لغو فشارحداکثری برای نجات برجام
به گزارش اقتصادنیوز؛ ایلان گلدنبرگ، مدیر برنامه امنیت خاورمیانه در مرکز امنیت آمریکایی نوین (CNAS) دارای تجربهای گستردهای در زمینه برنامه هستهای ایران، درگیری اسرائیل و فلسطین، و دیگر چالشهای خاورمیانه است.
گلدنبرگ از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۲ ابتدا به عنوان مشاور ویژه خاورمیانه و سپس به عنوان رئیس تیم ایران در دفتر دستیار سیاسی وزیر دفاع خدمت کرد. در این سمت وی در مورد مسائل هستهای، نظامی و سیاسی ایران به دستیار سیاسی وزیر دفاع و سایر مقامات پنتاگون در دولت اوباما-بایدن مشاوره میداد. گلدنبرگ از سال ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۳ به عنوان کارمند ارشد حرفهای در کمیته روابط خارجی سنا مسائل خاورمیانه را برای کری و منندز پوشش می داد.
تیم سیاستخارجی کمپین انتخاباتی جو بایدن (افرادی چون جیک سالیوان و تونی بلینکن، مشاور امنیت ملی و وزیرخارجه کنونی دولت آمریکا) با توجه به سابقه حرفهای گلدنبرگ در زمینه برنامه هستهای ایران، مسئولیت پرونده پیچیده ایران در تیم انتقالی را به وی سپردند.
ایلان گلدنبرگ به همراه ۲ تن از همکاران خود در مرکز امنیت آمریکایی نوین ( الیسا کاتالانو ایوِرس و کالی توماس)، گزارش مفصلی با عنوان «تعامل دوباره با ایران» تهیه کردند و در اواخر جولای ۲۰۲۰ (اوایل مرداد ۹۹) نسخهای از این گزارش را در اختیار ستاد بایدن قرار دادند.
یکیدوماه بعد، یعنی در سپتامبر ۲۰۲۰، خبرگزاری سیانان یادداشتی به قلم جو بایدن، با عنوان «راه هوشمندانهتری برای سخت گرفتن بر ایران وجود دارد» منتشر کرد و جیک تپر، مجری سیانان نیز در مصاحبه تصویری با نامزد دموکراتها سوالاتی درباره چگونگی تعامل دولت احتمالی وی با ایران پرسید. نوشتهها و اظهارات جو بایدن در آن زمان، چندان با انتظارات عمومی خوشبینانه در داخل ایران سازگار نبود، چراکه احتمالاً از معاون رئیسجمهور سابق آمریکا انتظار رویکردی تساهلجویانهتر در این زمینه داشتند.
اما محتوای یادداشت بایدن و اظهاراتی که وی در گفتوگو با جیک تَپر، مجری شبکه سیانان عنوان کرد، تنها خلاصهای از گزارش جامع ایلان گلدنبرگ و همکاران بود. این امر خود حاکی از این بود که برنامه تدوین شده توسط گلدنبرگ به تأیید تیم سیاست خارجی کمپین بایدن رسیده است.
استراتژی ۳مرحلهای دولت بایدن
بر اساس این نقشه راه، برخلاف دوره اوباما، تیم بایدن بهدنبال حل تدریجی و گامبهگام معمای ایران نیست و در صدد است این پرونده را نه بهصورت ترتیبی (Sequential) بلکه بهصورت همزمان (Simultaneous) حل کند. پرونده ایران مرکب از سه جزء مهم و راهبردی است: برنامه هستهای، نقش منطقهای و برنامه موشکی. این استراتژی، حرکت مستقیم به سوی یک معاملهی بزرگ و یکپارچه بدون در نظر گرفتن اقدامات مقدماتی، موقتی و کوتاهمدت را بیفایده و غیرقابلدسترس میداند.
استراتژی ۳مرحلهای تیم بایدن بر مبنای اهداف یاد شده باید رویکرد مرحلهای زیر را که در اوایل سال 2021 آغاز کند:
* مرحله اول- کاهش تنش
آمریکا باید در مدت کوتاه به سمت کاهش درگیریهای منطقهای و توقف یا بازگرداندن برنامهی هستهای ایران (احیای برجام) حرکت کند. دولت باید با فوریت استفاده از ابزارهای اعتمادساز معقول آن هم بهطور یکجانبه را آغاز کند.
* مرحله دوم- رایزنی
آمریکا باید بهطور همزمان براساس یک نگاه داخلی و همچنین فرآیند رایزنی، متحدان بینالمللی و کنگره را در مورد اهداف و استراتژی خود در زمینهی نگرانیهای بلندمدت هستهای و همینطور در زمینهی پویاییها و تحولات منطقهای درگیر کند. این مرحلهی دوم میتواند در ژانویه آغاز و بهطور ایدهآل تا تابستان 2021 تکمیل شود. این مقطع مصادف با زمانی است که رئیسجمهور جدید ایران و حکومت کار خود را پس از انتخابات در بهار 2021 آغاز کردند.
* مرحله سوم- مذاکرات دومسیره
آمریکا باید استراتژیای را به مرحلهی اجرا برساند که شامل فعالیت بر روی دو مسیر موازی باشد. یک مسیر بر معاملهی «بیشتر در برابر بیشتر» در حوزهی برنامهی هستهای و دیگری بر کاهش تنشهای منطقهای متمرکز باشد.مرحلهی سوم میتواند پس از آغاز ریاستجمهوری فرد جدیدی در ایران در تابستان 2021 یا هر زمانی پس از آن آغاز شود.
با گذشت حدود۱۰ ماه از تدوین این استراتژی توسط گلدنبرگ و همکاران، به نظر میرسد روند مورد نظر با دو سه ماه تأخیر کلید خورده است. چنانچه در تصویر بالا آمده فاز نخست استراتژی ۳ مرحلهای، که خود شامل ۳ گام (رفع ممنوعیت سفر و کمکهای انساندوستانه، رفع تنشهای منطقهای، بازگشت متقابل به برجام) است باید از ابتدای زمستان ۲۰۲۱ آغاز میشد. اما علیرغم ابراز تمایلها و اقدامات جزئی، فاز نخست در عمل از اوایل بهار با نشست وین آغاز شد. با این حال ممکن است زمانبندی پایان یافتن فاز نخست این استراتژی که اواخر بهار ۲۰۲۱ پیشبینی شده، درست از آب درآید و تا اندکی پیش یا پس از انتخابات ریاستجمهوری در ۱۸ ژوئن، توافق بازگشت متقابل تهران و واشنگتن به برجام حاصل شده و در آخرین هفتههای حضور روحانی در منصب ریاستجمهوری اجرا و راستیآزمایی شود. در صورت تحقق این هدف، دولت بایدن باید مراحل بعدی این استراتژی را در تعامل با دولت بعدی ایران بکار گیرد.
پس از شرح مقدماتی مراحل یاد شده، در ادامه گزارش نکات مهمی درباره چگونگی کاهش یا افزایش اهرم فشار تحریمها، ضرورت رفع نواقص برجام (به خصوص بندهای غروب)، جلب رضایت مخالفان در کنگره و متحدان منطقهای و ... مطرح شده است. در بخش دوم گزارش نیز چگونگی پیمودن ۳ مرحله فوق به همراه جزئیات مکانیسمها و فرآیندهای مربوطه به طور دقیق و همراه با مصداق تبیین شده است.
برای کسانی که بطور جدی پرونده هستهای ایران را پیگیری میکنند، خواندن گزارش گلدنبرگ بسیار راهگشا خواهد بود و درک نسبتاً دقیقی از برنامه کلی دولت بایدن در قبال ایران و برجام به دست میدهد. هادی خسروشاهین، روزنامهنگار و کارشناس مسائل بینالملل، این گزارش مفصل را به زبان فارسی ترجمه کرده، که میتوانید آن را از طریق لینکهای زیر مطالعه کنید.
ترجمه فارسی متن کامل گزارش «تعامل دوباره با ایران»
چکیده جامع؛ «استراتژی ۳ مرحلهای بایدن» برای تعامل با ایران
احیای برجام با لغو فشار حداکثری
همزمان با آغاز مذاکرات در وین برای نجات توافق هستهای، ایلان گلدنبرگ در یک رشته توئیت، بازگشت متقابل ایران و آمریکا به توافق هستهای را یک ضرورت جدی برای دولت جو بایدن دانسته، و استدلال قابل تأملی در مخالفت با استفاده تیم بایدن از تحریمهای ترامپ به عنوان اهرم فشار ارائه کرده است.
گلدنبرگ در توئیتر خود نوشته است:
با شروع گفتگوها در وین، دولت بایدن متعهد میشود که در نهایت به توافقی "طولانیتر و قویتر" با ایران برسد. در اینجا خواهم گفت که چرا تنها راه واقعی برای رسیدن به این هدف، ابتدا بازگشت متقابل به برجام است؟ و چرا بحثها در مورد استفاده از اهرم تحریمهای ترامپ (موسوم به فشار حداکثری)، منطقی نیست؟
نخست اینکه برای انجام هرگونه مذاکره سخت نیاز به اهرم فشار دارید. اما برای اجرای توافق، شما به درجهای از اطمینان -confidence- میان هر دو طرف هم نیاز دارید (اعتماد -trust- برای وضعیت فعلی میان ایران و آمریکا بیش از حد قوی است). در غیر این صورت هیچ مذاکرهای وجود ندارد.
این دقیقاً همان اتفاقی است که در کمپین "حداکثر فشار" ترامپ رخ داد. اهرم های زیادی وجود دارد اما ایرانی ها اعتقادی ندارند که ایالات متحده واقعاً با حسن نیت مذاکره خواهد کرد و بنابراین همه این اهرم ها برای رسیدن به نوعی توافق بی فایده است.
برای ایجاد این اطمینان ، ایالات متحده و ایران می توانند به برجام برگردند یا توافق کوچک دیگری مانند برجام ۲۰۱۳ (توافق ژنو) را برای پیشبرد امور انجام دهند. ایران به جز بازگشت متقابل و کامل به توافق اصلی برجام، به هیچ توافق دیگری تمایل ندارد.
دوم، مخالفان ادعا می کنند که اگر ایالات متحده به توافق برگردد، توافق "طولانیتر و قویتر" وجود نخواهد داشت. ایران فقط ساعت بازی میکند. غروب های خورشید را در سال 2026 و 2031 منقضی میکند و برنامه هستهایاش را میسازد.
در دنیای واقعیت ، این سناریو وجود ندارد. زیرا سیاستهای ایالات متحده هرگز اجازه وقوع آن را نمیدهد، و هم ایرانیان و هم مذاکره کنندگان آمریکایی این را میدانند.
در چه جهانی ممکن است ایران برنامه هستهای خود را پس از انقضا غروب خورشید به دلخواه از سر میگیرد و کنگره در واکنش شانههای خود را بالا میاندازد و تحریمها را اعمال نمیکند؟ در بعضی از مراحل آینده شما یک دولت جمهوری خواه خواهید داشت. آیا آنها هم قرار است کنار بمانند؟
در مورد ایرانیان. پس از 4 سال گذشته، آنها کاملاً آگاه هستند که هر معاملهای شکننده و موقتی است. اگر آنها دوباره به این توافق برگردند، به این دلیل است که خواهان تخفیف در تحریم ها هستند و تا زمانی که بتوانند این تخفیف در تحریم ها را دریافت کنند، مایل به معامله آن در ازای محدودیت های هسته ای هستند.
اما در دنیای واقعیت آنها باید راه هایی برای پرداختن به سایر موضوعات از طریق یک معامله "طولانیتر و قویتر" پیدا کنند، یا اینکه با جهانی روبرو شوند که تحریم ها را دوباره برمیگرداند و آنها روند توسعه هستهای را دوباره از سر میگیرند.
آنها (ایرانیان) به این زودی ها آماده انجام این کار نیستند. ممکن است هرگز نباشند. در این صورت پس از چند سال، برجام دوباره از هم می پاشد. با این حال ، آنها به طور مداوم گفته اند که اگر برجام کار کند، میتوانند برای مذاکرات دیگر نیز باز باشند. آزمایش آن ضرری ندارد.
* پس از احیای برجام
فراتر از تهدیدهای معتبر برای اعمال مجدد تحریم ها، ایالات متحده همچنین انگیزه های مثبتی را برای ایران به عنوان بخشی از مذاکرات در آینده حفظ میکند.
معاملات چرخشی؛ سایر قسمت های CISADA (لایحه جامع تحریمها، پاسخگویی و عدم سرمایهگذاری ایران ۲۰۱۰) شامل همکاری هستهای مدنی بیشتر (که همچنین به ما بینش بیشتری در مورد برنامه هسته ای ایران میدهد) است. اگر ایران بندهای غروب را گسترش دهد و محدودیت های بیشتری برای برنامه هستهای خود ایجاد کند، همه این موارد میتواند بخشی از مذاکرات آینده باشد.
در مورد پیشرفت در مسائل منطقهای و موشکی. این مذاکرهای در مورد تخفیف تحریم ها نخواهد بود. این مذاکرهای است که نیاز به درگیر کردن بازیگران اصلی منطقه ای و تمرکز بر روی گامهایی است که همه طرفها میتوانند برای کاهش تنشها از همه طرف بردارند.
نتیجه این فرآیند بعید است بصورت "توافق" باشد. به احتمال زیاد یک روند دیپلماتیک برای کاهش تنش و درگیری در منطقه است.
سرانجام مسئله زمان بندی نیز مطرح است. صرف نظر کردن از بازگشت به برجام و در عوض پافشاری برای مذاکره در مورد معامله طولانیتر و قویتر، احتمالاً سالها به طول میانجامد و به دلایل بالا شکست میخورد. در همین حال تنشها افزایش یافته و برنامه هسته ای ایران گسترش مییابد.
خیلی بهتر است که ابتدا برنامه هستهای ایران را دوباره به چارجوب بازگردانید و سپس پرداختن به دیگر مسائل را شروع کنید.
خط آخر. تنها راه واقع بینانه برای معامله "طولانیتر و قویتر" از طریق "انطباق در ازای انطباق" (تعهد در برابر تعهد) است. این اطمینان لازم برای گفتگوهای بعدی را فراهم میکند، به ایالات متحده اجازه میدهد تا اهرمهای زیادی را حفظ کند و یک مشکل فوریتی خطرناک را از پیش رو بردارد.