جزئیات اولین دیدار رئیسی با حضرت آیتالله خامنهای
به گزارش اقتصاد نیوز به نقل رجا نیوز، ابراهیم رئیسی که در سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری با رای اکثریت ملت بهعنوان هشتمین رئیسجمهور جمهوری اسلامی انتخاب شد، برای اولین بار کجا و چگونه آیت الله خامنه ای را ملاقات کرد.وی در دوران تبعید حضرت آیتالله خامنهای در ایرانشهر به دیدار ایشان شتافت و در آنجا نیز با سوءظن ساواک مواجه شد.
آنچه در پی میآید، بخشی از خاطرات و یادماندههای حجتالاسلام والمسلمین سید ابراهیم رئیسی است که در آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی ثبت و ضبط شده و برای نخستینبار منتشر میشود.
حجتالاسلام رئیسی پیش از پیروزی انقلاب با آیتالله خامنهای آشنا شد. ایشان خود درباره نحوه این آشنایی میگوید: «علاوه بر جلساتی که ایشان [آیتالله خامنهای] داشتند، به عنوان یک طلبه جوان به همراه دیگر دوستان خدمت ایشان حاضر میشدیم. اولین برخورد ما با حضرت آقا موقعی بود که با یکی از دوستان به منزل آقای مهامی در مشهد رفته بودیم. آقای مهامی در مشهد نماینده و وکیل وجوهاتی امام بودند. همه میدانستند ایشان وکیل امام است. به منزل ایشان رفته بودیم که آقای هاشمینژاد و آقای خامنهای آنجا آمده بودند. ظاهرا آن سه بزرگوار با هم جلسه داشتند و من هم با یکی از دوستان طلبه منزل آقای مهامی بودم.»
دومین دیدار با حضرت آیتالله خامنهای نیز در جریان نهضت اسلامی میسر شد. حجتالاسلام رئیسی شرح دومین دیدار خود با آیتالله خامنهای را این طور روایت میکند: «دومین برخورد با حضرت آقا [در] مسجد کرامت بود که به عنوان طلبه با ایشان گفتوگویی داشتیم. دم در مسجد کرامت ایستاده بودیم و با ایشان صحبت میکردیم و مدت طولانی هم با بزرگواری حرفهای ما را گوش میدادند.»
یکی از خواندنیترین خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین رئیسی، روایت ایشان از سفر به ایرانشهر برای دیدار با آیتالله خامنهای است که از اواخر آذر 56 به آن منطقه تبعید شده بودند.
حجتالاسلام رئیسی در شرح این خاطره میگوید: «همیشه شیفته سخنرانیها و شخصیت انقلابی ایشان [آیتالله خامنهای] بودیم. به دلیل علاقهای که به ایشان داشتم، قبل از پیروزی انقلاب یک سفر تبلیغی داشتیم که با بعضی از طلاب به رفسنجان رفته بودیم و سفر تبلیغی خود را به سفر سیاسی تبدیل کردیم.
در آن زمان شروع کردیم با تبعیدیها دیدار داشته باشیم. سراغ آقایان معادیخواه و خلخالی رفتیم. آقای خلخالی در رفسنجان در تبعید بود. از آنجا هم به عشق دیدار با حضرت آقا به ایرانشهر رفتیم. یک شب آنجا بودیم که دو نفر از طلبهها را در خیابان دستگیر کردند که معمم بودند. ما دو نفر شخصی بودیم و به منزل حجتی کرمانی رفته بودیم. گفتند دیشب پنج شش بار از ساواک سراغ شما را گرفتهاند که شما را ببرند که ما به شکلی اینها را دست به سر کردیم. بعد هم فرمودند اینجا یک راه مخفی در ذهنم هست که با یک نفر راهبلد شما را از آنجا رد میکنم، چون شما بلد نیستید.
ساعت نه صبح که در منزل ایشان صبحانه خوردیم و آماده شدیم، فرمودند شما دو نفر با اینها حرکت کنید و از شهر بیرون بروید که اینها قطعاً شما را میگیرند. ایشان عامل فراری دادن ما دو نفر از ایرانشهر شدند، چون دو نفر دیگرِ ما را دستگیر کرده بودند. آقایی بود که ایشان را میشناسم منتهی ایشان هم مهمان بود و به دیدار ایشان آمده، ولی راه بلد بود؛ چون یک ماهی بود که در منزل آقا حضور داشت.
قبل از انقلاب به زاهدان و منزل آقای کفعمی رفتیم که عالم شهر بود و در منزل ایشان آقای هاشمینژاد و آقای طبسی که به دیدن آقا در ایرانشهر رفته بودند - منتهی داشتند بر میگشتند - هم حضور داشتند. یک شبی منزل آقای کفعمی بودیم. وقتی از ایرانشهر بیرون آمدیم دیگر تحت تعقیب نبودیم.»