پیدا و پنهان سقوط دمشق؛ برگ برنده تحریرالشام چه بود؟/ رونمایی از پلن روسیه برای عصر پسااسد
به گزارش اقتصادنیوز، گروه بحران با انتشار یادداشتی مدعی شد، جنگ داخلی سوریه که بیش از چهار سال تا حد زیادی متوقف شده بود، دوباره به شکل شگفتآوری آغاز شده و در نهایت زمینه را برای سقوط دمشق هموار کرد.
شورشیان که کنترل استان ادلب و بخشهای مجاور شمال غرب سوریه را در اختیار داشتند به راحتی از خطوط ارتش سوریه عبور کرده و با پیشروی به سمت شرق کردند، حلب، دومین شهر این کشور را تصرف و ارتباط بزرگراه مهم «ام 5» را -که این منطقه را به دمشق متصل میکند- در عرض چند روز قطع کردند و در نهایت وارد دمشق شدند.
به ادعای گروه بحران، تهاجم شورشیان مجموعه ظریفی از ترتیبات که از سال 2020، زمانی که روسیه و ترکیه به توافق آتش بس دست یافتند و به واسطهاش خطوط مقدم را آرام و درگیری در شمال غرب را متوقف کردند، برهم ریخت. پیشتر آتش بس برقرار شده، رویارویی نیروهای دولتی سوریه و متحدانش در یک طرف و شورشیان در طرف مقابل را متوقف کرده بود. این آرامش نسبی به هیئت تحریرالشام (HTS)، گروه شورشی اجازه داد تا بر ادلب تسلط پیدا کند و خود را به عنوان یک نیروی نظامی مستقر و یک دولت غیرنظامی تحت حمایت خود ایجاد کند، یعنی دولت نجات سوریه. این گروه همچنین به طور غیرمستقیم از حمایتهای ترکیه از ارتش ملی سوریه (SNA)، -یک گروه متشکل از چندین جناح شورشی دیگر- بهره برده است. اقتصادنیوز یادداشت گروه بحران در باب تنش ها در سوریه را ترجمه کرده و در سه بخش منتشر می کند، بخش نخست در ادامه آمده است.
فرصت سازی تحریر الشام
سرعت پیشروی شورشیان تعجب آور بود، گروه تحریرالشام یکی از شاخههای سابق القاعده است که در سال 2016 از این جریان رادیکال جدا شد و به عنوان گروهی مستقل سوگند یاد کرد -تحریر الشام هرگز از هدفش یعنی پایان دادن به حکومت سوریه، عقب نشینی نکرده است.- این گروه حتی زمانی که بر قلمروی تحت کنترل خود متمرکز بود، منتظر فرصت بود تا قدرت را از آن خود کند.
به ادعای ناظران، از سال 2020، زمانی که نبردهای اصلی در جبهه شمال غربی متوقف شد، تحریرالشام نیروهای خود را با کمک فرماندهان جدا شده از ارتش سوریه برای هدایت جنگدهها، فرماندهی و کنترل یگانهایش و هماهنگی عمومی بهبود بخشید، حالا اعضای این گروه سازمان یافتهتر، منضبطتر و مجهزتر از قبل هستند. آنها همچنین از تسلیحات جدید، به ویژه هواپیماهای بدون سرنشین، برخوردارند، گزارهای که توانشان را افزایش داده است.
گروه بحران در ادامه مدعی شد، شورشیان به دلیل زنجیرهای از رویدادها فرصتی به دست آوردند تا قدرت دولت سوریه را به چالش بکشند. روسیه از سال 2022، زمانی که حمله همه جانبه خود به اوکراین را آغاز کرد، توجه خود را از سوریه منحرف کرد تا بر نبرد با کییف متمرکز شود. پس از آن حمله حماس به اسرائیل در 7 اکتبر 2023 که زمینه را برای رویارویی تلآویو با مقاومت و ایران هموار کرد، موجب شد تا معادلات خاورمیانه براساس خواست شورشیها بازتعریف شود.
چند ماه پیشتر، حزبالله، که اعضایش به حرفهای بودن و توانایی در نگهداشتن خطوط مقدم شهرت دارند و دیگر اعضای مقاومت حامی ایران از مدتها پیش نیروهای خود را در شمال غرب و مناطق دیگر برای کمک به دولت سوریه مستقر کردند. از 7 اکتبر 2023 و به ویژه در پی تشدید جنگ در لبنان در چند ماه گذشته، این نیروها به دلیل رویارویی روزانه با اسرائیل تحت فشار قرار داشتند. این تحولات در کنار هم بدان معنا بود که متحدان خارجی دولت سوریه که در دهه گذشته از بقای این کشور محافظت کردند، به واسطه تمرکز در جبهههای دیگر، قدرت کافی برای ورود به دور تازه رویاروییها نداشتند.
دلایل فروپاشی خط مقدم!
حلب برای شورشیها به سان هدف نرم بود. عناصر شورشی در ابتدا بخشهایی از شهر را در سال 2012 تصرف کردند. از سال 2016، زمانی که ارتش سوریه و مقاومت حلب را با حمایت روسیه و ایران بازپس گرفتند، دولت برای تقویت توان دفاع از شهر کاری انجام نداد. نیروهای طرفدار دولت به شکلی جداگانه مستقر شدند و به جای افزایش قابلیتهای نظامی، به دنبال منافع مالی بودند.
ارتش و مقاومت در طول حمله شورشیان اتاق عملیات مشترک نداشتند؛ گزارهای که باعث شد آنها به طور مستقل بجنگند و هماهنگی ضعیف آنها در مواجهه با تاکتیکهای جدید نیروهای شورشی آشکار شود. به ادعای گروه بحران، کاهش حمایت حزبالله، دیگر گروههای تحت حمایت ایران و روسیه، که تنها حمایت هوایی محدودی ارائه کرد، یکی از دلایل اصلی پیشروی شورشیان است.
با این حال، بیشتر از همه، حمله شورشیان آسیبپذیریهای دفاعی دولت را آشکار کرد؛ گروههایی که در طول جبهه عقب نشینی کرده و به جای جنگیدن، فرار کردند. با وجود ادغام واحدهای پیاده نظام و توپخانه، اگر نیروی هوایی را نادیده بگیریم، ارتش از پشتیبانی اندکی برخوردار بود. اعضای تحریرالشام از این شکافها برای غلبه بر موقعیتهای دفاعی استفاده کردند. با توجه به این که در طول جنگ تا به امروز، دولت برای حفظ شهرهای بزرگ به هر قیمتی تلاش کرده است، شکست در حلب بسیار تکان دهنده بود. علیرغم مزایای مدافع در زمین شهری و ورود نیروهای کمکی مانند لشکر 25 ارتش و گارد جمهوری، نیروهای سوری به سختی از مواضع استراتژیک از جمله ارگ، قلعه قرون وسطایی بر روی تپهای مشرف به شهر دفاع کردند. (در طول جنگ 2016، ارگ کانون دفاعی مهم برای نیروهای دولتی بود، حتی زمانی که شورشیان بخش زیادی از شرق حلب را تحت کنترل داشتند.)
علاوه بر موارد فوق، ضعف مرکزی فقدان فرماندهی واحد چالشی جدی است. تکه تکه شدن نیروهای نظامی، مانع از آن شده تا دولت به شورشیان پاسخی هماهنگ بدهد. در طول نبرد سال 2016 در حلب، شورشیان در ابتدا توانستند از بی نظمی نیروهای طرفدار دولت بهره برداری کنند. بله نیروهای دولتی در نهایت پیروز شدند، اما شورشیان در ابتدا هزینه های نظامی و ارضی زیادی را بر انها تحمیل کردند. در نبرد فعلی، لشکر 25 ضد حملات محدودی را رهبری کرده است، اما فقدان یک ساختار فرماندهی منسجم همچنان مانع تصمیم گیری و کارایی عملیاتی میشود. نیروهای دفاعی سوریه (SDF) که عمدتاً یگانهای کردی هستند که بخش زیادی از شمال شرق کشور را در اختیار دارند، شرایط را پیچیدهتر کرده است. دولت اغلب با نیروهای دموکراتیک سوریه جنگیده است، اما اکنون به نظر میرسد که یک معامله تاکتیکی با این گروه برای دفاع از آنچه از مناطق حلب باقی مانده، منعقد کرده است. به طور همزمان، روسیه به نیروهای دموکراتیک سوریه در دفع تهدیدات علیه مناطق تحت حمایت ترکیه در شمال شرق کمک میکند، در همین راستا روسیه به مواضع این گروهها در الباب و ماره، مناطقی در شمال استان حلب در مجاورت نیروهای SDF- حمله کرد.
ایران، روسیه و مقاومت
علیرغم اینکه دمشق ماهها منتظر حمله شورشیها بود، با پیشروی سریع شورشیان غافلگیر شد. همزمان روسیه، از ماه اکتبر در تلاش برای جلوگیری از حمله شورشیان، حملات هوایی پیشگیرانه را در مناطق تحت کنترل تحریرالشام در ادلب و مناطق همجوار انجام داد. این تلاشها به وضوح بینتیجه بود. از زمان آغاز حمله در اواخر نوامبر، نیروهای طرفدار دولت از بخش عمدهای از استان حلب و مناطق در شرق و جنوب ادلب به سمت جنوب استان حلب و استان حماه عقب نشینی کردند و به شورشیان که با مقاومت کمی روبرو بودند، اجازه دادند مناطقی مانند شهر حلب و جغرافیایی چون معرات النعمان را تصرف کنند. پیشرویهای شورشیان نشاندهنده عزم این گروه برای رسیدن به دمشق بود و به ناچار این سؤال را برجسته کرد که آیا دولت توانایی تقویت واحدهای رزمی خود و جمعآوری منابع برای یک ضد حمله را خواهد داشت یا خیر.
نیروهای طرفدار دولت هم سوری و هم خارجی بودند. آنها شامل لشکر 25 ارتش، گارد جمهوری خواه، سپاه 5 ارتش میشدند اما در عمل نتوانستند گامی جدی بردارند. واحدهای مقاومت مانند نیروهای دفاع ملی، لیوا القدس و نیروهای دفاع محلی؛ اعضای وابسته به حزب سوسیال ناسیونالیست سوریه و حزب بعث، اعضای طایفه البری و گروه های مورد حمایت ایران مانند تیپ العباس بخشی از ائتلاف دولت سوریه بود.
سایر گروههای حامی ایران عبارتند از تیپ فاطمیون افغانستان و تیپ زینبیون پاکستان. این گروه صفوف طرفدار دولت را تقویت کردند. اکثر نظامیان غیرسوری در مناطق تحت کنترل دولت نیز به گروههای عراقی مانند حرکت النجبه، کتائب سیدالشهدا و کتائب حزب الله تعلق داشتند. آنها قدرت جنگیدن را افزایش داده اما فاقد مهارتی بودند که حزبالله به نمایش گذاشته بود. بیشتر آنها در نزدیکی مرز عراق مستقر شدند، اما برخی از آنها برای حمایت از نیروهای دولتی مستقر شدند اما به واسطه شدت تهاجم و نبود حمایت هوایی ناچار به عقب نشینی شدند. به عنوان مثال، حرکات النجبه، که در اطراف حلب بود، به حماه، شهری که تقریباً نیمی از راه دمشق از طریق بزرگراه آن است، عقب نشینی کردتا خطوط دفاعی را در آنجا تقویت کند. بنا بر گزارش ها، کتائب سیدالشهدا، جنگنده های بیشتری را به سوریه فرستاد تا قبل از تعیین محل استقرار، با تهران و دمشق هماهنگ شود؛ گزارهای که محقق نشد.