مقصر کاهش مشارکت در انتخابات 1403 نسبت به 1400 کیست؟
به گزارش اقتصادنیوز روزنامه اعتماد نوشت: جلیلی، قاضیزاده هاشمی و زاکانی در هر دو انتخابات 1400و 1403حضور داشتند و البته سه سال پیش زاکانی و جلیلی نقش پوششی را بازی کردند و امسال زاکانی و قاضیزاده هاشمی.
زاکانی که آن زمان نماینده قم در مجلس بود ، سهمش بعد از انتخابات 1400 شهرداری تهران شد و امروز مشخص نیست اگر سعید جلیلی، بتواند به پاستور راه یابد پاداش ایفای نقش پوششی اخیرش چه خواهد بود؟
یکی دیگر از تفاوتهای دو انتخابات نحوه اجماع نامزدهای جریان موسوم به «جبهه انقلاب» است؛ در آن زمان نامزدهایی که پتانسیل رایآوری در بدنه اجتماعی حدود 25درصدی محافظهکاران را داشتند، به نفع رییسی کنار کشیدند؛ البته که محسن رضایی نامزد ادوار انتخابات ریاستجمهوری در صحنه ماند و حدود 3 میلیون رای آورد. اما در انتخابات جمعه گذشته، در عین اینکه زاکانی و قاضیزاده هاشمی کنار کشیدند، جلیلی و قالیباف دو نامزد اصلی محافظهکاران در صحنه ماندند که موجب انتقادات گسترده بدنه اجتماعی محافظهکاران شد. هر طرف قصد داشت تا با فشار رسانهای شدید طرف مقابل را مجبور به کنارهگیری کنند که البته افاقه نکرد.
تفاوت مهم اینجا بود که نامزد اصلی در سال 1400 مشخص بود، اما در انتخابات سه روز پیش نامزد اصلی این جریان میان قالیباف و جلیلی تقسیم شد.
اما یکی از نکات مهم میان دو انتخابات 1400 و 1403 میزان مشارکت است؛ در سال 1400 طبق آمار رسمی وزارت کشور، مشارکت عمومی در انتخابات 48.8 درصد بود؛ در حالی که این رقم برای انتخابات گذشته، حدود 40 درصد اعلام شد.
اما نکته مهم در این میان، نحوه برخورد با میزان مشارکت و علت رقمهای مشارکت است. در کنار این، باید برخورد با میزان مشارکت در انتخابات مجلس 1398 را هم در نظر گرفت. محافظهکاران بعد از دو انتخابات 98 و 1400، بابت کاهش شدید مشارکت، به تندی علیه دولت وقت به ریاست حسن روحانی تاختند که نارضایتی ناشی از عملکرد دولت او باعث کاهش شدید مشارکت شده بود. مدتی قبل از انتخابات مجلس سال 1402 وقتی حسن روحانی در یک مراسم خطاب به محافظهکاران گفت «چرا سال 1398 کاری کردید که اکثریت مردم پای صندوق رای نیامدند؟!»، مورد انتقادات گسترده قرار گرفت.
این موضوع گویای آن است که محافظهکاران در آن زمان عملکرد دولت روحانی را عامل کاهش مشارکت میدانستند. این در حالی است که آنها به عمد یا به سهو، دچار خطای تحلیل شده بودند. آنها در تحلیل علت، به موضوع اعتراضات آبان 98 و همچنین ماجرای هواپیمای اوکراینی و پنهان کاری سه روزه در بیان علت سانحه، بیان نکرده بودند.
طیف دیگری که کاهش مشارکت در سال 1400 را به عملکرد دولت روحانی مربوط میداند، طیف محافظهکاران سنتی هستند؛ اسدالله بادامچیان دبیرکل حزب موتلفهها در این رابطه گفته «بخشی از مردم که در دورههای قبل به حسن روحانی رأی داده بودند، ناامید و خسته شدند و برای مشارکت نیامدند. این درصد زیر ۵۰ که برای مشارکت ثبت شد، در واقع مربوط به همین مساله است، وگرنه حضور مردم خیلی خوب بود، حتی در بسیاری از کشورهای دیگر حضور بالای ۳۰ درصد را خوب و مطلوب میدانند، هرچند بهتر است که تمام مردم تا حد بالاتری مشارکت داشته باشند.»با این اوصاف اگر بتوان کاهش مشارکت در دو انتخابات مجلس یازدهم و دولت سیزدهم را به صورت کامل به عملکرد دولت دوازدهم مرتبط دانست، با همین منطق، کاهش مشارکت در دو انتخابات مجلس دوازدهم و دولت چهاردهم را هم باید پای عملکرد دولت مرحوم ابراهیم رییسی دانست. میزان مشارکت در انتخابات مجلس دوازدهم، رقمی پایینتر از مشارکت در انتخابات مجلس یازدهم بود؛ در انتخابات 1398 میزان مشارکت حدود 42 درصد بود اما در انتخابات سال 1402، این میزان حدود یکی دو درصد کاهش یافت و به حدود 40 درصد رسید.
نکته جالب در این میان، توجیه محافظهکاران برای شکستن رکورد عدم مشارکت بود؛ آنها مشارکت حدود 40 درصدی مجلس دوازدهم را نه تنها یک نکته منفی معرفی نکردند، بلکه آن را یک پیروزی میدانستند؛ به این دلیل که از نظر آنها «دشمن» قصد داشته با تبلیغات منفی، میزان مشارکت را به اعداد پایینی مانند 20 تا 30 درصد برساند، اما با مشارکت 40 درصدی این «نقشه دشمن» نقش بر آب شد؛ آنها روی دیگر مشارکت 40 درصدی در انتخابات مجلس که عدم مشارکت حدود 60 درصدی واجدین شرایط بود را ترجیح دادند که نبینند. به عبارت دیگر، از نظر محافظهکاران همان 40 درصدی که پای صندوقها رفتند، برای به شکست کشاندن «نقشه دشمن» کفایت میکند. اما همین رویکرد آنها در به حساب نیاوردن 60 درصدی که از صندوقهای رای روی برگردانده بودند، باعث شد که انتخابات زودهنگام ریاستجمهوری مشارکتی به مراتب پایینتر از مورد مشابه در سال 1400 داشته باشد.
در حالی که مشارکت در سال 1400 حدود 48.8 درصد بود، بسیاری بر این تصور بودند که احتمالا اگر بخواهد از آن کمتر باشد، اختلاف درصد، یکی دو درصد خواهد بود؛ اما عملکرد مردم، آن پیشبینیها را دچار شگفتی کرد؛ مشارکت حدود 40 درصدی در انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم، باعث شد تا بسیاری را به این فکر وا دارد که چه شده تا این انتخابات با چنین رقم مشارکتی برگزار شود. برخی از آنها سعی دارند همچنان حسن روحانی را مقصر مشارکت در انتخاباتی بدانند که حدود سه سال بعد از برقراری دولت ابراهیم رییسی برگزار شده است.
میزان مشارکت در انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم، رکورد پایینترین نرخ مشارکت در ادوار انتخابات ریاستجمهوری را از آن خود کرده است؛ در حالی که رکورد قبلی در اختیار انتخابات ریاستجمهوری سیزدهم بود؛ همچنان که انتخابات مجلس دوازدهم نیز رکورد پایینترین نرخ مشارکت ادوار مجلس را که تا پیش از این، مربوط به مجلس یازدهم بود را به خود اختصاص داد.
این رکوردشکنیها در شرایطی رخ داد که زمان برگزاری انتخابات مجلس دوازدهم در اسفند 1402، چهار سال از کار مجلس تمام محافظهکار یازدهم میگذشت و 30 ماه از روی کار بودن دولت ابراهیم رییسی. انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم هم در شرایطی مشابه با انتخابات سال 1402 برگزار شد؛ با چند ماه کارکرد بیشتر دولت سیزدهم و مجالس یازدهم و دوازدهم؛ مشارکت در این انتخابات حدود 9 درصد پایینتر از نرخ مشارکت سال 1400 بود. با این اوصاف محافظهکاران همچنان پایینترین مشارکت در طول تاریخ جمهوری اسلامی به چشمشان نمیآید و صرفا به اصلاحطلبان حمله میکنند که حضور و دعوت آنها تاثیری در مشارکت نداشته است.