حاشیه نشینی را باید درمان کرد یا پیشگیری؟
پیشگیری تنها راه نجات از حاشیهنشینی
راه نجات از حاشیهنشینی پیشگیری است و نه درمان. در واقع درمانها با وجود عوامل تنها روندهای هزینهزایی هستند که ثروت ملی را تاراج میکنند.
یکی از نخستین فرصتها برای پیشگیری از حاشیهنشینی نگاهی یکپارچه به اصول شهرسازی و معماری متناسب با فرهنگ و بینش بومی مناطق است. از این جهت پروژههایی در قالب ایجاد واحدهای ۵۰ تا ۷۵ مترمربعی که عموما به نام مسکن اجتماعی معرفی میشوند از بزنگاههای مهمی هستند که غفلت از آنها میتواند بر حاشیهنشینی رسمی دامن بزند.
رییس شورای کلانشهر اصفهان تصریح میکند: بالاخره یک قشری هم هستند بر اساس سیاست یا فرهنگی- اجتماعی مجبور به زندگی در حاشیه شهرهای بزرگ میشوند. توجه و پرداختن به این مساله برای حل مساله بهصورت اساسی در نقاط مبدا که مهاجرت غیرقانونی صورت نگیرد و همچنین ساماندهی و قانونمند کردن جابهجایی جمعیت از شهری به شهر دیگر و جلوگیری از ایجاد نقاط حاشیهای مواردی است که هم مدیریت شهری و در راس آن دولت و مجلس باید به فکر باشند. ما این موضوع را از مجلس شورای اسلامی پیگیر بودیم که مشخص شد قانون مهاجرت اعم از داخلی و خارجی در دستور کار کمیسیون شوراها و امور داخلی مجلس قرار گرفته است.
اگر مسکن اجتماعی به افزایش کیفیت زندگی افراد منجر نشود؛ طبیعتا شهروندان و روستاوندان برای بهبود این شرایط همان واکنش مهاجرین را نشان خواهند داد و آنچه ورای حل مشکل مسکن به عنوان رفع عدم سرپناه مطرح میشود، مشکلاتی از قبیل بدمسکنی و تنگ مسکنی است. در سال ۱۹۹۶ مفهومی به عنوان پایداری اجتماعی در شهرسازی و معماری مطرح شد که بیان میکرد یک نظام اجتماعی باید در توزیع برابر منابع، تسهیلات، انواع خدمات اجتماعی از آموزش گرفته تا بهداشت و البته پاسخگویی سیاسی و مشارکت در مدیریت جامعه بهصورت یکپارجه و منسجم عمل کند. این مفهوم تلاش میکند ابعاد اجتماعی را با دیگر ابعاد اقتصادی و اکولوژیکی در ارتباط معنادار و تاثیرگذار به نمایش بگذارد. لیکن در کشور گویی این مفهوم چندان جدی گرفته نمیشود.
توزیع ناعادلانه ثروت و عدم زیرساخت مناسب، عامل کلیدی حاشیهنشینی
مهرداد بذرپاش وزیر راه و شهرسازی اخیرا از پایان کار ۱۱۳ هزار واحد مسکونی مهر در دولت سیزدهم خبر میدهد و خاطرنشان میکند: هماکنون ساخت مسکن از یک میلیون و ۹۶۰ هزار واحد مسکونی نهضت ملی عبور کرده است و با سرعت خوبی تامین زمین و عملیات ساخت در بخشهای مختلف در جریان است. درحالی که بذرپاش متمرکز بر روند پروژههای ساخت مسکن است؛ لیکن نگرانی اغلب کارشناسان ورای موضوع ساخت مسکن و در واقع توجه به اصول کلیدی و زیربنایی شهرسازی و اقتصادی است که میتواند باعث شود بسیاری از این واحدها توسط صاحبان اصلی آنها به واسطه عدم ملاحظه اصل پایداری اجتماعی، به عنوان محل اقامت شناخته نشوند بلکه مشارکت در طرح اجتماعی مسکن فقط به عنوان یک سرمایهگذاری در نظر گرفته شود و عامل کلیدی در تغییرات جمعیتی ناخواسته و رشد مهاجرت روستاها به شهرها شود.
درواقع این واحدها بهجای اینکه جمعیت سرریز کلانشهرها را به خود جذب کنند به فرصتی برای مهاجرت روستاییان بدل شده که بهدلایل مختلف کسبوکار و شأن و رفاه زندگی خود را از دست داد ه و با اندک سرمایه خود به این شهرهای جدید مهاجرت میکنند تا مالکین این واحدها بتوانند از طریق گردش مالی ایجاد شده همچنان در بافت هر چند فرسوده کلانشهرها زندگی کنند. این امر نشان میدهد که حاشیهنشینی معضل ملی است که باید برای رفع آن در هر منطقه برنامه ویژه داشت.
شهر را باید بهمثابه یک سیستم پیوسته در نظر بگیریم، طبعا اگر در بخشی اشکالی پیش آید تاثیرش روی کل شهر خواهد بود. این مشکلات میتواند چنان پیچیده شوند که حتی قبول مسوولیت برای مسوولان نیز به یک چالش جدی تبدیل شود. طرحهای مسکن اجتماعی تنها زمانی موثر هستند که اصول پایداری اجتماعی در آن رعایت شود وگرنه در آینده چالش حاشیهنشینی رسمی، بحران مدیریت شهری را در پی خواهد داشت.