چرا انطباق مطالعه می‌شود؟

فرصت‌ها و تهدیدهای تغییر اقلیم؛ تشدید نابرابری محتمل است؟

کدخبر: ۶۹۷۵۳۶
اقتصادنیوز: پیش‌بینی می‌شود تغییرات اقلیمی نابرابری را تشدید کند، هم به دلیل توزیع فضایی نامتوازن مواجهه با تغییرات و هم به دلیل هزینه‌های نابرابر برای سازگاری با این شرایط.
فرصت‌ها و تهدیدهای تغییر اقلیم؛ تشدید نابرابری محتمل است؟

به گزارش اقتصادنیوز، با تسریع تاثیرات تغییرات اقلیمی ناشی از فعالیت‌های انسانی، انطباق (Adaptation) نقشی حیاتی در بهبود وضعیت انسانی در حال حاضر و آینده ایفا می‌کند. سازگاری یا انطباق اقلیمی به‌طور کلی به هرگونه رفتار، سرمایه‌گذاری یا تصمیمی اطلاق می‌شود که به‌طور مستقیم در واکنش به تغییرات تحقق‌یافته یا پیش‌بینی‌شده در اقلیم انجام می‌شود.

اگرچه انطباق معمولاً به تصمیم‌هایی اشاره دارد که اثرات منفی تغییرات اقلیمی را کاهش می‌دهند، اما می‌تواند شامل اقداماتی نیز باشد که به افراد امکان می‌دهد از فرصت‌های سودمندی که با تغییرات اقلیمی به‌وجود می‌آیند، بهره‌برداری کنند. تصمیم‌های مرتبط با سازگاری اقلیمی در چهارچوبی اجتماعی-اقتصادی اتخاذ می‌شوند که در آن بسیاری از شرایط زیست‌محیطی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، محدودیت‌ها و فرصت‌هایی را برای افراد، جوامع و دولت‌ها در مواجهه با تغییرات اقلیمی شکل می‌دهند. در نتیجه، شرایط خارجی نسبت به تغییرات اقلیمی -مانند خدمات اجتماعی و فناوری‌های در دسترس- نقشی کلیدی در تعیین میزان و نوع انطباق دارند. این مقاله مروری به بررسی سیاست‌های انطباقی در واکنش به تغییرات اقلیمی می‌پردازد.

برخلاف کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای که عامل تغییرات اقلیمی است، سازگاری با این تاثیرات عمدتاً به‌عنوان مجموعه‌ای از تصمیم‌های خصوصی در نظر گرفته می‌شود. در شرایط ایده‌آل بازار، افراد باید انتخاب‌هایی انجام دهند که به بهترین شکل به تغییرات کوتاه‌مدت یا بلندمدت در اقلیم پاسخ دهند. در چنین شرایطی، نیازی به سازگاری وجود ندارد. به همین دلیل، بیشتر تحقیقات در اقتصاد اقلیمی بر کمی‌سازی نحوه و میزان انطباق خصوصی متمرکز بوده است.

اما در عمل، انطباق خصوصی با محدودیت‌های متعددی مواجه است، از جمله اطلاعات ناقص، باورهای نادرست، محدودیت‌های حقوق مالکیت، بازارهای اعتباری و بیمه که اغلب به‌طور نامتناسبی بر افراد و کشورهای کم‌درآمد تاثیر می‌گذارند. علاوه ‌بر این، برخی از سرمایه‌گذاری‌های انطباق، بازدهی فزاینده دارند یا شامل کالاهای عمومی و اثرات خارجی هستند که افراد به‌تنهایی نمی‌توانند آنها را انجام دهند یا انجام نمی‌دهند.

بنابراین سیاست‌های انطباق می‌توانند نقشی اساسی ایفا کنند و در شرایطی که شکست‌های بازار مانع تصمیم‌گیری‌های بهینه انطباقی می‌شوند، خسارات اقلیمی را کاهش دهند. به‌طور کلی‌تر، پیش‌بینی می‌شود تغییرات اقلیمی نابرابری را تشدید کند، هم به دلیل توزیع فضایی نامتوازن مواجهه با تغییرات و هم به دلیل هزینه‌های نابرابر برای سازگاری با این شرایط. از این‌رو، سیاست‌های عمومی مبتنی بر انگیزه‌های عدالت اجتماعی نیز ممکن است حتی در غیاب شکست‌های بازار، مداخله‌های انطباقی را توجیه کنند.

به گزارش تجارت فردا، در این مقاله ابتدا دو کانال اصلی انطباق تعریف می‌شود:

واکنش‌های پس از وقوع (ex post) به شوک‌های آب‌وهوایی تحقق‌یافته و سرمایه‌گذاری‌های پیش از وقوع (ex ante) که پیش از مواجهه با شرایط آب‌وهوایی انجام می‌شوند. این مفاهیم با استفاده از یک مدل مفهومی ساده درباره تصمیم‌گیری‌های انطباق خصوصی توضیح داده می‌شوند.

در این مقاله نشان داده می‌شود که چگونه محیط تصمیم‌گیری، شامل قیمت‌ها، درآمد و بازارهای مرتبط بر انتخاب‌ها و نتایج انطباق تاثیر می‌گذارد. سپس این دو کانال را به دو انگیزه مرتبط با سیاست‌گذاری که مطالعات انطباق را شکل داده‌اند، مرتبط می‌کند.

1- پژوهش‌هایی که به کمی‌سازی خسارات اقلیمی پرداخته‌اند و سعی کرده‌اند با استفاده از روش‌های تقلیل‌یافته و ساختاری، نقش انطباق را در نظر بگیرند.

2- پژوهش‌هایی که انطباق را به‌طور مستقیم‌تر بررسی کرده‌اند و به دنبال درک تاثیرات و اثربخشی رفتارها، فناوری‌ها و مداخلات انطباقی بوده‌اند.

با افزایش خسارات اقلیمی، علاقه به مداخلات انطباقی موثر و مقرون‌به‌صرفه نیز بیشتر می‌شود. به‌ همین‌ دلیل، چهارچوب‌هایی برای ارزیابی سیاست‌ها و توجیهات مفهومی برای مداخله‌های سیاستی که اغلب در مطالعات موجود به‌طور صریح بیان نمی‌شوند، مورد بحث قرار می‌گیرند. همچنین چالش‌ها و محدودیت‌های بالقوه مداخله‌های بخش عمومی بررسی می‌شود.

تعریف سازگاری: دو کانال تصمیم‌گیری انطباقی

اصطلاح «سازگاری با تغییرات اقلیمی» در ادبیات اقتصادی معانی متفاوتی دارد. برای روشن شدن این مفهوم سازگاری به دو کانال اصلی تقسیم می‌شود: سازگاری پیشینی و سازگاری پسینی. در این چهارچوب، تصمیم‌گیرنده با تغییرات اقلیمی خارجی روبه‌رو می‌شود و اقدامات انطباقی را برای به حداکثر رساندن رفاه انتخاب می‌کند. این چهارچوب هر دو کانال را شامل می‌شود و نقش عوامل خارجی، مانند قیمت‌ها و درآمدها را در محیط تصمیم‌گیری سازگاری برجسته می‌کند.

سازگاری پسینی: این نوع سازگاری شامل اقداماتی است که به‌طور واکنشی به وقوع رویدادهای اقلیمی انجام می‌شوند. به‌عنوان مثال، افزایش استفاده از انرژی در موج گرما، آبیاری بیشتر در خشکسالی یا تغییر شغل به دلیل کاهش بهره‌وری ناشی از اقلیم. این اقدامات در زمان وقوع رویداد انجام می‌شوند و پیش‌نگر نیستند. در مدل تصمیم‌گیری سازگاری پسینی، فرد پس از تحقق شرایط اقلیمی، تصمیم می‌گیرد. برای مثال، در یک موج گرما فرد تصمیم به افزایش خنک‌سازی خانه می‌گیرد.

سازگاری پیشینی: این نوع سازگاری شامل سرمایه‌گذاری‌هایی است که قبل از وقوع شرایط اقلیمی انجام می‌شوند. به‌عنوان مثال، کشاورزان ممکن است نوع بذرها را انتخاب کنند یا بیمه محصولات زراعی تهیه کنند. دولت‌ها نیز ممکن است در زیرساخت‌هایی مانند سدها یا پل‌ها سرمایه‌گذاری کنند. این تصمیم‌ها بر اساس انتظارات نسبت به شرایط آب‌وهوایی آینده گرفته می‌شوند و اثرات بلندمدت دارند. در مدل تصمیم‌گیری پیشینی، فرد یا سازمان باید پیش از وقوع شرایط اقلیمی تصمیم بگیرد. این تصمیم‌ها دوام دارند اما ممکن است با گذر زمان تحلیل روند.

این چهارچوب نشان می‌دهد که سازگاری به‌شدت تحت تاثیر عوامل خارجی مانند قیمت‌ها، درآمدها و سیاست‌هاست. همچنین، بین سازگاری پیشینی و پسینی تفاوت‌های اساسی وجود دارد که هر کدام برای سیاست‌گذاری اهمیت خاصی دارند.

کانال اول: واکنش پس از وقوع شوک اقلیمی

واکنش پس از وقوع (Ex post adaptation) به اقداماتی اشاره دارد که افراد، خانواده‌ها یا دولت‌ها در مواجهه با رویدادهای جوی انجام می‌دهند، چه در حین وقوع و چه پس از آن. نقش این نوع انطباق در بهبود رفاه تحت شرایط اقلیم است. این تاثیر شامل سه مولفه است:

1- تغییر رفتارها نسبت به تغییرات آب‌وهوا

این تغییرات نشان‌دهنده تغییرات رفتاری است که افراد در واکنش به شرایط آب‌وهوایی نشان می‌دهند. در مدل، با مشتق جزئی این موضوع بررسی می‌شود. اگر مقدار این مشتق غیرصفر باشد، به معنای آن است که افراد به شوک‌های جوی واکنش نشان می‌دهند. مطالعات تجربی که به بررسی استفاده از فناوری‌های انطباق پس از وقوع (مانند میزان آب مصرفی برای آبیاری در شرایط خشکسالی یا مصرف انرژی در گرما) می‌پردازند، این مشتق را اندازه‌گیری می‌کنند.

2- تاثیر انطباق بر رفاه

این تاثیر شامل منافع یا مضرات مستقیم ناشی از تغییر تصمیمات است. پژوهش‌هایی که به ارزیابی تاثیر تصمیمات انطباقی بر نتایج رفاه‌محور، مانند سودهای کشاورزی یا مصرف خانوارها می‌پردازند، معمولاً این مولفه را بررسی می‌کنند یا ترکیب آن با تغییر تصمیمات را تحلیل می‌کنند.

3- تغییرات آب‌وهوا به دلیل تغییر اقلیم

این مولفه نشان‌دهنده تغییرات شرایط جوی است که به علت تغییرات اقلیمی رخ می‌دهد. مطالعاتی که به بررسی انطباق پس از وقوع تحت توزیع اقلیمی فعلی می‌پردازند، معمولاً این مولفه را در نظر نمی‌گیرند. با این ‌حال، برای دستیابی به بینش‌های مرتبط با آینده و تغییرات بلندمدت اقلیمی، گنجاندن این مولفه ضروری است.

کانال دوم: سرمایه‌گذاری پیش‌بینی‌شده بر اساس باورها (Ex ante investment)

بسیاری از تصمیمات انطباقی پیش‌بینی‌شده هستند و نیاز به تنظیمات از پیش (Ex ante) دارند، قبل از اینکه شرایط آب‌وهوایی رخ دهد. در این حالت، افراد باید انتخاب بهینه برای حداکثر کردن جریان انتظاری از مطلوبیت نزولی داشته باشند، در حالی‌ که شرایط جوی آینده ناشناخته است. این عدم قطعیت به دلیل غیرقابل پیش‌بینی بودن ذات آب‌وهواست، حتی اگر توزیع اقلیمی شناخته‌شده باشد.

با این ‌حال در بسیاری از موارد، به‌ویژه با تغییرات سریع اقلیم، توزیع اقلیمی که شرایط جوی از آن گرفته می‌شود نیز ممکن است نامطمئن باشد. در هر دو حالت، تصمیمات پیش‌بینی‌شده باید بر اساس انتظارات افراد گرفته شود، به‌خصوص زمانی که فناوری‌ها یا سرمایه‌گذاری‌های انطباقی بادوام و دارای طول عمر طولانی باشند.

عوامل موثر بر انطباق:

قیمت‌ها: تغییرات در قیمت‌ها (به دلیل شرایط بازار، سیاست‌های عمومی یا نوآوری) بر تصمیمات انطباقی تاثیر می‌گذارد. کالاهای انطباقی معمولاً کالاهای عادی هستند، بنابراین تقاضای آنها با افزایش قیمت کاهش می‌یابد.

محدودیت‌های بودجه: انطباق‌ها زمانی که کالاها عادی هستند و مطلوبیت مثبت دارند، با افزایش درآمد افزایش می‌یابند. به‌عنوان مثال پیش‌بینی می‌شود که نصب سیستم‌های تهویه مطبوع در هند، صرف نظر از تغییرات اقلیمی آینده، با رشد اقتصادی افزایش می‌یابد.

اصطکاک‌ها و محدودیت‌ها: عوامل مختلفی مانند سوگیری‌های رفتاری، اطلاعات ناقص، ساختار بازار (مانند هزینه‌های تجارت) و محدودیت‌های مالی یا اعتباری بر تصمیم‌های انطباقی تاثیر می‌گذارند. این عوامل معمولاً تحت تاثیر سیاست‌های دولت قرار دارند.

چرا انطباق مطالعه می‌شود؟

اقتصاد انطباق با تغییرات اقلیمی در دو جریان اصلی پیشرفت کرده است:

1- برآورد خسارات مورد انتظار تغییرات اقلیمی بلندمدت:

این جریان، عمدتاً در اقتصاد محیط‌ زیست، بر هزینه‌ها و منافع انطباق برای ارزیابی اثرات تغییرات اقلیمی متمرکز است و به سیاست‌گذاری کاهش انتشار مانند مالیات‌های کربنی کمک می‌کند.

2- شناسایی مداخلات برای تسهیل انطباق:

این جریان که ریشه در اقتصاد توسعه و محیط‌ زیست دارد، بر سیاست‌هایی متمرکز است که می‌توانند رفاه را در برابر تغییرات اقلیمی بهبود بخشند.

در ادامه نقاط قوت و ضعف این دو جریان بررسی شده است و راهکارهایی برای یادگیری متقابل آنها ارائه می‌شود.

یکی از شاخه‌های مطالعاتی تغییرات اقلیمی به دنبال برآورد تاثیر کلی تغییرات اقلیمی بر نتایج مرتبط با رفاه (مانند سود کشاورزی، تولید اقتصادی، سلامت و...) است. این مطالعات بر محاسبه مشتق کلی متغیر رفاه از تغییرات اقلیمی تمرکز دارند و تاکید دارند که برای دقت بیشتر باید اقدامات انطباقی افراد، دولت‌ها و شرکت‌ها در مواجهه با تغییرات اقلیمی را در نظر گرفت. با این حال چالش‌هایی در این زمینه وجود دارد. انطباق شامل مجموعه‌ای گسترده از اقدامات است که بسیاری از آنها قابل مشاهده یا اندازه‌گیری نیستند. برای مقابله با این چالش، برخی مطالعات فرض می‌کنند افراد تصمیمات انطباقی خود را به صورت بهینه اتخاذ می‌کنند (بدون اصطکاک، اطلاعات ناقص یا انگیزه‌های تحریف‌شده).

برخی دیگر عناصر خاصی از اقدامات انطباقی (مانند تجارت بین‌الملل، مهاجرت یا سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌ها) را مدل‌سازی می‌کنند و بررسی می‌کنند که این اقدامات چگونه بر پیامدهای تغییرات اقلیمی و موانع موجود تاثیر می‌گذارند. چند روش اصلی برای مطالعه انطباق وجود دارد. از جمله:

روش‌های اقتصادسنجی کاهش‌یافته (Reduced Form): این روش‌ها به دنبال ارائه برآوردهای کلی از آسیب‌های ناشی از تغییرات اقلیمی هستند که تمام پاسخ‌های انطباقی را بدون شناسایی دقیق اجزای خاص تطبیق شامل می‌شوند.

مدل‌های تعادل عمومی کمی (Quantitative General Equilibrium Models): این مدل‌ها اقدامات انطباقی خاصی مانند تجارت یا مهاجرت را در نظر می‌گیرند تا تاثیر آنها را بر آسیب‌های اقلیمی بررسی کنند.

مدل‌های ارزیابی یکپارچه (IAMs) و مدل‌های فرآیندمحور: این مطالعات با ترکیب مدل‌های ضمنی و صریح، به برآورد آسیب‌های تغییرات اقلیمی، هزینه اجتماعی گازهای گلخانه‌ای و مالیات‌های بهینه کربن می‌پردازند.

به‌طور کلی این مطالعات قصد دارند اثرات انطباق بر کاهش آسیب‌های تغییرات اقلیمی را بهتر درک کنند و یافته‌های خود را برای بهبود سیاست‌های کاهش اثرات اقلیمی ارائه دهند.

یافته‌های کلیدی در ادبیات مربوط به انطباق پیشین (Ex ante adaptation) در مواجهه با تغییرات اقلیمی:

1- انطباق پیشینی در کشاورزی ایالات‌متحده کم است، اما در کشاورزی جهانی قابل‌ توجه است.

در کشاورزی ایالات‌متحده، مطالعات روی محصولاتی مثل ذرت نشان می‌دهند که کشاورزان توانایی کمی در کاهش خسارات ناشی از گرما دارند. در مقیاس جهانی، انطباق پیشینی باعث کاهش چشمگیر خسارات محصولات از تغییرات اقلیمی می‌شود. به‌عنوان مثال، یک مطالعه نشان داده که این نوع انطباق، زیان‌های جهانی برداشت محصولات را تا 47 درصد کاهش می‌دهد.

2- انطباق پیشینی در تولید ناخالص داخلی کلی احتمالاً ناچیز است.

بسیاری از مطالعات نشان می‌دهند که تاثیر انطباق پیشینی بر تولید ناخالص داخلی کشورهای مختلف کم است. برای مثال: روش‌های مختلف اندازه‌گیری (مانند تفاوت‌های بلندمدت و مدل‌های اثرات ثابت) نشان می‌دهند که انطباق پیشینی اثر قابل ‌توجهی ندارد. با این‌ حال، دو استثنا وجود دارد که نشان می‌دهد انطباق پیشینی ممکن است بیشتر از حد انتظار باشد. اما این نتایج هنوز به‌طور کامل با مطالعات قبلی انطباق داده نشده‌اند.

3- انطباق پیشینی در زمینه‌های غیرکشاورزی و غیراقتصادی کلی بسیار قابل ‌توجه است.

انطباق پیشینی در بسیاری از زمینه‌ها (مانند کاهش مرگ‌ومیر، مصرف انرژی، ناتوانی کار، غلظت ازون و تولید شیلات) اثرات بزرگی دارد. به‌عنوان مثال، مطالعه‌ای نشان داده که انطباق پیشینی در بهبود کیفیت هوا (غلظت ازون) در ایالات‌متحده می‌تواند اثرات تغییرات اقلیمی را تا 44 درصد کاهش دهد. بااین‌حال، در مواردی مانند جرم، خشونت و خودکشی شواهد کمتری از تاثیر انطباق پیشینی وجود دارد.

4- هزینه‌های انطباق پیشینی بسیار بالاست.

مطالعات کمی هزینه‌های انطباق پیشینی را در کنار فواید آن بررسی کرده‌اند. نتایج نشان می‌دهد که اگرچه فواید انطباق پیشینی زیاد است، اما هزینه‌های آن نیز به‌شدت بالاست. این موضوع نشان می‌دهد که برآوردهای صرفاً بر اساس فواید انطباق پیشینی می‌توانند اثرات رفاهی تغییرات اقلیمی را دست‌کم بگیرند.

بنابراین، در حالی ‌که انطباق پیشینی در برخی حوزه‌ها مانند کشاورزی یا تولید ناخالص داخلی محدود به نظر می‌رسد، در سایر حوزه‌ها اثرات قابل ‌توجهی دارد. با این‌ حال، هزینه‌های بالای انطباق پیشینی نیاز به ارزیابی دقیق‌تری دارد تا درک بهتری از تاثیرات تغییرات اقلیمی و راهکارهای کاهش آن فراهم شود. اما آیا دولت در این زمینه باید دخالت کند و چگونه؟

مداخله دولت باید بر اساس شناسایی دقیق شکست‌های بازار باشد یا از طریق تعریف یک تابع رفاه اجتماعی که بازتوزیع را توجیه کند. با این‌ حال بسیاری از مطالعات که اثرات سیاست‌های عمومی بر انطباق و رفاه را بررسی می‌کنند، اغلب توجیه مشخصی برای مداخله ارائه نمی‌دهند. چندین مورد مطالعاتی در این خصوص وجود دارد. به‌عنوان مثال، طبق مطالعات Boomhower and Baylis  (2021) مقررات در کالیفرنیا برای مصالح مقاوم در برابر آتش‌سوزی، خطرات ناشی از آتش‌سوزی را کاهش داده است.

اما مشخص نیست که آیا این مداخله به دلیل اصلاح شکست بازار بوده یا صرفاً هزینه بیشتری بر مالکان تحمیل کرده است. یا مطالعه Pople و همکاران (2021) بر انتقال نقدی در بنگلادش نشان می‌دهد که این سیاست توانسته اثرات ناامنی غذایی ناشی از سیل را کاهش دهد اما توجیه مداخله بیشتر به انگیزه‌های اجتماعی وابسته است تا دلایل اقتصادی صریح. با این‌ حال مطالعه Hovekamp and Wagner  (2023) در خصوص حداقل ارتفاع ساخت‌وساز در مناطق سیل‌خیز آمریکا نشان می‌دهد این مداخله کارآمد بوده زیرا مزایای انطباق در قیمت مسکن منعکس نمی‌شود.

بنابراین توصیه برای سیاست‌گذاری آینده این است که تحقیقات باید دقیقاً تعیین کنند چه زمانی مداخله دولت ضروری است و آیا منافع مداخله از هزینه‌ها و عواقب پیش‌بینی‌نشده فراتر می‌رود یا خیر. این پاسخ به زمینه‌های مختلف بستگی دارد و نمی‌توان یک نسخه واحد برای همه کشورها تجویز کرد. بنابراین مداخله دولتی در انطباق با تغییرات اقلیمی باید بر اساس شناسایی شکست بازار یا توجیه رفاه اجتماعی انجام شود. در مواردی که سیاست‌ها ناکارآمد یا پرهزینه هستند، باید به‌دقت منافع و هزینه‌ها ارزیابی شود تا بهترین رویکرد ممکن انتخاب شود.

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید