جامعه چیزی نیست جز جمع افراد
وقتی قصد سوار شدن داشتم متوجه شدم، سپر جلوی ماشین شکسته شده است.مشخص بود ماشین جلویی هنگام خروج از پارک باعث آن بود. به هر حال مقصر رفته بود."
یکی دیگر از رفقا پاسخ داد: " درست است تو خسارت دیدی اما از دید اقتصاد کلان اشکالی ندارد زیرا آن فرد با خسارتی که به تو زده است باعث افزایش تولید ناخالص داخلی و رشد اقتصادی می شود. تو اکنون باید سپرت را تعمیر کنی و هزینهای به صافکار بدهی و این ارائه خدمت صافکار باعث افزایش تولید ملی می شود."
دوست اقتصاددانم گفت: "نخیر هم من ضرر دیدم، هم اقتصاد ملی. البته این قسمت را درست می گویی که تعمیرکار خدمتی ارائه می دهد اما آن چه از بین رفته است را ندیدی. من به جای این هزینه می توانستم پولم را برای خرید یک کالای دیگر و یا یک مسافرت خرج کنم که به هر شکل باعث افزایش تولید ناخالص داخلی می شد. حتی اگر آن را در بانک پس انداز میکردم باز از طریق بانک به دست سرمایه گذار می رسید و به تولید کمک میکرد. پس عملا این خسارت هیچ کمکی به تولید ملی نکرده است هیچ، بلکه با افزایش استهلاک، اثر منفی هم بر آن گذارده است."
این داستان را بیان کردیم تا بگوییم اغلب کسانی که ادعای کار کارشناسی دارند، در تحلیلهای خود حلقه اول علت و معلولی را میبینند و از دنبال کردن حلقههای دیگر غافل هستند. چیزی که دوست اقتصاددان ما بدان اشاره کرد، توسط برخی از اقتصاددانان بزرگ هم مطرح شده است. مثلا با همین منطق گاهی عنوان می شود وجود جنگ و جبران خسارات آن باعث جهش رشد اقتصادی و افزایش رفاه میشود!!! این اقتصاددانان تلاش برای بازسازی خسارات ناشی از جنگ را می بینند اما به آن چه می توانست به جای این هزینه کردها در صورت عدم وقوع جنگ، ایجاد شود توجه نمی کنند.
به غیر از حلقه های بعدی علت و معلولی باید بر این نکته هم پافشاری کرد، جامعه جمع تک تک افراد است. پس وقتی به یک فرد خسارت وارد میشود، نمی توان این خسارت را برای کل جامعه و اقتصاد کشور مطلوب دانست. از این دست تحلیلها که میان فرد و جامعه تفکیک قائل می شوند متاسفانه در مقالات به ظاهر علمی فراوان میتوان یافت.