7 نکته مقایسه قدرت خرید ایرانی در آیفون
1-رفاه کشورها تابع قدرت تهیه سبد متنوعی توسط درآمد اشخاص است که «رایج» است توسط مردم آن کشور مصرف شود.
این «سبد» مورد اشاره مجموعه متنوعی از کالاها و خدمات اعم از خوراکی و آشامیدنی، اجاره مسکن، حملونقل، پوشاک و... است، خرید گوشی موبایل هم سهم کمی در آن ایفا میکند.
برفرض اگر هم گوشی آیفون هم خریده شد، با باقی نیازهای مصرفی چه باید کرد.پس این نوع مقایسه از نظر علمی ارزش خاصی ندارد.
2-آیفون کالای قابل تجارت است.
پس قیمت اسمیِ آن در همهجای جهان کموبیش یکسان است.
اما درآمد اسمیِ دو کشور متفاوت با قدرت خرید مشابه ممکن است یکی نباشد. برای همین با مقایسه "قدرت خرید آیفون" فکر میکنیم که یکی از دیگری مرفهتر و پردرآمدتر است در حالیکه اینطور نیست.
برای همین است که با دیدن جدول فوق به اشتباه برداشت میکنیم رفاه مردم سوئیس دوبرابر مردم امارات متحده عربی است، در حالیکه این دو کشور از نظر «درآمد ناخالص ملی سرانه» که ملاک رفاه است، یکسان هستند.
این تفاوت برای کشور ما که نسبت به بسیاری کشورها در جهان ارتباط تجاری و سرمایهای به نسبت ضعیفتری با دیگر کشورها دارد، بسیار شدیدتر و مشهودتر است.
اینجا را ببینید (بانک جهانی):
https://data.worldbank.org/indicator/NY.GNP.PCAP.PP.KD?most_recent_value_desc=true
پس باز هم این مقایسه فوق دارای اشکال است.
3-حداقل دستمزد ربطی به رفاه ندارد
در مطلبی قبلا توضیح داده بودم که با حداقل دستمزد نمیتوان مردم را مرفه کرد.
حداقل دستمزد نوعی قیمتگذاری دستوری در بازار کار است که میتواند ربطی هم به واقعیتهای اقتصاد نداشته باشد و تنها موجب بیکار ماندن افراد جویای شغل شود.
همچنین فاصله نسبی حداقل دستمزد با دستمزدهای واقعی بازار را نمیدانیم،و نمیدانیم چه تعداد از افراد جامعه به اصطلاح حداقلبگیر هستند.
پس همینطور که ملاحظه میشود. مقایسه قدرت خرید براساس حداقل دستمزد نیز اعتبار چندانی ندارد.
4-نرخ ارز و تورم لزوما همزمان تغییر نمیکنند.
در کشورهای با درآمدهای نفتی دولتها مثل ایران، رشد نرخ ارز با تغییرات تورم داخلی همزمان و همراستا رخ نمیدهد و ممکن است مثل سالهای ۸۱-۹۰ شاهد سقوط مداوم و مثل سالهای ۹۶-۹۹ شاهد صعود مداوم نرخ ارز حقیقی باشیم.
در این شرایط قیمت «آیفون» که کالای قابل تجارت است با رشد نرخ برابری ارز مستقیما بالا میرود اما هنوز دستمزدها به خاطر عدم تخلیه تورم بالا نرفته باشد. در همین شرایط موقتا ممکن است مقایسه ارزش اسمی دستمزدها با قدرت خرید «آیفونی» ما را به خطا ببرد، چون قیمت آیفون زیاد شده است، اما دستمزدها هنوز فرصت تعدیل پیدا نکردهاند.
5-آیفون تنها یک کالا است.
ممکن است به دلیل شرایط خاص تحریم تجاری و بانکی یا عوارض و ممنوعیتهای گمرکی بر تجارت کالاهای خاص (که درگیر هردو آنها هستیم) یا تجارت یک کالای خاص با اختلال مواجه شود. طبیعتا اگر کالا وارداتی باشد با افزایش قیمت نسبت به قیمت جهانی مواجه میشود.
در این شرایط باز هم مقایسه قدرت خرید «آیفونی» پرخطاست.
6-مالیاتهای پایین
در کشور ما مالیاتها (به خصوص مالیات بر کل درآمد خانوار) عملا وجود ندارد، در عوض در بسیاری از کشورهای غربی و آمریکای شمالی مالیاتها تا ۴۰٪ درآمد هم میرسد.
پس «درآمد قابل تصرف خانوار» تفاوت بین ایران و سایر کشورها دارد و مقایسه دقیق باید بعد از کسر مالیات صورت گیرد.
7-خطاهای محاسباتی
از همه موارد بالا هم بگذریم، در آمریکا حداقل دستمزد فدرال ۷.۲۵ دلار ساعتی است که با فرض ماهیانه ۱۷۶ ساعت کار و قیمت هزار دلاری آیفون (بدون هیچگونه مالیات) «۲۴ روز» خرید آیفون طول میکشد و حتی با مفروضات نمودار که اشاره کرده خرید آیفون 8 روز طول می کشد هم جور درنمیآید.