احمدینژاد در حال فاصله گرفتن از مشی رهبری و گفتمان انقلاب است/ موسوی و کروبی بگویند اشتباه کردند
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از خبرآنلاین، محمد ناظمی اردکانی وزیر دولت نهم و از کاندیداهای احتمالی ریاست جمهوری است. او همچنان دولت نهم را الگوی مناسبی برای دولت ها می داند و البته معتقد است دولت دهم در اواخر کار به سمت حواشی رفت که تلخی آن از یاد مردم نرفته است.
از احمدی نژاد گلایه دارد و می گوید درحال فاصله گرفتن از مشی رهبری است. او این را هم می گوید اگر احمدی نژاد همان احمدی نژاد رئیس دولت نهم باشد حاضر است بازهم وزیرش شود.
با ناظمی اردکانی گریزی به سمت کاندیداتوری نظامیان هم زدیم. او که به نظر چندان موافق حضور نظامیان نیست می گوید «اصولگرایان از نظامیان برای کاندیداتوری دعوت نکرده اند». ناظمی اردکانی که در بخش اول از این گفتگو گفته بود به نفع رئیسی کنار می رود و اجماع بر روی قالیباف سخت است این را می گوید که اصولگرایان در صورت پیروزی نباید جریان شکست خورده را کنار بزنند.
مشروح بخش دوم از گفتگو با محمد ناظمی اردکانی را بخوانید؛
****
*آقای ناظمی اردکانی! برخی از اصولگرایان و مجلسیها معتقدند قدرت باید یکدست شود یعنی یکدست اصولگرا شود، نگاه شما به این رویکرد چیست؟ آیا مشکلات در این صورت حل می شوند یا آسیب هایی را متوجه نظام می بینیم؟
ما در شرایطی قرار داریم که از همه ظرفیتهای سیاسی کشور باید استفاده کنیم. اینکه در مقاطع مختلف، وقتی یک جریان سیاسی پیروز می شود، یک جریان سیاسی دیگر را کنار میزند به نوعی ظرفیت سیاسی دیگری را که در کشور وجود دارد، نادیده میگیرد، این خودش ضایعه است. چه بسا امروز هم ظرفیتهای بی نظیر و کم نظیر طبیعی و انسانی کشور معطل باقی مانده است بدین گونه که ما با داشتن چنین ظرفیتهایی دچار فقر، عدم رفاه و بیکاری در کشورمان هستیم.
نباید جریان شکست خورده را کنار گذاشت
به نظرم باید همه ظرفیت های کشور به میدان بیایند و رقابت کنند و آن جریانی که میتواند مطالبات مردم را به صورت تجمیع شده اعلام کند، نظر مردم را به خودش جلب کند و برای اداره کشور ایده، نظر و راهکار و راهبرد دارد، قطعا پیروز میشود، بعد از پیروزی هم از همه ظرفیت ها باید استفاده کرد نه اینکه وقتی یک جریان سیاسی پیروز شد، دیگر جریان سیاسی شکست خورده تبدیل به اپوزیسیون و متعرض شود چون این تعرض باعث کاهندگی جریان انقلاب و کاهندگی پیشرفت انقلاب و نظام میشود که به نظرم این یک ضعف است.
در سایر کشورها، تجربیاتی وجود دارد که هر جریان سیاسی به میزان آراءای که به دست میآورد هم در مجلس و هم در دولت صاحب کرسی می شود. بنابراین این وضعیتی که ما داریم چنین شرایطی را ایجاب نمیکند. احتمالا براساس همان بحث تحزبگرایی، ممکن است در آینده یک سری مقررات وضع شود که این اتفاق بیفتد ولی در دوره های قبل همواره شاهد افرادی بودیم که شکست خوردند و منتقد یا مخالف شدند و افرادی که در بستر قدرت قرار گرفتند آنها را کنار زدند نه تنها کنار بزنند بلکه به گوشه یک دیوار ببرند تا صدایی از آنها بلند نشود و این برای کشور یک ضایعه است.
بین دولت، مجلس و قوه قضاییه باید همگرایی باشد
*منظورتان مشخصا مسئله حصر است یا ...؟
مسئله آن به نظرم متفاوت است. ادامه نکته قبلی ام را بگویم؛ یکدست شدن، قدرت ملی را باید در این ببینیم که همگرایی بین مجلس، دولت و دستگاه قضایی وجود داشته باشد و این همگرایی زمانی ایجاد میشود که این قوای رسمی در راستای سیاستهای کلی نظام حرکت کنند یا در امتداد منویات رهبری حرکت کنند، دوم اینکه مردم را در سیاستگذاری و تصمیمگیریها مشارکت دهند که اینجا تشکلهای مردم نهاد (اعم از احزاب و سایر تشکلهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی) حلقه واسط دولت و مردم میشوند.
اگر موسوی و کروبی می گفتند اشتباه کردیم حصر اتفاق نمی افتاد
ماموریت مردم هم تولید ثروت و دارایی برای کشور است، دولت و قوای رسمی باید سیاستگذاری کنند و بستری را فراهم کنند که مردم در فضای کسب و کارشان موفق باشند، سود ببرند و ارزش افزوده ایجاد کنند و مالیات بدهند که دستگاههای رسمی کشور به خوبی اداره شود، هرچقدر درآمدشان بیشتر باشد مالیات بیشتر پرداخت میکنند. آنها اگر سیاستگذاریهایشان اشتباه باشد مردم ضرر میکنند و نمیتوانند مالیات پرداخت کنند یعنی ما میتوانیم یک سیکل فزاینده در نظام حکمرانی ایجاد کنیم یا میتوانیم یک سیکل بازدارنده و کاهنده ایجاد کنیم که به نظرم الان این سیکل، بیشتر بازدارنده است مثلا دولت در سازمان بورس دخالت میکند یا در سود نظام بانکی دخالت می کند که در نتیجه باعث زیان افراد زیادی میشود یعنی باعث شکست و متضرر شدن هم افرادی که در این بازار سرمایه حضور پیدا کردند و هم شرکت ها یا بنگاه های اقتصادی که از بازار سرمایه استفاده میکنند می شوند. بعد از آن هم نمی توانند مالیات پرداخت کنند.
اما در خصوص موضوع حصر که اشاره کردید، یک موضوع امنیتی برای کشور اتفاق افتاد یعنی در سال ۸۸ بعد از اینکه پیروز انتخابات اعلام شد، عدهای به کف خیابان آمدند و اعتراض کردند در حالی که قانون اجرا شده بود، مردم براساس قانون به پای صندوق های رای آمده بودند و رای داده بودند، سپس افراد یا جریان های سیاسی آمدند و مردم را تحریک کردند و آنها را به خیابان آوردند و خسارت های مادی و معنوی (که خسارت های معنوی آن بیشتر بود) ایجاد کردند.
رسانه های خارجی یا افرادی که معاند با نظام و انقلاب بودند سوءاستفاده بسیاری کردند چه بسا که دشمنان انقلاب گفتند ما از این جریان در حال یارگیری هستیم و جریانی که به خیابان آمده است به اهدافی که ما در رابطه با براندازی نظام و حذف انقلاب دنبال می کنیم کمک می کند، یعنی یک اتفاق امنیتی افتاد و بعد از آن در فضای سیاسی شاهد بودیم که این افراد اگر می آمدند و اعلام می کردند که ما اشتباه کردیم و اتفاقی که رخ داد را آنها رهبری کردیم، این حصر هیچ وقت رخ نمیداد لیکن به نظرم رسید برخی مصر بودند به اینکه ما پیروز انتخابات بودیم و از طریق تقلب، فرد دیگری اعلام شد که پیروز انتخابات است و شاید هنوز هم این نگاه و تصور ناصحیح را داشته باشند.
به حضور در کابینه نهم افتخار می کنم
*آقای ناظمی! وزیر آقای احمدی نژاد بودن نکته ای مثبت در رزومه شماست یا منفی؟
هر موضوعی را با توجه به شرایطی که در آن قرار میگیریم میتوان مورد ارزیابی قرار داد در شرایطی که دولت نهم تشکیل شد و من عضوی از کابینه بودم، در آن مقطع به حضور در چنین کابینهای افتخار میکردم چون همه چیز با چشم خدمت به جامعه در عرصههای مختلف دیده میشد، در دولت نهم که حضور داشتم البته در دولت دهم هم در لایه دوم مدیریتی بودم، رئیس سازمان های بزرگ و همچنین استاندار بودم، واقعا شبانه روز تلاش و پیگیری بود، معضلات و مشکلات کشور احصاء شده بود.
حواشی تلخ دولت دهم از یاد مردم نرفته است
شاید بتوان گفت بیشترین کار عمرانی در کشور در آن مقطع اتفاق افتاد و خدمت به معنای واقعی صورت گرفت و همه افرادی که در دولت بودند احساس خستگی نمیکردند علی رغم اینکه کار شبانهروزی و دویدن در میدان وجود داشت و لحظه ای آسودگی نبود. چه بسا طعم شیرین خدمت که در دولت نهم چشیدم همان طعم شیرین باعث شد که در این عرصه بیایم و در شرایط حاضر، برای انتخابات ریاست جمهوری کاندیدا شوم اما موضوع تلخی که به وجود آمد و آن تلخی هنوز هم هست و این تلخی به مذاق مردم هم خوش نمیآید و به نوعی باید از مذاق مردم زدوده شود حاشیههایی است که در دولت دهم به وجود آمد، آن حاشیهها تا حدودی، فضاهای اجرایی و خدمت رسانی را کُند کرد.
هر چند که در دولت دهم پروژه مسکن مهر ادامه پیدا کرد و پروژهای که مردم هم از آن خوشحال بودند، ذائقه شخص بنده با جایی که با حاشیه همراه است به ویژه حاشیهای که با گفتمان انقلاب و با منویان مقام معظم رهبری زاویه پیدا کند، چندان سازگاری ندارد و همه تلاشم بر این بوده در هر جایی که حضور دارم حتی اگر بتوانم خدمت ناچیزی انجام دهم از گفتمان انقلاب و از منویات مقام معظم رهبری فاصله نگیرم. برداشت بنده این است که محور قدرت ملی در کشور با توجه به قانون اساسی، اصل ولایت فقیه است و این محوریت است که قدرت ملی را کارآمد میکند.
احمدی نژاد کنونی با سال ۸۴ متفاوت است
*آقای ناظمی!، آقای احمدی نژاد این روزها با آقای احمدی نژادی که شما وزیر ایشان بودید و شما را برکنار کرد، چه تفاوتی کرده است؟
تفاوت وجود دارد. یعنی آن موقع گفتمان انقلاب، ارزشهای انقلاب، خدمت به مردم حتی خدمت به آحاد جامعه ملاک بود. از خاطرم نمیرود آن موقع ما درب اتاق هایمان به روی مردم باز بود تا مردم خواستههایشان را مطرح کنند و ما پیگیری کنیم. آن زمان بحث مبارزه با قدرتهای سلطه مطرح بود، اینکه روی اعمال سیاستهای استکباری وقعی نگذاریم و به نوعی استکبارستیزی که در قانون اساسی به عنوان یکی از اصول آمده اعمال میشد و دشمن هم عقب مینشست یعنی با موضعگیریهایی که صورت میگرفت و انسجامی که در داخل به وجود آمده بود دشمن هم عقبنشینی میکرد و جرات نمیکرد که جلو بیاید.
احمدینژاد در حال فاصله گرفتن از مشی رهبری و گفتمان انقلاب است
در سال های اخیر شاهد این هستیم که دشمن در بسیاری مواقع پُررو شده است یعنی علیرغم اینکه ما سعی کردیم در برخی از مواضع یا برخی از مشکلات تحمیلی که به کشور ما وارد کردند مثل موضوع تحریم، کوتاه بیاییم ولیکن آنها جَری تر شدند برجام که به امضاء رسید شاهد این بودیم که دشمن نه تنها دست از تحریم ها بر نداشت بلکه تحریم ها را تشدید کرد و این تشدید کردن یعنی جری تر شدن و به اصطلاح اگر ما یک گام عقب گذاشتیم آنها ده گام جلوتر آمدند.
به نظرم رئیس دولت نهم و دهم در این خصوص باید یک تجدید نظری در رفتار سیاسی خودشان داشته باشند چون این گونه برداشت میشود که او در حال فاصله گرفتن از گفتمان انقلاب و مشی رهبر معظم انقلاب هستند. به هر حال این برداشتی است که صورت گرفته است.
حاضرم وزیر احمدی نژاد شوم اگر....
* اگر آقای احمدی نژاد تائیدصلاحیت شوند و دوباره رئیسجمهور شوند شما حاضر هستید وزیر ایشان شوید؟
اگر دولت نهم تکرار شود، بله.
ترکیب دولت نهم و دولت شهید رجایی، الگوی خوبی برای دولت آینده است
*یعنی دولت ایده آلی که بخواهید تشکیل دهید شبیه دولت نهم است؟
می تواند یک الگو باشد البته در شرایط فعلی که قرار گرفتیم. آن دولت مربوط به سال ۸۴ تا ۸۸ است و ادامه آن از ۸۸ به بعد بود. البته شرایط هم بسیار تغییر کرده است. مثل دولت شهید رجایی که یک دولت ایده آل برای همه ما است چون آن دولت، دولت سراپا خدمت بود و دولت نهم هم تمام تلاشش این بود که آن الگو را احیا کند بدیهی است که دولت شهید رجایی به اضافه دولت نهم میتواند یک الگوی خوبی باشد، به ویژه با شرایطی که الان در آن قرار گرفتیم که تا حدود زیادی پیچیده تر است ولیکن روشها و منشهای مسئولان هم باید روش ها و منشهایی باشد که انقلاب میپسندد و در توصیههای امام (ره) و مقام معظم رهبری به آنها اشاره شده است، منش و روشهایی که دال بر ویژگی هایی باشد که مقام معظم رهبری اخیرا در ارتباط با کاندیداهای ریاست جمهوری اعلام فرمودند.
ما در برنامه دولت سیزدهم که تدوین کردیم و سال گذشته هم از آن رونمایی شد (در دهه فجر)، در این دولت به یک سری ویژگیها اشاره کردیم؛ اتفاقا در این رابطه هم ویژگیهای رئیس دولت را مطرح کردیم، هم ویژگیهایی که تیم دولت باید داشته باشند و هم ویژگیهای مردمی که میخواهند با این دولت مشارکت کنند (در تصمیم گیریها و تصمیمسازیها مشارکت داشته باشند)، نگاهی هم که وجود دارد برگرفته از ویژگی هایی است که امام علی (ع) در ارتباط با دولتمردان مطرح می کنند که چگونه باید با مردم رفتار کنند، چه مسائلی در آن دولت برایشان مهم باشد که آن ویژگی ها مدنظر قرار گرفته و از آنجا جهت گرفتیم.
درباره ورود نظامیها به انتخابات باید قانون را ملاک قرار داد
*شما سابقه حضور در سپاه را هم دارید. در حال حاضر برخی از کاندیداهایی که مطرح می شوند سردارهای نظامی و سپاهی هستند. نگاه شما به این قضیه چیست؟
زمانی که جنگ آغاز شد من به عنوان یک افسر وظیفه به منطقه جنگی رفتم البته پیش از آن هم از طریق بسیج به اهواز رفته بودم، اهواز را با خمپاره میزدند. من از طریق بسیج به اهواز عازم شدم و بعدش هم به عنوان افسر وظیفه قریب به ۲ سال در منطقه جنگی سر پل ذهاب حضور داشتم که اوایل جنگ یعنی سال ۵۸ یا ۵۹، بود.
بعد از اینکه خدمتم تمام شد به سپاه کردستان رفتم البته عضو سپاه نشدم اما آنجا به عنوان یک بسیجی با سپاه کردستان همکاری داشتم و بعد هم به تهران آمدم و یک مقطعی در دفتر مرکزی جهاد سازندگی مشغول بودم اما به این دلیل که تعهد خدمت در مخابرات داشتم مجبور بودم به مخابرات برگردم و تعهد خدمتم را انجام دهم. بعد از آن وارد دستگاههای اجرایی شدم اما در خصوص حضور نظامیها؛ باید قانون را ملاک قرار داد، اگر قانون اجازه میدهد بنابراین لباس چندان مطرح نیست و اگر قانون محدودیت ایجاد میکند باید آن محدودیت را مدنظر قرار داد.
برخی از فرماندهان ارشد سپاه در دفاع مقدس نشان دادند که حاضر هستند از همه چیز خودشان بگذرند و فداکاری کنند و بعد از دفاع مقدس هم در جاهای مختلفی که قرار گرفتند منشا فداکاری و اثرات سازنده بودند، در دولت نهم استاندارانی بودند که در گذشته فرمانده سپاه بودند و استانداران بسیار موفقی بودند و در آن استانها تحول ایجاد کردند بنابراین به نظرم ملاک باید قانون باشد و آن چیزی که قانون میگوید اجرا شود. قطعا شورای نگهبان هم این موضوع را مورد نظر قرار میدهد.
اصولگرایان از نظامیان برای کاندیداتوری دعوت نکرده اند
*آقای ناظمی! ورود کاندیداهای نظامی به انتخابات را یک فرصت میدانید یا یک تهدید؟ به نظر میرسد برخی از اصولگرایان ، نگاه مثبتی به کاندیدای نظامی دارند ولی برخی هم می گویند آیا اصولگرایان دچار قحط الرجال شدند که به سمت کاندیداهای نظامی رفتند.
به نظر نمی رسد که اصولگراها دعوت کرده باشند که برخی از چهره های نظامی حضور داشته باشند یعنی تا آنجایی که من اطلاع دارم با تشخیص خودشان آمدند و وارد عرصه رقابتهای سیاسی می شوند. برداشت من این گونه است. به نظرم کثرت کاندیداها (کثرتی که انتخابات ریاست جمهوری ایجاب میکند) در صورتی که به وحدت بیانجامد یک نوع ارزش است، افرادی که در کسوت نظامی حضور پیدا کردند با توجه به تجربیاتی که در عرصه های دفاعی داشتند یا حتی در مسائل کشوری هم بعد از جنگ حضور پیدا کردند، نظرات و ایده هایشان را مطرح می کنند و آن بستگی به اقبال مردم دارد که به کدام چهره اقبال نشان بدهند.
مردم به کسوت کاندیداها نگاه نمیکنند
*یعنی جامعه نمی تواند رئیس جمهور نظامی را بپذیرد؟
مردم به کسوت افراد نگاه نکردند و چندان برایشان مطرح نبوده است البته برای برخی ممکن است موضوعیت داشته باشد به ویژه برخی از چهره های سیاسی خصوصا آنهایی که بیشتر در احزاب فعال هستند، ممکن است نظری روی چهره نظامی یا غیرنظامی داشته باشند ولیکن چون چهرههای نظامی نمیتوانند در احزاب حضور داشته باشند یا نمی توانند حزب ایجاد کنند چون این محدودیت برایشان وجود دارد افرادی که حزب ایجاد کردند یا فعالیت حزبی و سیاسی دارند اینها نمیتوانند یک رقیب این چنینی در کنار خودشان ببینند و حساسیت نشان دهند.