آیا اسرائیل به طرح امریکایی-عربی برای پایان دادن به جنگ غزه تن میدهد؟
به گزارش اقتصادنیوز روزنامه هم میهن در یادداشتی به قلم احمد زیدآبادی نوشت:دولت آمریکا از چندی پیش خود را درگیر مذاکره با اسرائیل و شماری از کشورهای عرب بهخصوص مصر و قطر کرده است تا فرمولی سیاسی برای پایان دادن به جنگ غزه پیدا کند.
گفته میشود مذاکرات طرفهای مختلف در این باره با پیشرفتهایی همراه بوده است، اما سرنوشت نهایی مذاکرات به دیدار مقامهای امنیتی آنها در پاریس بستگی دارد.
ابتکار سیاسی مورد نظر، با آتشبسی یکماهه بین حماس و اسرائیل در نوارغزه آغاز میشود و طی این مدت، در کنار افزایش کمکهای بشردوستانه به مردم غزه، اسیران زن و بیمار و مجروح و مسن اسرائیلی در برابر شماری از اسیران فلسطینی مبادله میشوند. چنانچه این مرحله از آتشبس به درستی پیش رود، با تمدید یکماهۀ آن، اسیران مرد و نظامی اسرائیلی در برابر چهرههای سرشناستر فلسطینی زندانی در اسرائیل آزاد خواهند شد.
آمریکا امیدوار است که این فرصت دوماهه زمینهای برای پایان جنگ پدید آورد و از همین رو، پیشنهادهای سیاسی مشخصی برای حلوفصل نهایی بحران غزه در دستور کار قرار گرفته است.
این پینشهاد مشخصاً استقرار یک نیروی عربی بینالمللی در نوار غزه، موافقت اسرائیل با چشمانداز شکلگیری یک کشور فلسطینی، اصلاح بنیادی دولت خودگردان برای سیطرۀ آن بر نوارغزه، خروج رهبران نظامی حماس از نوار غزه و عادیسازی رابطۀ کشورهای عرب با اسرائیل به رهبری عربستان سعودی را شامل میشود.
تمام مفاد این طرح مورد پذیرش طرفهای درگیر قرار ندارد و به نظر میرسد چانهزنی برای دستیابی به توافق، چندهفتهای به طول انجامد.
دولت اسرائیل بهطور مشخص با تشکیل کشور مستقل فلسطینی و سیطرۀ دولت خودگردان بر نوارغزه مخالف است. ظاهراً برای جلب رضایت اسرائیل، از یک سو در تعریف «کشور مستقل فلسطینی» مفاهیم تازهای مطرح شده و از سوی دیگر، پیششرط سیطرۀ دولت خودگردان بر نوارغزه، اصلاح بنیادی آن اعلام شده است.
در واقع، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل هیچگاه با شکلگیری «موجودیتی خاص» برای فلسطینیها در نوارغزه و بخشی از کرانۀ باختری مخالف نبوده است. او دو دهه قبل، مدل «آندورا» کشور محصورِ کموسعتی بین فرانسه و اسپانیا در دامنۀ کوههای پیرنه را برای فلسطینیها مطرح کرد. به عبارت دیگر، نتانیاهو با موجودیتی فلسطینی که غیرنظامی و دامنۀ حاکمیتش در حوزۀ امنیتی محدود باشد، مخالفتی ندارد. این در حالی است که آمریکا و مصر نیز بر غیرنظامی بودن کشور فلسطینی تأکید کردهاند، اما بعید است صرفِ «غیرنظامی» بودن کشور فلسطینی مشکل نتانیاهو را حل کند. در حقیقت، نقطۀ اصلی چالش، وسعت و قلمرو کشور فلسطینی است که نتانیاهو، آن را در قالب «معاملۀ قرن» دونالد ترامپ مطلوب میداند. معاملۀ قرن، حاکمیت نسبی فلسطینیها بر حدود 60 درصد کرانۀ باختری به اضافۀ نوارغزه و سرزمینی به همان وسعت در صحرای نقب را پیشنهاد میکرد.
معاملۀ قرن اما مورد رضایت دولت دموکرات جو بایدن و متحدان عربش نیست و نتانیاهو برای دستیابی به توافق ناچار است از خود در این زمینه انعطاف نشان دهد.
هرگونه انعطاف نتانیاهو در این زمینه قاعدتاً سبب خروج دو حزب فوق افراطی «صهیونیست مذهبی» و «اقتدار یهود» از دولت ائتلافی او خواهد شد، اما اینکه دیگر احزاب اسرائیلی، قول و وعدۀ قبلی خود را زیر پا بگذارند و با پیوستن به ائتلاف حاکم، نتانیاهو را از خطر سقوط نجات دهند، احتمالش منتفی نیست.
اصلاح بنیادین دولت خودگردان هم بالقوه میتواند رضایت نتانیاهو را جلب کند. طبق گزارش رسانهها، محمود عباس، رهبر 88 سالۀ ساف قرار است در دولت آیندۀ فلسطینی نقشی نمادین و تشریفاتی پیدا کند و چهرهای بوروکراتیک در مقام نخستوزیر، ادارۀ جامعۀ فلسطینی را همراه با تغییراتی در نظام آموزشی و ساختار امنیتی به عهده گیرد.
مشکل دوم ابتکار اما به موافقت رهبران نظامی حماس برای خروج از نوارغزه و تبعید به خارج از آن، مربوط میشود. حماس در مذاکرات آمریکا و متحدان عربش حضور مستقیم ندارد و به واقع مصر و قطر از جانب آن مذاکره میکنند.
پس از گذشت حدود چهارماه از جنگ در نوارغزه، اسرائیل هنوز به هدف خود مبنی بر نابودی ساختار نظامی حماس دست نیافته و طبق گزارش رسانهها، بیش از 80 درصد تونلهای زیرزمینی حماس در نوار غزه تاکنون دست نخورده باقی مانده است. با این همه، اسرائیل با پذیرش هر فرمولی که به بقای هر بخش از ساختار نظامی و اداری حماس در نوارغزه منجر شود، به شدت مخالف است و آن را تهدیدی علیه موجودیت خود تلقی میکند.
از همین رو، نتانیاهو برچیدن تشکیلات اداری و نظامی حماس از نوار غزه را مسئلهای مربوط به زمان میداند و بر این باور است که اگر یک سال هم جنگ غزه به درازا بکشد، باید خطر آن را به جان بخرد.
به نظر میرسد فشار فزایندۀ نظامی اسرائیل علیه پایگاه اصلی حماس در خان یونس، در کنار بهکارگیری اهرمهای قطر و مصر و سایر کشورهای عرب، ابزارهای مورد نظر طرفهای مذاکره برای انعطاف نشان دادن شاخۀ نظامی حماس در این زمینه باشد.
در حقیقت، برخی رهبران سیاسی حماس از جمله اسماعیل هنیه از علاقۀ این گروه برای پیوستن به ساختار ساف خبر دادهاند. به نظر میرسد فرمول موردنظر در نهایت، بازسازی شاخۀ سیاسی حماس و مشارکت آن در چارچوب ساف و سیاستها و خط مشی آن، به منظور ایفای نقش تازهای ازسوی این گروه در آینده باشد.
اگر مؤلفههای چندگانۀ این ابتکار سیاسی به مرحلۀ عمل برسد، نه فقط طلسم حل منازعۀ خاورمیانه شکسته میشود، بلکه سیمای خاورمیانه و نقش هر یک از کشورهای این منطقه هم به کلی دگرگون خواهد شد.