سرانه هزینههای جاری شهرداری تهران از لندن هم بیشتر است!
به گزارش اقتصادنیوز، روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: با مقایسه مصارف بودجه پنج کلانشهر مورد اشاره، نشان میدهد در پایتخت بیشترین مصارف منابع درآمدی شهرداری در قالب «هزینه» صورت میگیرد.
به تعبیر دیگر اعتبارات هزینهای شهرداری تهران که به طور متوسط حدود 60درصد از آن به صراحت به پرداخت حقوق و دستمزد اختصاص دارد و الباقی نیز عموما صرف هزینههای جاری و ستادی میشود، سهمی معادل 45درصد از کل بودجه مصوب سال 1402 شهرداری تهران را به خود اختصاص داده است.
این در حالی است که در سایر کلانشهرهای مورد مقایسه این سهم در سال گذشته به مراتب پایینتر بوده است. در شهرداری مشهد که دومین کلانشهر پرجمعیت کشور پس از تهران به شمار میآید و بر اساس آخرین سرشماری رسمی کشور، جمعیتی حدود 3میلیون و 600هزار نفر دارد، سهم اعتبارات هزینهای از کل بودجه درآمدی شهرداری تهران 28درصد، در اصفهان 27درصد، در تبریز 25درصد و در شیراز 18درصد بوده است. به این ترتیب در ترکیب مصارف بودجه شهرداریها در سال 1402، سهم اعتبارات هزینهای در شهرداری تهران به مراتب بیشتر از سایر کلانشهرها بوده است.
در نگاه اول ممکن است اینطور به نظر برسد که مقایسه تهران با سایر کلانشهرهای مورد بررسی با توجه به وسعت و جمعیت متفاوت، مقایسهای منطقی نیست و به دلیل ماهیت و ابعاد متفاوت ماموریتهای شهری در پایتخت با سایر شهرها، اختصاص بخش بزرگتری از درآمدها به هزینههای جاری عجیب نیست. اما چنین برداشتی نمیتواند به صحت نزدیک باشد. گذشته از اینکه آنچه مقایسه میشود، سهم هزینهها از بودجه مصوب هر شهر است و نه رقم اعتبارات هزینهای، در یک بررسی دقیقتر مشخص میشود سرانه اعتبارات هزینهای شهرداری تهران به ازای جمعیت پایتخت، در مقایسه با سایر کلانشهرها بیشتر است.
سرانه اعتبارات هزینهای برای کلانشهرهای اصفهان، شیراز و تبریز نیز با در نظر گرفتن بودجههای مصوب 22، 23 و 20 همتی در سال 1402 و جمعیت 2.3، 2.2 و 1.8 میلیون نفری این شهرها، به ترتیب 2میلیون و 300، یک میلیون و 800 و 2میلیون و 700هزار تومان برآورد میشود.
تهران در مسابقه تراکمفروشی کلانشهرها عقب ماند!
عمده درآمد شهرداریهای کلانشهرها از حوزه شهرسازی و توسعه کالبدی شهرها حاصل میشود. این همان سرفصل درآمدی است که در یک تعبیر عرفی از آن به عنوان تراکمفروشی و درآمدهای حاصل از ساخت و ساز یاد میشود. پس از آن واگذاری داراییهای سرمایهای که عمدتا شامل «ملکفروشی» میشود، منبع درآمد اصلی شهرداریهاست و در نهایت بر اساس بودجههای مصوب سال 1402، درآمدهای ناشی از مالیات ارزش افزوده سومین منبع درآمد با ارقام نسبتا درشت در شهرداریهای کلانشهرها به شمار میآید.
گزارش مرکز پژوهشهای مجلس حاکی است در حوزه سهم تراکمفروشی از بودجه درآمدی شهرداریها، همه کلانشهرهای مورد بررسی از تهران پیشی گرفتهاند و در این بین هر شهری که بکرتر و دارای ظرفیت بیشتری برای توسعه کالبدی به شمار میآید، سهم بیشتری از درآمدهای خود را از محل ساختوساز تامین کرده است.
در حالی که بر اساس بودجه مصوب پارسال، 90 درصد بودجه شهرداری تهران از محل عوارض عمومی تامین شده و در این بین 24درصد از این رقم – معادل 15.2 همت – نیز صرفا از محل درآمدهای شهرسازی پیشبینی شده است، سهم ساخت و ساز یا به اصطلاح «درآمدهای ناشی از توسعه شهر» از کل درآمدهای عوارضی شهرداری مشهد 47درصد، در اصفهان 35درصد، در تبریز 42درصد و در شیراز 64 درصد بوده است. به این ترتیب به نظر میرسد مسابقه تراکمفروشی بین شهرداریها برای کسب درآمد بیشتر، نتیجه آشکار سیاستهای فعلی حاکم بر مالیه شهرداریهاست؛ موضوعی که با گران اداره شدن شهرها نیز بیارتباط نیست.
آرش میلانی، عضو پیشین و سخنگوی کمیسیون سلامت، محیطزیست و خدمات شهری شورای شهر تهران با تایید ارتباط میان روح کلی مقررات حاکم بر شهرداریها با گران اداره شدن شهر تهران میگوید: تصویب قانون خودکفایی شهرداریها در دهه 60، راه را برای کسب درآمد از تراکمفروشی برای شهرداریها هموار کرد و طی سه دهه گذشته به تدریج شهرداریها بهویژه در کلانشهرها رغبت بیشتری برای کسب درآمد از این محل و صرف آن برای اموری مثل خدمات شهری پیدا کردند. مدیران شهری این رویه را بهصرفه تلقی میکنند و در نتیجه بار اصلی تامین مالی برای انجام امور جاری و پروژههای مستمر از جنس نگهداشت و رفت و روب، روی دوش حوزه شهرسازی است.
اگرچه برونسپاری و واگذاری ماموریتهای اجرایی به بخشخصوصی به عنوان یکی از راهکارهای کاهش هزینههای اداره شهر همواره مورد توجه کلانشهرهای دنیا بوده است، اما در تهران این روش ظاهرا جواب نداده است. به عنوان مثال با وجود برونسپاری ماموریت نظافت و رفت و روب به پیمانکاران، گروهی از شهروندان که به سامانه «137 پلاس» بازخورد ارائه میکنند و نیز برخی از اعضای شورای شهر، منتقد جدی این حوزه به شمار میآیند. میلانی در این رابطه توضیح میدهد: راهکارهایی وجود دارد که میتواند به کاهش هزینههای نگهداشت منجر شود که از آن جمله میتوان به کاهش تعداد پیمانکاران و سازماندهی خودگردان شرکتهای پیمانکاری اشاره کرد. استفاده از روشهای اصولی تفکیک زباله از مبدأ و نیز افزایش عوارض موسوم به پسماند که شهروندان به صورت سالانه بابت دریافت خدمات مدیریت پسماند دریافت میکنند، از دیگر راهکارهایی است که به گفته میلانی، در سال 1400 در مطالعهای که در قالب طرح جامع مدیریت پسماند در دوره پنجم مدیریت شهری تهران صورت گرفت، پیشنهاد شده بود اما از آنجا که از این روشها آنگونه که باید استفاده نشد، در عمل در این حوزه مشخص شهر گران اداره میشود و با این حال میزان رضایت شهروندان از رفت و روب شهر نیز اگر کاهش پیدا نکرده باشد، افزایش هم نداشته است.
دغدغههایی که در اداره گران تهران گم میشود
این عضو پیشین شورای شهر تهران با بیان اینکه در یک برآورد کلی، میزان مشارکت شهروندان در تامین هزینههای اختصاص یافته به نظافت شهر حداکثر 25درصد است، تاکید میکند: طبیعی است با این نصاب پایین مشارکت، شهروندان حس نمیکنند که تهران گران اداره میشود و در نتیجه مطالبهگری خاصی برای اصلاح رویههای موجود هم ندارند.
وی خاطرنشان میکند: افزایش درآمدهای شهرداری در صورتی تهران را به شهری مناسب سکونت تبدیل میکند که همزمان برای ارزانتر اداره شدن تهران چارهاندیشی شود و از مانده درآمدهای مازاد بر هزینههای جاری و نگهداشت، بتوان اقدامات مهمی که این روزها کمتر مورد توجه قرار میگیرد را سامان داد. به عنوان مثال در دوره پنجم مدیریت شهری هر سال به طور متوسط حدود 6 یا 7 باغ کوچک در محدوده جنوب و مرکز شهر تهران شناسایی و تملک میشد و تقریبا نیمی از این تعداد نیز در هر سال در قالب بوستان عمومی مورد بهرهبرداری قرار میگرفت. اما آیا این رویه با وجود افزایش چند برابری بودجه بهبود پیدا کرده است؟ این قبیل پرسشها در ذهن فعالان حوزه شهری و شهروندان وجود دارد و در عمل بر اساس آنچه به صورت رسمی از عملکرد این حوزه منعکس میشود، رشدی حاصل نشده است.
این در حالی است که شهرداری به جای اینکه عمده اعتبارات خود را صرفا بابت هزینههای جاری و مستمر هزینه کند، باید در صدد اقداماتی که چندان هم برای انجام آنها فرصت باقی نمانده است، مثل تملک لکههای باقی مانده از باغات در میانه و جنوب تهران و تبدیل آنها به عرصه عمومی برآید. طبیعی است پرداختن به این امور نیازمند مدیریت بهینه درآمد – هزینههای شهر توسط مدیریت شهری است.