مدارس دولتی قانون اساسی را دور میزنند/ وقتی کارد به استخوان میرسد
به گزارش اقتصادنیوز، روزنامه دنیای اقتصاد نوشت:این مدارس همواره با نقدهای فراوانی روبهرو میشدند، اما یک حسن داشتند، مقید به اصل ۳۰ قانون اساسی بودند که بر مبنای آن «دولت موظف است، وسایل آموزشوپرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خودکفایی کشور بهطور رایگان گسترش دهد.»
حالا از آن روزها چهار دهه گذشته است.وضعیت مدارس دولتی همچنان به همان روال سابق است با این تفاوت که دیگر این قانون در بسیاری از آنها به ویژه در کلانشهرها به صورت عملی اجرا نمیشود و در اغلب مدارس دولتی (حتی سمپاد) دانشآموزان موظف به پرداخت شهریه هستند اما این شهریه با عناوینی دیگر مانند کمک به مدرسه دریافت میشود.
البته عدد و رقمها برای همه مدارس به یک شکل نیستند و معمولا این مدیر یا هیات امنای مدرسه است که در نهایت رقم کمکهزینه را مشخص میکند.
نامی ندارد جز بیعدالتی آموزشی
امروز به جرات میتوان گفت که مدارس دولتی دیگر نه فقط طلایهدار و خطمقدم آموزش در ایران نیستند، بلکه به نوعی محتاج هزینههای دانشآموزان هستند.
یکی از معلمان آموزشوپرورشمیگوید: «بهنظر شما مدارس چگونه باید اداره شوند؟ هیچ سرانهای به مدارس تعلق نمیگیرد. پول آب و برق و گاز را مدیران چگونه بدهند؟ چارهای ندارند جز اینکه از دانشآموزان کمک هزینه بگیرند.»
وضعیت آشوبناک مدارس باعث شد که در سالهای اخیر، مدارس غیردولتی و خاص شکل بگیرند. با اینحال هنوز هم 80 درصد از جمعیت دانشآموزی ایران همچنان به مدرسه دولتی میروند و فقط 20 درصد دانشآموزان امکان استفاده از مدارس غیردولتی را دارند.
برخی از دانشآموزانی که از مدارس دولتی استفاده میکنند، میگویند: «از سر ناچاری است و اگر خانوادههای آنها هم توان مالی داشتند به مدارس غیرانتفاعی میرفتند.» اما بیشک با این شرایط اقتصادی همه نمیتوانند پا به مدارس غیردولتی بگذارند چراکه شهریههای آنها با وجود آنچه آموزشوپرورش بین 10 تا 80 میلیون اعلام کرده با فوقبرنامههای دیگری که برای دانشآموزان گذاشته میشد به 100 تا 250 میلیون میرسد.
اگر پول داشتم، فرزندم جای بهتری درس میخواند
بر اساس آخرین آماری که علی فرهادی، سخنگوی آموزشوپرورش عنوان کرده: «تعداد دانشآموزان ایران در سال ۱۳۹۲ اعم از مدارس دولتی و غیردولتی حدود ۱۲ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر بوده که این آمار به نزدیک ۱۷ میلیون نفر رسیده است.»
بررسیها نشان میدهد که ایران در دهه 60، بیش از 8 میلیون دانشآموز داشته که این رقم امروز تقریبا دو برابر شده است. از دهه 60 تا دهه 80، اکثریت دانشآموزان به مدارس دولتی میرفتند و برای بیشتر خانوادهها عجیب بود که والدین برای آموزش فرزندانشان هزینه پرداخت کنند، اما این رویکرد به تدریج تغییر پیدا کرد. مدارس غیرانتفاعی و خاص روزبهروز بیشتر شدند.
نارضایتی از مدارس دولتی به دلیل تعداد بالای دانشآموزان در هر کلاس، ناایمن بودن مدارس، نداشتن امکانات ویژه آموزشی مثل آزمایشگاه، کارگاه و... رعایت نشدن کرامت انسانی و نبود پاسخگویی به خانوادهها و رویکردهای جدید تدریس و برنامههای جانبی آموزشی بالا گرفت. «دنیای اقتصاد» سال گذشته دلیل بروز این مساله را کالبدشکافی کرده بود و بسیاری از کارشناسان آموزشی اذعان داشتند که دلیل اصلی این اتفاق این است که «دولت در دهه 60 تا 70؛ 15 تا 20 درصد بودجه عمومی را به آموزشوپرورش اختصاص داده است که در دهه 80 به خصوص در دولت نهم و دهم (احمدینژاد) به 10 درصد از بودجه عمومی میرسد.
این یعنی دولت بودجهای که برای آموزش کشور اختصاص داده شده بهرغم بالا رفتن آمار دانشآموزان چه اندازه کم کرده است.
وقتی کارد به استخوان میرسد
معاون کنونی وزیر آموزشوپرورش اما درباره گلایه والدین برای اخذ وجه از سوی برخی مدارس برای ثبتنام میگوید: «این تعداد مدارس اندک است، ما شاید در برخی از کلانشهرها به واسطه شرایط حاکم بر برخی از مدارس مطالبهای باشد که کمکهای داوطلبانهای صورت میگیرد، ولی چیزی به اسم «اجبار» مطلقا نداریم و اگر کسی شکایتی داشته باشد ما ظرف سه روز به آن رسیدگی میکنیم.» او همچنین تاکید میکند: «یک سری از مدارس قانونی شهریه دریافت میکنند مثلا مدارس تیزهوشان یا سمپاد، یا مدارس هیات امنایی که تابع یک قوانین و ساختاری متشکل از انجمن اولیا و مربیان و مدیران مدرسه را دارد یا مدارسی مثل شاهد بنابراین اگر این طور مدارس را استثنا کنیم، بقیه مدارس عادی دولتی ما هیچ وجهی نباید اخذ کنند.»
چرا مدارس دولتی از چشم افتادند؟
برخی کارشناسان آموزشی میگویند؛ «نحوه رفتار کادر مدارس دولتی عادی با والدین و دانشآموزان و عدم امکان مطالبهگری، یکی از دلایل مهم در گرایش خانوادهها به سمت مدارس غیردولتی است. مساله این است که مدارس غیردولتی برای حفظ مشتریان خود، در قبال والدین پاسخگو هستند و همین رویکرد باعث ایجاد آرامش برای خانوادهها میشود.» اما از دید کارشناسان این روشهای تدریس است که با مشکلات اساسی روبهروست که در نهایت نتایج آن در کنکور بازتاب پیدا میکند.
بررسی روند کنکور در چند سال گذشته نشان میدهد بیشتر دانشآموزان مدارس غیردولتی هستند که رتبههای بالا را کسب میکنند. هر چند محسن زارعی، رئیس مرکز سنجش و ارزیابی کیفیت نظام آموزشوپرورش خلاف این نظر را دارد و میگوید؛ مجموع نمرات دانشآموزان مدارس دولتی بیشتر از مدارس غیردولتی در سه رشته ریاضی، تجربی و انسانی بوده است. او معتقد است: «چرایی این موضوع برمیگردد به تمرکز مدارس غیردولتی که باتوجه به تاثیر نمرات امتحانات نهایی در کنکور کماکان بر مهارتهای تستزنی و آمادگی دانشآموزان برای آزمون سراسری است.»
زارعی همچنین تاکید میکند: «آزمونهای نهایی سال گذشته سهم ۴۰ درصدی و امسال نیز سهم ۵۰ درصدی را به خود اختصاص دادند و طراحی سوالات مبتنی بر کتاب بود نه مهارتهای تستزنی و حفظ کردن، بنابراین یادگیری باید برای دانشآموزان اتفاق بیفتد.» این گفتهها در حالی است که بسیاری از مسوولان درباره بالابودن رتبه مدارس غیردولتی خبر میدهند و همچنین امتیازی که دانشآموزان در مدارس غیردولتی دارند. صحبتهای فرشاد ابراهیمپور، معاون سابق وزیر آموزشوپرورش بر این موضوع صحه میگذارد: «معتقدم مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی درباره سازمان ملی سنجش و آموزش کشور اجرایی نمیشود؛ سازمان ملی سنجش از زیرنظر وزارت علوم خارج شد و زیرنظر ریاستجمهوری رفت تا نظارت عالیه بر امتحانات نهایی دانشآموزان صورت گیرد منتها هنوز سازمان ملی سنجش نقش نظارتی بر این آزمونها ندارد.»
بنابراین این امکان وجود دارد که مدارس غیردولتی بتوانند نمرات دانشآموزان را بالاتر رد کنند که مساله نیاز به بررسی از سوی مسوولان جدید آموزشوپرورش دارد. هر چند کارشناسان معتقدند که مشکل آموزشی دولتی و غیردولتی ندارد. عسگری در این زمینه یادآور میشود: «حتی مدارس غیر انتفاعی هم رویکردهای مناسبی ندارند. در واقع در مدارس غیردولتی یک نوع دوپینگ میکنند. عرض من این است که مدارس دولتی و غیرانتفاعی هر دو از نظر آموزشی کاملا نامناسب هستند. ما از بچهها در مدارس غیردولتی انتظار داریم که موفقیت بیشتری داشته باشند.
به هر حال باید یک عدالت آموزشی در کشور ما گسترش پیدا کند که بچهها از امکانات نسبتا برابری برای آموزش استفاده کنند.» برای دیدن نتیجه آموزشوپرورش در مدارس دولتی و غیردولتی، اما نیاز نیست راه دوری برویم. تحقیقات زیادی در این زمینه شده که نشان میدهد دانشآموزان از نوشتن یک دیکته ساده عاجزند و در آزمون جهانی پرلز نمرات ایرانیها به قعر جدول سقوط کرده است. چرا که 32 درصد دانشآموزان ایرانی نمره زیر 400 گرفته بودند. به این معنا که ما در ادبیات و ریاضی جزو معدود کشورهایی هستیم که این نمرهها را دریافت کردیم.