چگونه ارتش اسرائیل برای بایدن فرصت ساز می شود؟
به گزارش اقتصادنیوز اقتصادنیوز، به ادعای ناظران برای سالها، چشمانداز تعریف دو کشور اسرائیل و فلسطین به شکل ناامیدکنندهای سادهلوحانه یا بدتر از آن، بهعنوان یک توهم خطرناک مورد تمسخر قرار گرفته است. پس از چندین دهه شکست دیپلماسی تحت رهبری ایالات متحده در رسیدن به چنین نتیجه ای، به نظر بسیاری از ناظران این رویا از بین رفته است. تنها کاری که باقی مانده بود دفن آن بود. اما آنگونه که مارتین ایندیک، سفیر پیشین آمریکا در اسرائیل و استاد دانشگاه در فارن افرز نوشته، به نظر می رسد که گزارش های مرگ راه حل دو کشوری بسیار اغراق آمیز بوده است. اقتصادنیوز این گزارش را در سه بخش ترجمه کرده که بخش نخست آن تحت عنوان«نسخه سفیر پیشین آمریکا در اسرائیل برای خروج از بحران خاورمیانه» منتشر شد و بخش دوم در ادامه آمده است.
چرایی شکست عادی سازی؟
در اوایل اکتبر 2023، اسرائیل، عربستان سعودی و ایالات متحده در آستانه یک صف بندی مجدد منطقه ای قرار داشتند. نتانیاهو هنوز بخش مرتبط با فلسطینیها در توافق را نپذیرفته بود، از همین رو اگر پیشرفتی رخ میداد، احتمالا فلسطینیها دوباره به حاشیه رانده میشدند و دولت افراطی راست نتانیاهو در پیگیری استراتژی الحاق خود اعتماد بیشتری پیدا میکرد. اما بعد همه چیز خراب شد.در نگاه اول، شاید سخت باشد که بفهمیم چرا اتفاقات بعدی به احیای راه حل دو دولت کمک می کند. بیان ترومایی که اسرائیلیها در 7 اکتبر متحمل شدند، دشوار است: شکست کامل تواناییهای نظامی و اطلاعاتی برجسته نیروهای دفاعی اسرائیل (IDF) یکی از نتایج حمله حماس بود. در این زمینه، جای تعجب نیست که اسرائیلی ها از هر جناحی هیچ علاقه ای به فکر آشتی با همسایگان فلسطینی خود ندارند. قبل از 7 اکتبر نیز اکثر اسرائیلی ها متقاعد شده بودند که هیچ شریک فلسطینی برای صلح ندارند. همین مقوله محبوبیت حماس در کرانه باختری را افزایش داده است. بر اساس نظرسنجی انجام شده در ماه های نوامبر و دسامبر توسط محقق فلسطینی خلیل شیکاکی، 75 درصد فلسطینی های کرانه باختری از ادامه حکومت حماس در غزه حمایت می کنند.
اکثر فلسطینی ها به طور قابل درک در رابطه با اسرائیلی ها به نتیجه مشابهی رسیده اند: حمله به غزه بیش از 25 هزار فلسطینی (از جمله بیش از 5000 کودک) را کشته، بیش از 60 درصد خانه ها را در این سرزمین ویران کرده و تقریبا همه مردمان این سرزمین را آواره کرده است. در این میان برخی از فلسطینیها، ایده تشکیل کشور مستقل فلسطین را به عنوان راهحلی که میتواند به اشغال اسرائیل پایان دهد رد نمیکنند و گروهی دیگر معتقدند که اسرائیلی ها به آنها اجازه نمی دهند کشوری بادوام داشته باشند.به همه این دلایل، بین درخواستهای بینالمللی مجدد برای راهحل دو کشوری و ترسها و خواستههایی که در حال حاضر جامعه اسرائیل و فلسطین را شکل میدهند، ارتباط کامل وجود دارد. بسیاری استدلال کرده اند که بهترین کاری که ایالات متحده می تواند در این شرایط انجام دهد این است که تلاش کند تا جنگ را در اسرع وقت به پایان برساند و سپس بر بازسازی زندگی از هم پاشیده فلسطینی ها تمرکز کند و بر یک راه حل نهایی متمرکز شود.
فرصت سازی برای تشکیلات
با این حال، اتخاذ رویکرد کوتاهمدت و عملگرایانه خطرات خاص خود را دارد: این همان کاری است که واشنگتن پس از چهار دور نبرد بین حماس و اسرائیل که بین سالهای 2008 و 2021 آغاز شد، انجام داد – و ببینید چه نتیجهای حاصل شد. علاوه بر این، پس از این دور، اسرائیل به سادگی عقب نشینی نمی کند. نتانیاهو در حال حاضر از حضور طولانی مدت امنیتی اسرائیل در غزه صحبت می کند. اگر اسراییل در غزه گیر بیفتد، تنش ها افزایش خواهد یافت. پس راهی برای پایان دادن به جنگ در غزه بدون تلاش برای ایجاد نظم جدید و پایدارتر در آنجا وجود ندارد. اما این کار بدون تعریف مسیر معتبر به سوی راه حل دو کشوری امکان پذیر نیست. کشورهای عربی سنی به رهبری عربستان سعودی بر این امر به عنوان شرط حمایت خود از احیای تشکیلات خودگردان و بازسازی غزه، مانند بقیه جامعه جهانی، اصرار دارند. تشکیلات خودگردان باید بتواند به این هدف اشاره کند تا هر نقشی را که در کنترل غزه ایفا کرده مشروعیت بخشد. دولت بایدن باید بتواند هدف دو کشور را به عنوان بخشی از توافق اسرائیل و عربستان سعودی که هنوز مشتاق میانجیگری آن است، لحاظ کند.
اولین قدم این است که فلسطینی ها یک مرجع حکومتی معتبر در غزه ایجاد کنند، این فرصتی است برای تشکیلات خودگردان تا قلمرو خود را گسترش دهد و سیاست تقسیم شده فلسطین را متحد کند. اما با توجه به اینکه اعتبار تشکیلات در حال حاضر در سطح پایینی قرار دارد، این نهاد نمی تواند به عنوان پیمانکار فرعی اسرائیل دیده شود و نظم را به خاطر منافع امنیتی اسرائیل حفظ کند. خوشبختانه، به نظر می رسد مخالفت نتانیاهو با کنترل غزه توسط تشکیلات خودگردان نتیجه معکوس داشته و تنها به مشروعیت بخشیدن به این ایده در ذهن بسیاری از فلسطینی ها عمل می کند.اما تشکیلات خودگردان در وضعیت فعلی خود در موقعیتی نیست که مسئولیت اداره غزه را بر عهده بگیرد. همانطور که بایدن گفته، تشکیلات خودگردان باید "احیا شود". این کشور به یک نخست وزیر جدید، مجموعه جدیدی از تکنوکرات های شایسته که فاسد نیستند، یک نیروی امنیتی آموزش دیده برای غزه و نهادهای اصلاح شده ای نیاز دارد که دیگر علیه اسرائیل دست به ادقامات تحریک آمیز نمی زنند. ایالات متحده و کشورهای عربی سنی، از جمله مصر، اردن، عربستان سعودی و امارات در حال حاضر در حال گفتگوهای مفصل با تشکیلات خودگردان درباره همه این مراحل هستند و به نظر می رسد از اینکه تشکیلات خودگردان مایل به انجام آنها است، رضایت دارند. اما این امر مستلزم همکاری و حمایت فعال کابینه نتانیاهو است، که سرسختانه با نقش تشکیلات خودگردان در غزه مخالف است و تاکنون از اتخاذ هر گونه تصمیمی در مورد «روز بعد» غزه خودداری کرده است.
تنها شانس بایدن
هنگامی که روند احیای مجدد آغاز شد، احتمالاً حدود یک سال طول می کشد تا آموزش و استقرار نیروهای امنیتی و غیرنظامی تشکیلات خودگردان در غزه انجام شود. در این بین، یک هیئت حاکمه موقت باید قلمرو را اداره کند. این نهاد می بایست با تکیه بر قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل مشروعیت یابد. برای جلوگیری از اصطکاک با ارتش اسرائیل، این نیرو باید توسط یک ژنرال آمریکایی هدایت شود. اما نیازی به چکمه های آمریکایی روی زمین نخواهد بود: نیروها می توانند از کشورهای دیگر دوست اسرائیل که تجربه عمیقی در عملیات حفظ صلح دارند و برای فلسطینی ها از جمله استرالیا، کانادا، هند و کره جنوبی قابل قبول هستند، بیایند. کشورهای عربی سنی باید برای شرکت در این فرایند دعوت شوند، اگرچه بعید است که آنها بخواهند مسئولیت پلیس فلسطینی ها را بر عهده بگیرند.
حتی بدون مشارکت نیروها، کشورهای عربی سنی نقش حیاتی ایفا خواهند کرد. مصر منافع قابل توجهی در تامین ثباتی دارد که به میلیونها غزه اجازه میدهد از مرزهای مصر دور شوند. اما اردن نفوذ کمتری در غزه نسبت به مصر دارد، با این حال نیروهای امنیتی فلسطین را در کرانه باختری آموزش داده اند و می توانند همین کار را برای نیروهای خودگردان در غزه انجام دهند. کشورهای عربی نفت خیز خلیج فارس از منابع لازم برای بازسازی غزه و تامین بودجه احیای تشکیلات خودگردان برخوردار هستند. اما هیچ یک از آنها برای اجرای این لایحه گام برنمی دارند مگر اینکه بتوانند به مردم خود بگویند که انجام این کار به پایان اشغالگری اسرائیل و در نهایت ظهور یک کشور فلسطینی منجر می شود.البته دو مانع عمده بر سر راه چنین طرحی وجود دارد و آنها رزمندگان اصلی جنگ هستند. اگرچه کنترل شمال غزه اکنون در هاله ای از ابهام قرار دارد، اما حماس همچنان پایگاه های زیرزمینی خود را در شهرهای جنوبی خان یونس و رفح حفظ کرده است. هر چه جنگ بیشتر طول بکشد، فشار داخلی بیشتر بر نتانیاهو ایجاد میشود تا با آتشبس نیمه دائمی در ازای آزادی گروگانها موافقت کند. واشنگتن میتواند تلاش کند ارتش اسرائیل را متقاعد کند که به رویکردی هدفمندتر روی آورد که تلفات کمتری ایجاد کند.
از سوی دیگر، بقای ائتلاف کابینه نتانیاهو با احزاب افراطی راست و فرامذهبی به رد راه حل دو دولتی و هرگونه بازگشت تشکیلات خودگردان به غزه بستگی دارد. اگرچه گمانه زنی ها در اسرائیل زیاد است مبنی بر اینکه نتانیاهو به زودی از سمت خود برکنار خواهد شد و انتخابات جدید ائتلافی میانه رو و میانه رو به قدرت خواهد رسید، اما مهارت های او برای بقا بی نظیر است. بر روی او هرگز نباید حساب شود.با این وجود، بایدن اهرم قابل توجهی بر نتانیاهو دارد. ارتش اسرائیل در حال حاضر به شدت به تدارکات نظامی از سوی ایالات متحده وابسته است، زیرا به دنبال جنگ دو جبهه ای علیه حماس در غزه و حزب الله در جنوب لبنان است. حتی اگر اسرائیل یک کارزار هدفمندتر در غزه را انتخاب کند، باید زرادخانه خود را دوباره پر کند و برای جنگی با منابع فشرده با حزب الله آماده شود. توقف تدارکات چیزی است که بایدن تمایلی به انجام آن ندارد زیرا نمیخواهد امنیت اسرائیل را تضعیف کند. اما در یک بن بست با نتانیاهو، بایدن می تواند با گره زدن مسائل در رویه های بوروکراتیک یا درخواست بررسی کنگره، برخی تصمیم ها را معلق کند. این ممکن است باعث شود ارتش اسرائیل نتانیاهو را تحت فشار قرار دهد تا تسلیم شود.