گرمای اقتصادسوز؛ شوک افزایش دمای هوا به رشد اقتصادی/ سناریوی شوم در انتظار جهان
به گزارش اقتصادنیوز، یکی از موضوعات مهم در حوزه سیاستگذاری عمومی، آگاهی از پیامدهای اقتصادی ناشی از افزایش دمای هواست. بهرغم اهمیت این موضوع یعنی میزان اثرگذاری افزایش دما روی تولید ناخالص داخلی کشورها، اما تاکنون اجماع جامعی در مورد اندازه این اثرگذاری شکل نگرفته است، جایی که در ادبیات علمی مربوطه، نتیجهگیریهای متفاوتی از اندازه این اثرگذاری ارائه میشود. به عنوان مثال ویلیام نوردهاوس، نوبلیست اقتصاد در حوزه تحقیقات میانرشتهای تغییرات آبوهوایی و اقتصاد، در مقاله سال 1991 خود برآورد کرد طی سناریویی که انتشار آلایندهها کاهش نمییابد، تغییرات دمای هوا به هزینهای معادل دو تا سه درصد تولید ناخالص داخلی جهانی در سال 2099 میلادی منجر میشود. همچنین در مقالهای که به تازگی (2023) منتشر شده، نوردهاوس و باراج به این نتیجه رسیدند با سه درجه سلسیوس گرمتر شدن هوا، تولید ناخالص جهانی 6/1 درصد کاهش یابد؛ کاهشی که با در نظر گرفتن برخی عوامل کمتر شناختهشده ممکن است به 1/3 درصد برسد. در مقایسه، هسیانگ و میگوئل (2015) برآوردشان این است که گرمایش جهانی برای اقتصاد دنیا هزینهای معادل 20 تا 30 درصد تولید ناخالص داخلی در سال 2099 دارد.
تفاوت قابل توجه در برآوردها به عدم توافقی برمیگردد که پیرامون میزان ماندگاری اثرگذاری تغییرات دمایی روی نرخ رشد بلندمدت تولید یا درآمد وجود دارد. برای مثال، برآوردهایی که در مقاله نوردهاوس و مطالعات مرتبط انجام شده، بر مبنای شواهدی است که از اثرگذاری تغییرات آبوهوایی روی بخشبهبخش اقتصاد به دست آمدهاند؛ شرایطی که طی آن فرض میشود گرمایش زمین در دورههای آینده تنها در همان دوره روی تولید اثر میگذارد. در مقابل بورک، هسیانگ و میگوئل (2015) در مقاله خود از آمارهای تاریخی به منظور برآورد اثرگذاری تغییرات دمایی روی تولید ناخالص داخلی استفاده میکنند. در این مقاله آنها درمییابند که شوکهای موقت دمایی، آثار ماندگاری روی درآمد دارند، یافتهای که آنها را به این نتیجه میرساند که تغییرات دائمی در دمای هوا روی نرخ رشد بلندمدت درآمد اثرگذار است. همچنین آنها پیشبینی میکنند کشورها به خاطر گرمایش زمین، آثار دائمی را روی رشد اقتصادی خود تجربه خواهند کرد و اقتصاد آنها در مسیرهای واگرا قدم مینهد، جایی که کشورهای گرمسیر، فقیرتر میشوند و کشورهای سردسیر با گرمتر شدن هوا، شتاب در رشد اقتصادی را تجربه میکنند. البته در مقاله آنها به دشواری ارائه برآوردهای دقیق از اثرگذاری تغییرات دمایی روی رشد اقتصادی اذعان شده است. با توجه به محدود بودن کشورها و سالهایی که اطلاعات آنها در دسترس است و همچنین کوچک و موقتی بودن عمده نوسانات دمایی، برآورد تجربی دقیقِ آثار تغییرات دمایی آینده با استفاده از آمارهای تاریخی ذاتاً دشوار است.
به گزارش تجارت فردا، در اینباره سه اقتصاددان به نامهای آیشان ناث از فدرالرزرو (بانک مرکزی) سان فرانسیسکو، والِریه رامی و پیتر کلینو از دانشگاه استنفورد آمریکا در مقالهای که به تازگی (جولای 2024) در انجمن ملی تحقیقات اقتصادی این کشور (NBER) منتشر شده است، با ترکیب تفسیرهای نظری با برآوردهای تجربی، سعی در پیشبینی بلندمدت آثار گرمایش زمین روی تولید و درآمد جهانی دارند.
تحلیل نظری
آنها مدل خود را با یک الگوی رشد درونزا و ساده برای همه کشورها آغاز میکنند. از این مدل برای مشخص کردن شرایطی که طی آن تغییرات دمایی میتواند به تغییرات دائمی در رشد اقتصادی هر کشور منجر شود استفاده میشود. در مدل، پیشرفتهای فنی میتواند میان کشورها انتشار یابد، تا جایی که بهرهوری هر کشور بر مبنای ترکیبی از عوامل داخلی و بینالمللی تعیین میشود. سطح درآمد کشورها متفاوت در نظر گرفته میشود، اما فرض این است که همه با یک نرخ مشابه در بلندمدت رشد میکنند. سرعت همگرایی به این مسیرهای رشد موازی -و همچنین ماندگاری آثار شوکهای موقتی- از طریق عواملی تعیین میشود که آن بخش از رشد اقتصادی را که وابسته به فناوری خارجی است تعیین میکنند. تنها در شرایطی که مقدار این عوامل صفر باشد (وضعیتی که در آن رشد اقتصادی کشور تنها در کنترل عوامل داخلی است) کشورها میتوانند مسیرهای رشد بهطور دائم واگرا را دنبال کنند.
در مقاله طیف گوناگونی از شواهد ارائه میشود مبنی بر اینکه رشد اقتصادی جهان با رشد هر یک از کشورها در هم تنیده است. بنابراین بعید به نظر میرسد شوکهای مختص به هر کشور باعث ایجاد تغییرات دائمی در سطح رشد اقتصادی آن شود. بر اساس شواهد جمعآوریشده، نشان داده میشود کشورهایی که در مرز فناوریهای روز دنیا قرار دارند، اقتصادشان معمولاً با نرخهای مشابه رشد میکنند، جایی که همبستگی مشهودی میان رشد داخلی و نوآوری داخلی یا نرخ سرمایهگذاری به چشم نمیخورد. در این رابطه، یافتههای مقاله حاکی از آن است که تفاوت در سطح درآمد کشورها قویاً ماندگار است، در حالی که تفاوتها در نرخ رشد گذرا به نظر میرسد. این یافته با مدلی که در آن کشورها با وجود تفاوتهای چشمگیر در سطح درآمدشان، مسیر رشد یکسانی را دنبال میکنند نیز سازگار است. در نهایت نشان داده میشود بهرهوری کل عوامل تولید در کشورهای ثروتمند بخشی از رشد بهرهوری کشورهای خارج از «سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه» را توضیح میدهد. در مجموع این یافتهها اشاره به مدلی دارد که در آن با اثرات سرریزی که در سطح بینالمللی میان کشورها اتفاق میافتد اجازه نمیدهد تغییرات دمایی هوا، تفاوتهای ماندگار روی نرخ رشد اقتصادی کشورها ایجاد کند. این گفتمان ارتباط نزدیکی با یافتههای مقاله سه اقتصاددان دل، جونز و اولکان (2009) دارد، مقالهای که در آن نشان داده شد تنها در صورتی آثار تغییرات دمایی روی اقتصاد میتواند با نوسانات درآمد و دمای جهانی منطبق شود که نیرویهای همگرا و سازگارکننده، مانع دائمی شدن این آثار شوند. با این حال نمیتوان منکر این قضیه شد که تغییرات دائمی در دمای هوا میتواند برای سالها یا حتی دههها آثار ماندگار روی رشد اقتصاد داشته باشد، با در نظر گرفتن این موضوع که کشورها به سوی وضعیت پایدار جدید گذار میکنند.
برآورد تجربی
برای ارزیابی اینکه آثار تغییرات دمایی روی رشد اقتصاد دائمی است یا موقت، در مقاله از آمارهای سالهای 1960 تا 2019 برای گروهی از کشورها به منظور برآورد این اثرگذاری استفاده شده است. بر این اساس در ایجاد یک رابطه اقتصادسنجی میان دما و تولید ناخالص داخلی، برخی دشواریها وجود دارد که از قضا ممکن است منشأ تفاوت در برآوردهایی که تاکنون مقالات ارائه کردهاند باشد. از جمله این دشواریها میتوان به اثرات تاخیری نادیده گرفتهشده، روش مدلسازی غیرخطی برای دما و پیچیدگیهای همبستگی پیاپی دما اشاره کرد. به منظور فائق آمدن بر این چالشها، در برآوردهای مقاله از مدل غیرخطی وابسته به وضعیت استفاده شده است که در آن شوکهای دمایی (و نه خود دما) متغیر مورد آزمایش هستند و اثرگذاری آن روی هر دو معیار دما و تولید ناخالص داخلی با میانگین دمای هر کشور متفاوت است. برای انعطافپذیری بیشتر، یک مدل خطی کشوربهکشور نیز برآورد میشود و سپس تفاوت غیرخطی آثار برآوردشده با میانگین دمای کشور و همچنین سایر متغیرها نظیر سطح توسعهیافتگی مورد ارزیابی قرار میگیرد.
در برآورد واکنش دو معیار دما و تولید ناخالص داخلی به شوکهای دمایی از روش برآوردهای محلی مقاله جوردا (2005) بهره گرفته شده است. معادلات واکنشی نشان میدهند شوکهای دمایی آثار ماندگار قابل توجهی روی تولید ناخالص داخلی دارند. جهت این اثرگذاری بستگی به دمای اولیه هر کشور دارد. در کشورهای داغ (25 درجه سانتیگراد)، افزایش غیرمنتظره یکدرجهای در دمای هوا (شوک دمایی) به کاهش حدود یکدرصدی تولید ناخالص داخلی در همان سال منجر میشود. البته تولید ناخالص داخلی برای سالها تحت تاثیر منفی شوک دمایی قرار میگیرد، جایی که بیشترین اثرات روی تولید پنج سال پس از وقوع شوک اتفاق میافتد. در مقابل در کشورهای سردسیر الگویی متفاوت مشاهده شده است. در این کشورها، یک شوک دمایی و افزایش غیرمنتظره دمای هوا برای سالهای موجب تقویت تولید میشود، اگرچه اندازه این اثرات مثبت نسبت به آثار منفی کشورهای گرمسیر کوچکتر است. مشابه نتایج مطالعات پیشین، برآوردهای مقاله از یک نقطه عطف در دمای حدود 13 درجه سانتیگرادی حکایت دارد که تنها 10 درصد از جمعیت جهان در حال حاضر آن را تجربه میکنند. عمده کشورهایی که به عنوان رهبران نوآوری شناخته میشوند، میانگین دمایی نزدیک به این دمای عطف دارند. این واقعیت میتواند نویدبخش آن باشد که گرمایش زمین با احتمال کمتری روی سرعت رشد نوآوری و بهرهوری اثر خواهد گذاشت.
یکی از یافتههای مهم مقاله این است که شوکهای دمایی ماندگاری قابل توجهی از خود نشان میدهند؛ وضعیتی که با توجه به میانگین دمای هر کشور متفاوت است. زمانی که کشورهای گرمسیر در یک سال معین یک شوک دمایی را تجربه میکنند حدود 40 درصد از آثار آن شوک در سال بعد نیز باقی میماند. 20 درصد هم در پنج سال بعد ادامه خواهد داشت. بنابراین شوکهای دمایی ثبتشده در تاریخ دربردارنده ترکیبی از مولفههای موقت و دائمی هستند، حتی در شرایطی که آثار ثابت سال کنترل میشود. این ماندگاری زمانی که آثار ثابت مربوط به سال کنترل نمیشود بیشتر است. این یافته میتواند حاکی از این باشد که آثار ماندگار شوکهای دمایی روی تولید ناخالص داخلی میتواند ناشی از دو مولفه آثار تاخیری شوک اولیه و ماندگاری دما در سطوح بالا باشد.
در نهایت، با استفاده از برآورد تجربی توابع واکنشی سعی میشود آثار گرمایش جهانی روی رشد اقتصادی هر یک از کشورها تا سال 2099 پیشبینی شود. بهخصوص از نسبت واکنش انباشته درآمد به واکنش انباشته دما در یک افق زمانی 10ساله به منظور به نمایش درآوردن آثار بلندمدت افزایش دما روی تولید ناخالص داخلی بهره گرفته میشود. مهمتر اینکه اجازه داده میشود اثرگذاریها وابسته به دمای اولیه هر کشور باشد، جایی که مشخص میشود کشورهای گرمسیر از افزایش دما آسیب میبینند و کشورهای سردسیر سود میبرند.
پیشبینیهای مقاله حاکی از آن است که 7/3 درجه افزایش در دمای هوا میتواند تولید ناخالص داخلی جهانی را تا سال 2099 بین 7 تا 12 درصد کاهش دهد. این پیشبینی در مقایسه با سناریویی است که در آن گرمایشی اتفاق نمیافتد. این برآورد، سه تا پنج برابر بزرگتر از برآوردهایی است که در آن فرض میشود تغییرات دمایی موقت هستند و آثار میانمدت روی رشد اقتصاد ندارد، و همچنین دو تا چهار برابر کوچکتر از پیشبینیهایی است که فرض میشود اثرات روی رشد دائمی است. در مورد کشورهایی که گرمسیر یا سردسیر هستند، این برآورد در مقایسه با پیشبینیهای پیشین اختلاف چشمگیرتری دارد. به عنوان مثال برای کشورهای جنوب صحرای آفریقا، برآوردهای مقاله نشان میدهد گرمایش هوا باعث کاهش 21درصدی در تولید میشود. در مقایسه، در برآوردهایی که فرض میشود آثار تغییرات دما موقت است، کاهش پنجدرصدی در این موررد پیشنهاد میشود، و آنهایی که فرض میکنند پیامدهای تغییرات دما دائمی هستند، کاهش 88درصدی را تا سال 2099 برای تولید پیشبینی میکنند. در مقابل برآوردهای مقاله برای کشورهای سردسیر اروپایی نشان میدهد افزایش دما موجب تقویت 6/0درصدی تولید ناخالص داخلی این کشورها میشود. این در حالی است که در مدلهایی که فرض بر دائمی بودن آثار تغییرات دمایی است، پیشبینی میشود تولیدات این کشورها تا انتهای قرن بیست و یک نزدیک به دو برابر شود.
تاریخچه مطالعات این حوزه
این مقاله در ارتباط با برخی مطالعاتی است که سعی کردهاند پیامدهای گرمایش زمین را روی اقتصاد جهانی مورد ارزیابی قرار دهند. یکی از مطالعات پیشگام را دل، جونز و اولکان در سال 2012 انجام دادند. آنها با استفاده از آمارهای تاریخی و بهرهگیری از روش تجربی، رابطه میان دما و تولید ناخالص داخلی را مورد مطالعه قرار داده و نشان دادند دمای هوا پیامدهای منفی ماندگار روی تولید کشورهای فقیر دارد. بورگ، هسیانگ و میگوئل با برجسته کردن آثار غیرخطی تغییرات دما، به این نتیجه رسیدند که افزایش دما به نفع مناطق سردسیر و به ضرر مناطق گرمسیر است.
به تازگی نیز برخی مطالعات با بهکارگیری روشهای تجربی گوناگون سعی در ارزیابی این موضوع داشتهاند که آیا تغییرات دما –ماندگار- آثار موقت یا دائمی روی درآمد و تولید دارد. بورک و تانوتاما (2019) با استفاده از آمارهای 37 کشور نشان دادند شوکهای دمایی آثار ماندگار روی تولید دارند. عمده مطالعات این حوزه نیز به نتایج مشابهی دست یافتهاند.
پیشبینیها همگی از روند روبه افزایش دما هوای جهان در آینده خبر میدهند. برخی پرسشهای مهم در این رابطه مطرح میشود که دانستن پاسخ آنها حائز اهمیت است. گرمایش هوا، اقتصاد را چگونه متاثر میکند؟ آیا افزایش دما به رشد اقتصاد کشورها آسیب میزند یا اینکه به کمک آنها میآید یا اینکه هر دو؟ آیا این اثرگذاری موقت است یا دائمی؟ شدت این اثرگذاری چگونه است؟ و پرسشهایی از این دست. تاکنون مطالعات با توجه به فروض و مبناهای گوناگون خود، پاسخهای متفاوتی به این پرسشها دادهاند. برخی اثرگذاری دمای هوا روی اقتصاد را کاملاً منفی دانسته و برخی دیگر آثار مثبت هم برای آن قائلاند. برخی این اثرگذاری را موقت و برخی دائمی پیشنهاد کردهاند. مقادیری هم که برای این اثرگذاری برآورد شده است اختلاف چشمگیری دارند.
بر این اساس مقالهای که در مرور علمی-اقتصادی این هفته از نظر گذشت سعی داشت پویاییهای اثرگذاری تغییرات دمایی روی تولید ناخالص داخلی را ارزیابی کند. بهطوری که خلاصه یافتههای مقاله حاکی از آن است که آثار تغییرات دمایی روی تولید نه گذراست و نه آنطور که برخی مقالات میگویند دائمی، بلکه برای مدتی -چندساله- ماندگاری دارد. در این راستا در صورت دائمی شدن افزایش دما، این سطح تولید ناخالص داخلی است که در بلندمدت آسیب میبیند و نه نرخ رشد بلندمدت آن. گفتنی است به منظور پیشبینی اثرگذاریهای آینده، ضروری است آثار با تاخیر شوکهای دمایی و همچنین میزان ماندگاری آنها مدنظر قرار گیرد.