سلامت روان و مصرف اخلاقی اطلاعات

کدخبر: ۶۸۲۷۲۰
با گردش دیوانه‌کننده‌ی اطلاعات فراوانِ درست و غلط (بعضاً عمدتاً غلط) چه کنیم؟ شهروندی مسئولانه در چنین شرایطی چه مختصاتی دارد؟
سلامت روان و مصرف اخلاقی اطلاعات

همه‌‌ی ما شهروندان متخصصان مسائل امنیتی، نظامی، اقتصادی و سیاسی نیستیم و نگاه محدود و لاجرم پرخطایی به این مسائل داریم. اقلیت بسیار کوچکی از ما متخصص این اموریم. اما همه‌ی ما می‌خواهیم و نیاز داریم که حتی در مواقعی مثل این روزها و ساعات، که عدم ‌قطعیت امنیتی و سیاسی زیاد است و بازار شایعه‌پراکنی داغ، بتوانیم سلامت روان خود را حفظ کنیم و حتی به شکوفا شدن ادامه دهیم. در این یادداشت کوتاه به چند توصیه در این جهت پرداخته‌ایم. چراکه مبارزه با یأس و مقاومت روانی لازمه‌ی عبور موفقیت‌آمیز از این روزهای پرچالش است. امید داریم که نکات ساده‌ای که در این یادداشت به آن‌ها اشاره شده‌ است برای خواننده مفید باشد. پرداختِ فراتر از این یادداشت به مسئله‌ی مصرف صحیح اطلاعات و حفظ سلامت روان در شرایط فعلی وظیفه‌ی اخلاقی همه‌ی ماست.

در موقعیت‌هایی مانند این روزهای کشور و منطقه‌ی ما، سعادت و سلامت به ‌وضوح اموری جمعی می‌شوند. ما به‌ تنهایی نمی‌توانیم وضعیت مطلوبی را ایجاد کنیم که تلاش و همکاری جمعی لازمه‌ی ایجاد‌شدنش است. در دوران فورانِ اطلاعات، اطلاعات غلط ((misinformation و ضداطلاعات (disinformation)، تلاشی جمعی برای حفظ سلامت روان نیاز است. هر شهروند خود هم بخشی از نیروی تولید و گردش اطلاعات است و هم بر سلامت روان خود و (دست‌کم) اطرافیانش تاثیرگذار. در چنین شرایطی اموری مانند سواد رسانه‌ای، شناختن مرجع‌های خبری و تحلیلی، چگونگی اثرگذاریِ اطلاعات بر سلامت روان و غیره دیگر سرگرمی نیستند و به وظایف اخلاقیِ نانوشته‌ی شهروندی تبدیل می‌شوند. در دو بخش زیر به چند نکته پرداخته‌ایم.

اطلاعات درست و غلط زیادند. چه میتوان کرد؟

تا جایی که ممکن است از دنبال کردن منابع نامعتبر بپرهیزیم. به سابقه‌ی رسانه‌ها، ساختارهای راستی‌آزمایشی‌شان و تلاش آنها برای استفاده از ادبیات بی‌طرفانه توجه داشته باشیم.

تفکر نقادانه‌مان را در مواجهه با اخبار و شایعات قوی کنیم و پذیرای بی‌چون‌و‌چرای هر آنچه می‌شنویم نباشیم.

• مصرفِ خبر و داده (اعم از تحلیلی و خبری) را محدود کنیم و بسیار گزینشی عمل کنیم. کسب افراطی و وسواس‌گونه اطلاعات درباره مواردی که کنترل چندانی بر آنها نداریم، می‌تواند تأثیر نامطلوبی بر کیفیت زندگی ما داشته باشد.

• توجه داشته باشیم که رسانه‌های بزرگ معمولاً خط ‌‌ویژه‌ای را دنبال می‌‌کنند و مانند هر تشکیلات کسب‌و‌کار دیگری، کالا یا خدماتی را ارائه می‌کنند که برای آن‌ها بیش‌ترین سودآوری را داشته باشد. در چنین حالتی تعهد به حقیقیت و دقت نه تنها برای آن‌ها در اولویت نیست، بلکه ممکن است تهدید هم تلقی شود. رسانه‌ها معمولاً اهدافی دارند و خبر و تحلیل‌هایی را به عنوان کالا عرضه می‌کنند که بیش‌ از بقیه سودشان را بیشینه کند. با اخبار رسانه‌ها نقادانه مواجه شویم.

• می‌‌توانیم از این فرصتِ نیاز به دقیق‌تر شدن و مسئولانه‌تر مصرف کردن خبر و تحلیل استفاده کنیم تا مهارت‌های استدلال‌ورزی، فعالانه شنیدن دیگری (مخصوصاً دیگریِ مخالف)، هم‌دلی کردن، دقیق روایت کردن و غیره را در خودمان و دیگران تقویت کنیم.

• جامعه‌‌ی ایرانی به علل گوناگونی حساسیت و میل کافی‌ به راستی‌‌آزمایی اطلاعات و روایت ندارد؛ عللی از قبیل فشار اجتماعی و سیاسی، چیرگی رسانه‌های خارجی و ضعف رسانه‌های داخلی، فرهنگِ ریشه‌ای‌ترِ میل به پذیرفتن باورهای بزرگ اما بی‌‌‌پایه، و البته افزایش تولید و دسترسی به تحلیل و خبر (که مختص کشور ما هم نیست). این امر می‌تواند در مواقعی مانند این روزها خطرناک و پرپیامد باشد. از مدت‌ها قبل می‌بایست نگران این امر می‌بودیم و تلاش می‌‌کردیم اوضاع را سامان دهیم. خاطره‌ی اضطرابی که این روزها میلیون‌ها ایرانی دچارش هستند خوب است در ذهن‌مان بماند تا تلاش کنیم به آموزش و گسترش کیفیت تفکر انتقادی، آموزش سلامت روان و اخلاق تولید و پخش خبر و تحلیل بپردازیم.

• زمان محدود، مشخص و ثابتی را برای خواندن و دنبال کردن خبر و تحلیل تعیین کنیم و بدون برنامه‌ی از پیش‌تعیین‌شده‌ای سراغ آن‌ها نرویم.

• فیلترهای قوی و روشنی برای خود بسازیم. در دنیایی که هر لحظه میلیون‌ها کلمه خبر و تحلیل منتشر می‌شود نمی‌بایست هر چیزی را دنبال کرد. تا جایی که ممکن است برخوردمان با اطلاعات را غیرتصادفی و هوشمند کنیم.

• مهارت تحلیل نسبتاً دقیق تاریخ و حوادث روز سیاسی و اجتماعی امری‌ست لازم. اگر روش فکر کردن و تحلیل صحیح چنین مسائلی را ندانیم راحت‌تر فریب می‌خوریم، مضطرب می‌شویم و خبر و تحلیل اشتباه را پخش می‌کنیم. از همین امروز برنامه‌ی مرتبی برای آشناتر شدن با مسائل این‌چنینی و مهم‌تر از آن با روش‌های فکر کردن به مسائل اجتماعی و سیاسی و چگونگی تولید و پخش اطلاعات داشته باشیم. برای مثال، می‌توانیم کتاب «علیه مزخرفات: هنر شکاک‌بودن در دنیای داده‌محور»، که به‌‌تازگی منتشر شده، را بخوانیم.

• وقتی تحلیلی را می‌شنویم یا می‌خوانیم به این دقت داشته باشیم که رویکرد گوینده یا نویسنده بیش‌تر تبیینی‌ست تا روایت‌گونه. دنبال تبیین‌های دقیق از امور باشیم و به استدلال‌های صرفاً روایت‌گونه شکاک باشیم.

در دورهمی‌های صمیمی جلسه‌ی گفتگوی سازنده در مورد مسائل کلان و پراهمیت برگزار کنیم. برای مثال، می‌توانیم در هر مهمانی از یکی از حاضرین بخواهیم مسئله‌ای را مطرح کرده و موضعی همراه با ارائه‌ی استدلال‌ها و شواهد بگیرد. سپس موضع او را نقد کنیم و این‌چنین تمرینِ موثرِ گفتگوی سنجیده و دقیق، مدارا و آشنا‌شدن با دنیاهای فکری گوناگون کنیم.

در چنین شرایطی چگونه میتوان سلامت روان را حفظ کرد؟

• به کمک یکدیگر بشتابیم و با احساسات ناخوشایند یکدیگر همدلی کنیم.

• اضطراب خود و دیگران را با انتشار اخبار ناموثق یا حرف‌های دلسردکننده بیش‌تر نکنیم.

• با هر ایده‌ای مبنی بر این که در «این شرایط خاص» باید فعالیت‌هایی که برای سلامت و شکوفایی لازم‌اند تعطیل شوند مبارزه کنیم. مرتباً ورزش کنیم و به پیاده‌روی برویم. ورزش مداوم برای کاهش اضطراب هم لازم است.

• زمان بیش‌تری کنار عزیزان بگذرانیم و دورهمی‌های مفرح‌تری را برنامه‌ریزی کنیم.

• به خودمان برسیم! هر فعالیت سالمی که برای بهداشت روان مفید است اعم از ارتباط با طبیعت، تحرک، خواب باکیفیت، دورهمی و دریافت نور آفتاب را رها نکنیم. سالم بمانیم تا به دیگران هم بتوانیم کمک کنیم.

• به ادبیات پناه ببریم! درگیر شدن با زیبایی ادبیات و آهستگی‌ای که ممکن می‌سازد (که در مقابل عدم‌ آهستگی و آشوب و اضطراب دنیای اطلاعات و خبر قرار دارد) لازم است. ادبیات کمی میان ما و واقعیت پراضطراب این روزها فاصله می‌اندازد و فرصتی برای آرامش و رهایی ذهن ایجاد می‌کند.

• تا جایی که اسباب بیش‌تر شدن اضطراب و تشنج فراهم نشود، صبورانه، خلاقانه و دقیق درباره‌ی مسائل روز با خانواده و دوستان صحبت کنیم. روابط انسانی و مهری که میان ما و عزیزانمان جاری است، بسیار ارزش‌مند است و باید از آن مراقبت کرد. میل به آگاه شدن از اوضاع اجتماع و سیاست حتماً فضیلت است، با این شرط که این کسب آگاهی هزینه‌ی روانی غیرمعقول نداشته باشد.

• نسبت به ایده‌ها و گرایش‌های افراطی و هیجانی حساسیت بالایی داشته باشیم. برای مثال، به یاد داشته باشیم که جنگ و مداخله‌ی خارجی در کشور شر مطلق است و اگر امکان و ظرفیت روانی‌اش را داریم با عزیزانی که از سر استیصال یا به دلیل یا علت دیگری از جنگ استقبال می‌کنند با محبت و سعه‌ی صدر گفتگو کنیم.

• از شنیدن صدای مخالف نترسیم و با صبوری و گشودگی به استقبالش برویم. از منابع رشد فکری و روانی، مواجه شدن با صدای مخالف است.

• از احوال آشنا و غریبه آگاهی کسب کنیم و تلاش کنیم دیگران را به جدی گرفتن بهداشت روان توصیه‌ی اکید کنیم.

• خوش‌بینیِ سنجیده و امید را استراتژی‌های بقا و رشد بدانیم نه خروجی‌های تحلیلِ اوضاع فعلی. نیاز داریم، دست‌کم عمل‌گرایانه، باور داشته باشیم که می‌توان جامعه و نظم سیاسی، امنیتی و اقتصادی بهتری داشت. وقتی باور به امکان بهبود نداشته باشیم تلاشِ موثری هم برای رقم زدنش نمی‌‌کنیم.

• باکیفیت‌ترین وقت‌مان را برای حل‌مسئله در مسائل اساسی مربوط به پروژه‌های خودمان بگذاریم تا کسب آگاهی در مورد «مهم‌ترین» مسائل جهانی. به عنوان مثال، برای والدین تأمین معاش کافی و آگاه بودن از فرهنگ و محیطی که فرزندانش در آن رشد می‌کنند مهم‌تر از آگاه بودن از تازه‌ترین اتفاق‌های لحظه‌ای سیاسی است. به جریان‌ها و حوادث بیرونی بی‌تفاوت نباشیم، اما انرژی و ظرفیت‌ روانی‌‌مان را سنجیده مصرف کنیم.

 

پربازدیدترین‌ها
اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید