدن باید از آنها بخواهد که نسبت به عدم راهاندازی سیستم موشکهای دوربرد و عدم انتقال موشک به متحدان منطقهای خود متعهد شوند.
در عوض، وی می تواند به تدریج از آلام اقتصادی ایران بکاهد و مشوقهایی مانند دسترسی به دلار و همکاریهای هستهای غیرنظامی را ارائه نماید.
در این میان اقداماتی وجود دارد که بایدن میتواند برای کاهش تنش با ایران انجام دهد؛ مانند رفع تحریمهای نمادین ترامپ.
اما او باید یک چانهزنی سخت با ایرانیها داشته باشد. او اکنون در موقعیتی است که میتواند در مورد توافق گستردهتر و پایدارتر با ایران مذاکره کند. بنابراین او باید از چنین موقعیتی استفاده کند.»