چگونه آمریکا میتواند پوتین را مهار کند؟/ فرصت های از دست رفته واشنگتن
به گزارش اقتصادنیوز، جوزف کمپل، محقق بزرگ نوشت: «اسطورهشناسی دروغ نیست. اسطورهها و استعارهها روایتهایی را ارائه میکنند که الهامبخش فداکاری میهنپرستانه هستند، به سربازان برای جنگیدن انگیزه داده و به توضیح دنیای بیرون کمک میکنند».روسیه و ایالات متحده افسانه های قدرتمندی در مورد یکدیگر روایت می کنند. افسانه ای ترسیمی روسیه در مورد ایالات متحده این است که این کشور به جای متحد، دست نشانده دارد – ایالات متحده قدرت هژمونیک است که جاه طلبی و منفعت شخصی بیرحمانهاش را پشت توسل به اصول لیبرال و نظم قانونی پنهان می کند. در همین حال، آمریکاییها روسیه را کشوری بدون سیاست داخلی میدانند - قدرت استبدادی که رهبر بدخواه و غیرپاسخگوی که شهروندانش را سرکوب می کند. در سال 1855، آبراهام لینکلن، رئیس جمهور ایالات متحده، روسیه را را اینگونه توصیف کرد: «جغرافایی که می توان استبداد را خالص و بدون آلیاژ یافت».در همین راستا فارن افرز با انتشار یادداشتی به جنگ روایت های این دو قدرت پرداخته است. بخش نخست تحت عنوان «ریشه های تنش میان آمریکا و روسیه/ اوکراین قربانی جنگ روایت ها» منتشر شد و بخش دوم و نهایی در ادامه آمده است.
روسیه بدون پوتین بی معنا است
برایان جنکینز، تحلیلگر فعال در شرکت رند، براین باور است: «پوتین در داخل با هیچ ارقیب، حزب یا نهاد دولتی که حکومت او را تهدید کند، با هیچ مخالف سیاسی داخلی مواجه نیست. او روسیه است. و روسیه مال اوست.» اگر پوتین روسیه است، تنها چیزی که باید در مورد روسیه درک شود، روان پوتین است. اوکراین و متحدانش در حال نبرد پوتین علیه روسیه پوتین هستند. بنابراین، جای تعجب نیست که جامعه اطلاعاتی ایالات متحده ارزیابی وضعیت ذهنی پوتین را اولویت اصلی تحلیلی خود قرار داده است.مطالعه ذهنیت رهبران برای درک خواست رقبا و به ویژه برای درک روسیه مهم است. رئیس جمهور روسیه به وضوح بر کشورش تسلط دارد. اما پوتین همچنان در داخل با دوراهی هایی روبروست. او در بالای سیستم پیچیده ای از جناح ها و منافع رقیب نشسته است. پوتین باید اطمینان حاصل کند که دوستان ظاهری اش علیه او قیام نمی کنند. در عین حال باید عموم مردم را به خود مشتاق نگه دارد.
برای هر رهبر از جمله پوتین، سیاست داخلی پارامترهای سیاست خارجی خود را تعیین می کند. آنها به ندرت بدون رضایت مردم خود در جنگ شرکت می کنند. به بیانی دیگر اینگونه رهبران مانند رهبران دموکراتیک به خوبی میدانند که چگونه جمعیت خود را در زمان جنگ همراه کنند.افکار عمومی و بوروکراسی در ساختار روسیه تا حدودی مبهم هستند. اما افکار عمومی شیوه جنگ پوتین و شهرک سازی هایی کرملین را محدود می کند. دولت روسیه مانند هر متخاصمی میخواهد بتواند ادعای پیروزی کند: اگر روسیه در جنگ اوکراین شکست بخورد، ناامیدی و خشم عمومی ممکن است دولت را سرنگون کند.
شکاف هایی که دیده نشد
با این حال، ایالات متحده به افسانه روسیه بدون سیاست داخلی متعهد است، سیاستگذاران آن متوجه نمی شوند که بسیاری از اقدامات کرملین ریشه در داخل دارد. تصمیم ناگهانی پوتین در سپتامبر 2022 مبنی بر ضمیمه کردن مناطقی در اوکراین که روسیه حتی کنترل بسیاری از آنها را نداشت، را لحاظ کنید. فقط چند ماه قبل از آن، پوتین علناً رئیس اطلاعات خود را به دلیل پیشنهاد الحاق چنین سرزمین هایی به سخره گرفت. چرخش پوتین، تحلیلگران آمریکایی را گیج کرد و آنها آن را به عنوان بخشی از یک برنامه بزرگ، ولو خیالی، برای تسلط بر اوکراین تفسیر کردند. در واقع، سیاست های آرمان گرای کرملین مصرف داخلی دارد و تلاشی فرصتطلبانه برای جلب حمایت مردمی در پشت جنگی است که از کنترل خارج شده است.باری که اسطوره ها تحمیل می کنند فراتر از تحریف واقعیت است. در روابط بینالملل، اسطورهها خطرناک هستند، زیرا کهن الگوها را تثبیت میکنند. کهن الگوی روسیه یک استبداد بدخواه است، کهن الگوی ایالات متحده یک هژمون غارتگر است.
به عنوان مثال، اگر رهبران آمریکایی بهتر میفهمیدند که روسیه یکپارچه نیست و به شکلی بالقوه مستعد شکاف است، برای مثال، میتوانستند از شورش یوگنی پریگوژین، رئیس واگنر، با سرمایهگذاری بر شکافهای نخبگان روسی، بهتر استفاده کنند. درک آگاهانه چرایی وقوع انشعابها میتوانست به ایالات متحده و متحدانش اجازه دهد تا بر آنها تأکید کند. در عوض، واشنگتن که درگیر قدرت پوتین بود، نشانههای تفرقه را از دست داد و با وقوع شورش گیج شد. واشنگتن ممکن است آسیبپذیریهای مشابهی را که پیش از انتخابات ریاستجمهوری روسیه در ماه مارس ظاهر میشود، از دست بدهد، چرا که تصور میکند کارزار پیش رو یک مراسم ظاهری است. پوتین مطمئناً پیروز خواهد شد، اما با این وجود انتخابات یک لحظه سیاسی مهم خواهد بود زیرا حوزه های سیاسی رقیب روسیه برای داشتن قدرت و نفوذ بیشتر تلاش می کنند.
تنها راه توقف جنگ در اوکراین
نه ایالات متحده و نه روسیه نمی توانند به راحتی افسانه هایی را که طرف مقابل دارند، از بین ببرند. هر دو کشور به دلایلی اسطوره های خود را تغذیه می کنند. روسیه میخواهد که ایالات متحده - و بقیه بازیگران غربی - فکر کنند که سیاست داخلی ندارد و پوتینیسم و روسیه یکی هستند. با این حال باید توجه داشت که هر اندازه واشنگتن دیپلماسی عمومی را برای تغییر نگرش روسیه نسبت به ایالات متحده به طور فعال تر به کار گیرد، روس ها بیشتر تصور می کنند که ایالات متحده کشورشان را دستکاری می کند.
در همین راستا اگر ایالات متحده بتواند در مناظرات سیاست داخلی خود، افسانه استبداد روسیه را به چالش بکشد و راه هایی را که سیاست داخلی و افکار عمومی برای محدود کردن و ساختن سیاست خارجی روسیه آشکار می کند، کشف کند، ممکن است به اهرم هایی دشت یابد و بتواند تلاش های جنگی روسیه را متوقف کند. اینگونه واشنگتن برای انتقال سیاسی قدرت به چهره ای بعد از پوتین نیز آماده تر خواهد بود. از نظر سیاسی، روسیه تمایل به تغییر ناگهانی دارد. سیاست این کشور برای همیشه منجمد باقی نمی ماند.روسها بر این باورند که جوهر بیزمان ایالات متحده اراده به قدرت است: این نگاه کرملین چرایی حمله روسیه به اوکراین و دلیل مخالفت با پایان جنگ را توجیه می کند. اسطوره ها هر چند فریبنده هستند، با پنهان کردن پیچیدگی شگفت انگیز واقعیت، گمراه می شوند.