خرازی: خاتمی گریه کرد، مردم 24 میلیون رای به او دادند!
به گزارش اقتصاد نیوز به نقل از ایسنا، صادق خرازی، در خصوص اینکه چه تفاوتی بین شرایط سیاسی امروز کشور با سال ۱۳۹۸ وجود دارد که اصلاح طلبان امسال خواهان حضور در رقابت های سیاسی هستند، اظهار کرد: ما باید سیکل معیوب مربوط به تصمیم سازی را درست کنیم. همان اشتباهی که در سال های ۸۳ و ۸۴ کردیم را نباید تکرار می کردیم؛ متاسفانه در سال ۱۳۹۰ انتخابات مجلس را تحریم کردیم. آقای خاتمی رای داد و انواع و اقسام تهمت ها را به ایشان زدند؛ اما فقط دو سال بعد در سال ۹۲ که آقای روحانی کاندیدا شد همه گفتند ما در انتخابات شرکت می کنیم.
وی ادامه داد: نمی فهمم معنی تفاوت گذاری در یک انتخابات با یک انتخابات دیگر یعنی چه؟ درک نمی کنم که چرا انتخابات مجلس را تحریم می کنیم، برایش ادبیات منفی بکار می بریم و ادبیات تحریمی ایجاد می کنیم، در حالی که می دانیم اگر می خواهیم اصلاح ساختاری ایجاد شود باید مجلس درستی داشته باشیم. می دانیم که فقط یک مجلس درست و درمان است که می تواند ساختارها را اصلاح کند و تحولی در کشور ایجاد کند؛ اما در آن قضیه قهر می کنیم و کنار می کشیم بعد در مورد انتخابات ریاست جمهوری از قبل شروع به برنامه ریزی می کنیم، نظر می دهیم و همه هم احساس مسئولیت می کنیم تا وارد این عرصه شویم. در ادامه همین وضع هم می بینیم که تعدد کاندیداها و لیست ها پدید می آید. این نشان می دهد که ما هنوز در سیکل تصمیم سازی خودمان به یک بلوغ کافی نرسیده ایم.
خرازی ادامه داد: اگر یک هویت جمعی متفکر داشتیم در سال ۹۷ فکر می کردند که در انتخابات سال ۹۸ نمی شود با قهر سیاسی پیامی به حاکمیت داد. حالا اگر فکر می کردند که این کار درست است چه دلیلی دارد که در سال ۱۴۰۰ بخواهند پیام آشتی به حاکمیت بدهند؟ مگر از سال ۹۸ تا به امروز حاکمیت ساختارهای خود را تغییر داده است که امروز خواهان ورود به انتخابات هستیم؟ آیا سال ۹۸ حاکمیت محدود سازی هایی بیش از همیشه انجام داده بود؟
دبیر کل حزب ندای ایرانیان یادآور شد: شخصی مثل آقای ناطق نوری وقتی در انتخابات ریاست جمهوری شکست خورد گفت دیگر کاندیدا نمی شود و دیگر در هیچ انتخاباتی شرکت نکرد. این شخص خیلی محترم است؛ چرا که برای حرف خودش احترام قائل است. نیامد بگوید سال ۸۳ در انتخابات شرکت نمی کنم، اما سال ۹۲ مجدد حضور پیدا کند. سال ۹۰ بگوید شرکت نمی کنم سال ۹۲ خودش را کاندیدا کند و مجدد این سیکل را در انتخابات های بعدی هم ادامه دهد.
جرأت ندارم و نباید داشته باشم که حرفم را به عنوان حرف حزب بیان کنم
وی تصریح کرد: این نکات حلقه های مفقوده توسعه یافتگی سیاسی است. یک شخصی شب می خوابد صبح بلند می شود و می گوید انتخابات تحریم است و عملیات روانی ایجاد می کند. من می گویم دقیقا قصدشان هم عملیات روانی است. یک دفعه تاکتیکی به استراتژی تبدیل می شود. من به عنوان عضو یک حزب جرأت ندارم و نباید داشته باشم که حرف خودم را به عنوان حرف حزب بیان کنم. یک حزب زمانی حرفش را می زند که عقل سیال جمعی حزب به آن فکر رسیده باشد و من نوعی بیان کننده اش باشم. نمی توانم نظر شخصی خودم را بگویم در این صورت دیگر نباید کار تشکیلاتی بکنم.
نمی شود خر سیاست را یک وری سوار شد
این فعال سیاسی گفت: نمی شود که خر سیاست را یک وری سوار شد و وقتی ببینیم دارد به دره می افتد به امان خدا ولش کنیم. همه اینها نشان دهنده همان موضوعی است که گفتم، ما تاکتیک ها و استراتژی ها را با یکدیگر ادغام می کنیم. ما هنوز مبانی و اصول را نمی شناسیم و سیاست را با عالم محسوسات و احساسات قاطی کردیم. نتیجه اش می شود اینکه در یک انتخابات قهر می کنیم، شرکت نمی کنیم، در انتخابات بعدی می گوییم حتما می خواهیم کاندیدا داشته باشیم؛ آن قهر کردن توجیه ندارد و این نوع میل به شرکت کردن هم توجیه ندارد.
نسل جدید شورای نگهبان همانند نسل قدیم این شورا فکر نمی کند
وی در خصوص اینکه اگر مشارکت نکردن برخی از چهره های جریان اصلاحات در انتخابات سال ۱۳۹۸ اعتراضی به رفتار شورای نگهبان بوده است، آیا امروز این رفتار تغییر کرده، گفت: بگذارید از منظر دیگری جواب شما را بدهم؛ ادبیات شورای نگهبان امروز را با ادبیات شورای نگهبان دو سال پیش و ۱۰ سال پیش مقایسه کنید. تحولات بزرگی در ادبیات آنها ایجاد شده است. نسل جدید شورای نگهبان همانند نسل قدیم این شورا فکر نمی کند. به همین دلیل است که خیلی ها صلاحیت شان توسط این شورا احراز شد، اما رای نیاوردند. در همان انتخابات تحریم شده از سوی برخی اصلاح طلبان از کانال شورای نگهبان خیلی ها پذیرفته شدند؛ از خود حزب ما حدود ۵۰ نفر پذیرفته شدند، اما رای نیاوردند و ما سه الی چهار نفر را نتوانستیم بیشتر وارد مجلس کنیم. یعنی اقبال مردمی نشد یا انسجام سیاسی اصلاح طلبان به گونه ای بود که نتوانستند رای ها را تجمیع کنند.
وی ادامه داد: آن اندازه که شورای نگهبان نسبت به امروز تغییر کرده و اصلاح شده ما اصلاح نشدیم. این مایی که می گویم شامل اصلاح طلبان و اصولگرایان است. تحقیق کنید و ادبیات شورای نگهبان ۲۰ سال پیش با امروز را مقایسه کنید. سال ۷۸ مگر همه را تایید صلاحیت نکردند، خروجی اش چه شد؟ بعد سال ۸۲ آن اتفاقات افتاد هر کنشی یک واکنشی دارد و هر اتفاقی پشت بند اتفاق دیگری می افتد.
«اصلاح طلب اصولگرا دیگه تموم شد ماجرا» شعار داخلی ایرانی ها نیست
وی در واکنش به شعارهایی که علیه دو جریان سیاسی اصلی سر داده می شود گفت: شعار "اصلاح طلب اصولگرا دیگر تمام شد ماجرا" شعار ملی داخلی ایرانی ها نیست. این یک شعار ساختگی است که ضدانقلاب ها از آن بهره بردند. در میان جوان ها ادبیات سازی کردند و رسانه هایی مثل من و تو و بی بی سی به آن پرداختند. این شعار پدیده پرفرمنس اجتماعی ایرانیان نیست.
خرازی در ادامه چنین ابراز عقیده کرد: درست است که ۲۵ تا ۳۰ درصد مردم ایران امروز بیشتر در انتخابات شرکت نمی کنند اگر اتفاقی نیفتد و اگر تحولات چشم گیری رخ ندهد شاید این میزان تا ۴۰ درصد افزایش پیدا کند، اما خواست رهبری این نیست. سخنرانی چند وقت پیش ایشان در رابطه با انتخابات خواست از سوی ایشان است. اتفاقا رهبری خیلی دقیق مسائل را نگاه می کند. در بزنگاه ها ایشان دیدگاه خود را به درستی بیان می کند. مردم ایران دارای فکر و شعور هستند، پیام و قهر و مهر آنها مشخص است؛ مردم بین مهر و کین گیر نکرده اند.
کسی که با مردم صادقانه صحبت کند، مردم قبولش می کنند
وی در مورد کاندیدا شدن احتمالی برخی از چهره های سیاسی که در حال حاضر در سمت های مهمی هستند گفت: من در مورد آنها نمی توانم صحبت کنم، من خدای شتران خودم هستم. من نمی توانم بگویم آنها چه کار کنند یا نکنند، اما فکر می کنم اگر کسی با مردم صادقانه از حقیقت ها و خسران ها، آلام ها و امکانات صحبت کند و پیوند راستین با آنها ببندد مردم قبولش می کنند. سال ۷۶ فقیه شهر تهران که من دستش را می بوسم آقای مهدوی کنی گفت مردم به تبسم و لبخند رای نمی دهند. مردم به اصولی رای می دهند که ما تعیین می کنیم. آن سال تمام مردم رفتند به لبخند رای دادند. در سال ۸۰، ۹ رقیب برای خاتمی طراحی کردند که هر کدام چند میلیون رای بیاورند رای خاتمی شکسته شود و در دور دوم از روی او عبور کنند. تمامشان لبخندهای بزرگی بر صورت داشتند. از علی فلاحیان تا شمخانی که وزیر کابینه خاتمی بود. خاتمی آمد گریه کرد، مردم ۲۴ میلیون رای به آن کسی که گریه کرد دادند. این نشان دهنده چیست؟ دفعه قبل به خنده رای دادند دفعه بعدی به گریه، این نشان می دهد که مردم قدرت درک، بررسی، تحلیل و انتخاب دارند.
این فعال سیاسی اصلاح طلب همچنین گفت: اگر در ادبیات من کوچکترین خدشه ای باشد مردم به من اطمینان نمی کنند. اگر بدانند حرفی که زده می شود در حق کسی دیگر ظلم است هیچ فردی حاضر نیست آن ظلم را بپذیرد. این شرایط هم در بین طرفداران اصلاح طلبان است و هم در بین طرفداران اصولگرا.
وی ادامه داد: شاید اصولگرایانی هستند که از هاله سحابی دفاع علنی نکنند اما همین که می شنود به او ظلم شده و در مراسم تدفین عزت سحابی و دختر در آن مراسم تحت فشار روحی قرار گرفت و پدر و دختر در یک تراژدی تاریخی قرار گرفتند، شاید نیاید بگوید ملاحظه کاری های سیاسی است اما همان آدم متاثر می شود.
این فعال سیاسی تصریح کرد: ما در دنیای بسیار خاص ایرانی زندگی می کنیم. ویژگی های فرهنگ ایرانی همین است. هیچ گاه نمی توانید یک ایرانی را فریب دهید. آقای ظریف آنجایی که گفته بود یک ایرانی را نباید تهدید کنید، سخنش در تاریخ ماند. مصدق صحبت های زیادی داشته است اما دو سه فراز از صحبت هایش در تاریخ باقیمانده است، از مدرس همینطور. چرا این حرف ها در تاریخ باقی می ماند؟ آیا رسانه های حاکمیتی کمک می کنند؟ خیر. علت آن است که مردم ایران مردم فکوری هستند. اگر با آنها صادقانه صحبت شود و ببینند که آن فرد حرفش درست است، فکر دارد، عقیده دارد، می توانند او را در تاریخ ماندگار کنند.
عقل به من حکم می کند در بیم باش، اما امید بزرگ هم دارم
وی افزود: من نمی خواهم خودم را فریب دهم بگویم آدم امیدواری هستم. عقل مشاطه به من حکم می کند که در بیم باشم اما با این حال یک امید بزرگ هم دارم. معتقد هستم مردم نقش تاریخی خود را نشان می دهند. ما در ادوار مختلف انقلابمان لحظاتی داشته ایم که بیشتر از لحظات امروز بریده بودند.
خرازی گفت: شما پایان دولت مهندس موسوی را خاطرتان نیست. مهندس موسوی ۱۶ سال سکوت کرد و این حکم اوست. چهار سال هم در دولت اول احمدی نژاد سکوت اختیار کرد و این ۲۰ سال سکوت در او تحول ایجاد کرد وگرنه مهندس موسوی سال ۶۸ مهندس موسی سال ۸۸ نبود. من خاطرم هست در آن دوره همه می رفتند آقای هاشمی را ملاقات می کردند و می گفتند نکند که آقای موسوی را معاون اول بگذارید. آقای موسوی هم انتظار داشت معاون اول رئیس جمهور باشد. گرایش آقای هاشمی به آقای موسوی کمتر از آقای حبیبی نبود. شاید حتی بیشتر هم بود اما تصمیم گرفت از فردی حرفه ای اما بی طرف استفاده کند که فقط قانون را دنبال کند.
وی در واکنش به کاندیداتوری چند چهره نظامی برای انتخابات ۱۴۰۰ گفت: من بر خلاف آنهایی که می گویند ورود نظامیان به عرصه سیاست بر خلاف فرمایشات امام است می گویم چه کسی در ایران نظامی نبوده است. آقای مهندس موسوی در روزهای آخر نخست وزیری اش سمتی در فرماندهی جنگ گرفت، آقای بهزاد نبوی، آقای خاتمی و آقای هاشمی هرکدام سمت هایی در دوران جنگ بر عهده داشتند.