وعده های معیشتی رئیسی چرا به واقعیت نپیوست؟ حرفهای قالیباف چرا دردی را دوا نکرد؟
به گزارش اقتصادنیوز روزنامه شرق نوشت: اینکه یک مسئول دولتی آمار بدهد که تورم کاهش پیدا کرده است، برای مردم قابل قبول نیست. در افزایش تورم هم مطابق آنچه کارشناسان میگویند، افزایش دستمزدها چندان تأثیر ندارد.
اینکه افرادی در دورن جلسات جایی به نام شورای عالی کار برای مقابله با تورم احتمالی بهانه افزایش میزان دستمزدها را میآورند هم دور از واقعیت است. مردم در کف جامعه چیزی را حس میکنند و زندگی تنگنای معیشت را برای همه چنان ملموس کرده که دیگر نمیتوان بهراحتی هر عدد و رقمی را به عنوان دستاورد به خورد آنها داد.
همین چندی پیش خبرگزاری مهر، در گزارشی رسما نرخ تورم در سالهای ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ را بالای ۴۵ درصد اعلام کرد. به این ترتیب اگر بخواهیم قدرت خرید حقوق پرداختی کارکنان شاغل و بازنشستگان را نسبت به سال ۱۴۰۰ حفظ کنیم، باید در این دو سال بیش از ۹۰ درصد به حقوق این قشر که دارای درآمدهای ثابت پایینی در شرایط تورمی فعلی هستند، اضافه میشد؛ این تأکیدی است که یکی از تحلیلگران اقتصادی درباره حقوق کارکنان دولت در خبرگزاری مهر داشت. این رقم قطعا برای اقشار با درآمد پایینتر و حداقلبگیران جامعه بالاتر است.
بخشهای مختلف جامعه سختیهای معیشتی را بهراحتی درک میکنند. بهراحتی داخل بازار و کف خیابان این جامعه، نداری و گاه ناتوانی در پرداخت برخی از هزینهها را درک میکنند.
فضلالله صلواتی، استاد بازنشسته دانشگاه اصفهان در گفتوگو با «شرق» درباره اوضاع اقتصادی بر این موضوع تأکید داشت که در حوزه تأمین معیشت مردم، بخشهای مختلف حاکمیت ناموفق بودهاند. چه دولت و چه مجلس قولهای زیادی دادهاند که هیچکدام از آنها محقق نشده است.
او میگفت: آقای قالیباف بارها فرمودهاند ما برای بهبود وضع معیشتی مردم آمدهایم. بیشتر نمایندگان مجلس هم همین موضوع را تأیید کردهاند اما همین الان به خیریههای سطح شهر خودتان مراجعه کنید؛ خواهید دید برخی از مردم نان و پنیر هم گیر نمیآورند و در شرایط سختی معیشتی به سر میبرند. خود مراکز معتبر دولتی هم بیش از 50 درصد جمعیت را زیر خط اعلام کردهاند و آنها را واجد دریافت یارانه میدانند.
او افزود: سؤال همه ما این است که پس این مجلس چه کرده؟ این شعارها چطور شده است؟ وعدههایی که جناب آقای قالیباف یا آقای رئیسی دادند، چطور شد؟ چرا هیچکدام عملی نشد؟ دولت گاهی گزارشهایی میدهد که برای مردم قابللمس نیست. مثلا اینکه فلان پروژه عمرانی انجام شده است. ما درباره این موضوعات بحثی نداریم. اگر دولت یک جا راهی کشیده یا یک طرح آبرسانی انجام داده، خدا پدرش را بیامرزد اما همه باید بدانیم اصل موضوع معیشت مردم و خوراک آنهاست. اصل زندگی مردم است. اصل داروی مردم است که نباید روزبهروز گرانتر شود.
این استاد بازنشسته دانشگاه گفت: خدا نکند که کارتان به دارو و درمان بیفتد. بروید ببینید این داروها چه قیمتی شده است. خود من که داروهایم هر دو یا سه ماه 200 یا 300 هزار تومان هزینه داشت، الان حدود یکمیلیون و 500، 600 هزار تومان هزینه دربر دارد. اینها را بهعنوان نمونه عرض میکنم، این برای همه صادق است. مگر یک معلم بازنشسته میتواند از پس این هزینهها بربیاید؟ حالا به فرض یکسوم یا بیشتر آن را هم بیمه بپردازد. حالا اگر کسی از یک خانواده دچار بیماری خاص شود که هیچ. برخی از این بیماران خاص که تحت پوشش هیچ نوع بیمهای نیستند.
صلواتی گفت: اینها را همه حس میکنند. در این زمینه اصلا مهم نیست شما چپ هستید یا راست. همه لمس میکنند گوشت قیمتش چقدر است یا مرغ چه قیمتی دارد. چه راست و چپ اینها برای همه قابللمس است. اینها همه هزینههایی است که معیشت را سخت میکند، مگر یک معلم بازنشسته لیسانسه چقدر حقوق میگیرد که بتواند از عهده این هزینهها بربیاید؟
اینها بخشی از واقعیت وضع معیشت در جامعه است که گاه در کلام دولتمردان طور دیگر بیان میشود. همین چندی پیش رئیسجمهوری در گزارش مربوط به دهه فجر، آمار و ارقامی را اعلام کرد که انتقادهای زیادی را دربر داشت. انتقادهایی که در بخشهای مختلف جامعه نمود داشت و در کوچه بازار گاه به تلخی و گاه به طنز، درباره آن صحبت میشد. صحبتهایی که به نظر میرسد اگر کمی در میان جامعه کارگری، کارمندی و بازنشستگان آمدوشد داشته باشیم، شاید طور دیگری بیان میشد.