1- آقای رئیسجمهور باید تکلیف خود را با مسئله تحریمها روشن کند. هرچند امیدواری به توافق در وین از سوی مذاکرهکنندگان وجود دارد؛ اما باید اندکی دقیقتر به مسئله تحریمها نگاه کرد. به طور کلی تحریمهای آمریکا بر اساس حداقل پنج قانون آمریکایی صورت گرفته و ازجمله قانون مقابله با دشمنان آمریکا از طریق تحریمها، قانون میهندوستی، قانون اختیارات دفاعی، قانون حمایت از آزادی ایران، قانون تحریم جامع ایران و قوانین مربوط به تروریسم و حقوق بشر و پولشویی و اکثر تحریمها تحت قوانین یادشده صورت گرفته است و تنها در برخی موارد رئیسجمهور آمریکا حق لغو آن را دارد و اکثر موارد لغو تحریمها باید از سوی کنگره صورت گیرد. به فرض آنکه مذاکرات وین موفق باشد و تحریمهای برجامی برداشته و برجام احیا شود، اولا بسیاری از تحریمها باقی میماند و ثانیا هر لحظه ممکن است تحریمهای جدید از سوی آمریکا اعمال شود و این به دلیل قدرت گروههای صهیونیستی در آمریکا بسیار ممکن است. ثانیا هیچ بعید نیست که در انتخابات بعدی ریاستجمهوری آمریکا یعنی سال 2024 مجددا جمهوریخواهان به پیروزی برسند و ترامپ رئیسجمهور شود؛ بنابراین حسب سابقه، مجددا از برجام خارج و تحریمها برقرار میشود.
رئیسجمهور باید اصل را بر بقای تحریمها بگذارد و تئوری برخی نزدیکانشان را که میگویند ما باید طوری رفتار کنیم که آمریکا خود بیاید و تحریمها را لغو کند، سادهانگاری بدانند و شرایط کشور را با بقای تحریمها تصور و تصویر کنند. فراموش نکنیم که رئیسجمهور نظر خود را باید صراحتا و روشن برای مردم اعلام کند تا مردم آماده آینده شوند.
2- سالهای سال متکی به ارز حاصل از صادرات نفت بودهایم و بدترین رفتار را با ارز حاصله داشتهایم. به جای آنکه آن را در راه آبادانی کشور به کار بریم، عمدتا آن را صرف واردات کالاهای مختلف کرده و الگوی زندگی آمریکایی را برای مردم تجویز کردهایم و این امر همچنان ادامه دارد.
و از همه بدتر با صلاحدید اقتصاددانان لیبرالصفت – و نه لیبرال چراکه سیاستهای لیبرالیستی اصولی با وجود همه اشکالات به شکوفایی میانجامد- برای یکسانسازی
نرخ ارز و درآمد دولت آن را به بازار عرضه کرده و بهاینصورت به قاچاقچیان و خارجکنندگان سرمایه کمکرسانی کردهایم. حسب اطلاع ریاست بانک مرکزی تاکنون 350 میلیارد دلار در بازار اسکناس دلار و طلا فروختهایم و جالب است که تنها آقای ولیالله سیف به همین اتهام تحت پیگرد است. جا دارد رئیسجمهور سایر ارزفروشان را به دستگاه قضا معرفی و ازاینپس هم از فروش ارز و طلا در بازار خودداری کند و در بحبوحه عدم صادرات نفت و بیارزی، آنچه را از ارز در اختیار داریم، برای مدیریت کشور و کمک به معیشت مردم و رشد تولید به صورت کنترلشده مصرف کند. اینکه ارز برای قاچاقچیان و خارجکنندگان سرمایه گران میشود، چه ربطی به مدیریت کشور دارد. مطمئنا با توجه به اقتصاددانان اطراف رئیسجمهور که نوعا از تفکر پوپولیستی بهعلاوه لیبرالصفتی برخوردار هستند (خدا کند اشتباه کرده باشم) سیاستهای ارزی 40 سال گذشته ادامه خواهد داشت؛ مگر آنکه بخش سازمان برنامه و بودجه، وزارت اقتصاد و دارایی و بانک مرکزی به دست افرادی کاردان باشد که بسیار بعید است.
3- آقای رئیسجمهور منتخب میدانند که امسال بودجه دولت حدود 400 هزار میلیارد تومان یعنی برابر با 50 درصد کسری دارد. طبعا طبق قانون بودجه مصوب مجلس، از سیزدهم مرداد همین بودجه را در اجرا تداوم میبخشند و راه گریزی از آن نیست. آیا لایحه بودجه تقدیمی دولت برای 1401 که باید تا آخر آذرماه 1400 به مجلس داده شود، به تبعیت از این قانون تنظیم خواهد شد و همچنان موجب افزایش نقدینگی و
تورم میشود و آینده را به فروش خواهند رساند یا راه دیگری انتخاب میکنند. به یقین اقتصاددانان پوپولیست لیبرالصفت چارهای جز آن ندارند. تنظیم بودجه بهخوبی جهت سیاستهای دولت را به مردم نشان خواهد داد.
4- به آقای رئیسجمهور منتخب لقب «سید محرومان» دادهاند؛ اما سیادت بر محرومان نهتنها افتخاری نیست؛ بلکه تبعاتی دارد. کاش میگفتند «یاور محرومان» و ما هم با مسامحه میپذیریم که «سید محرومان» یعنی «یاور محرومان»؛ بنابراین رفع فقر از خیل محرومان (و البته نه آنها که زیر خط فقر زندگی میکنند؛ چراکه بسیاری از آنان از زندگی حداقلی برخوردار هستند و محرومان آنهایی هستند که در کمال عسرت به سر میبرند و شاید دهک اول و دوم تعبیر بهتری باشد) مورد انتظار است. کاش به جای آنهمه یارانه که در زمان آقایان احمدینژاد و روحانی در جامعه پخش شده بود، بخشی از آن به کمیته امداد و بهزیستی داده میشد تا بتوانند کار خود را بهتر و توانمندتر انجام دهند و آثار محرومیت وحشتناک را از بین ببرند.
5- معیشت مردم امری است که همه روی آن تأکید دارند و بهبود آن نهتنها ناممکن بوده؛ بلکه روزبهروز به دلیل تورم سختتر شده است. مردم حق دارند که از حداقل روزانه هزارو 800 کالری برای تغذیه و زندهماندن برخوردار باشند و این در شرایط کنونی برای گروه کثیری از مردم ممکن نیست. شما نمیتوانید زردآلوی 70 هزارتومانی، گیلاس 40 هزارتومانی و سایر میوهها را ارزان کنید. شما قیمت حملونقل را نمیتوانید کاهش دهید. نمیتوانید قیمت عوامل تولید و توزیع کشاورزی و صنعت را کاهش دهید و انتظار در این موارد و شاید ادعا در این موارد بیجهت باشد؛ اما مردم حق دارند و شما وظیفه دارید حداقلهای زندهماندن مردم را فراهم آورید. هیچ خجالت نکشید اگر سیستم کوپنی زمان دفاع مقدس را زنده کنید. اگر شیرینی و کیک و شکلات گران است، میتوانید بگویید مردم نخورند یا کم بخورند؛ ولی نان و برنج و روغن و حداقل مواد پروتئینی برای زندهماندن باید به دست آنان برسد. دولت آقای روحانی احساس میکرد و میکند که در شرایط تحریمی نیستیم و میخواست چنین جلوه دهد که شرایط عادی است؛ درحالیکه آیا تورم 50 درصد در شرایط عادی اتفاق میافتد. ما تحریم خواهیم بود و اگر هم تحریم نبودیم، همه امکانات کشور را نباید خرج خورد و خوراک کرد و تازه بخشی مهم از مردم محروم و گرسنه بمانند. اگر حداقلها را فراهم نکنیم، تخیل خواست حداکثری و وفور نعمت ما را بر زمین خواهد زد.
6- ازجمله شعارهای جنابعالی «ما میتوانیم» است؛ اما آیا وقتی سالانه 25 میلیون تُن محصولات کشاورزی (و عمدتا تراریخته که نمیدانم خوب است یا بد!) وارد میکنیم، کاملا نشانه آن است که «ما نمیتوانیم» یا «ما نمیتوانستهایم». آیا میتوانید کاری کنید که در پایان چهار سال زمامداریتان این رقم نصف شود. مطمئن باشید اگر روند کشاورزی کشور – همراه با خشکسالی- به همین صورت پیش برود، چهار سال دیگر رقم 25 میلیون تُن به 35 میلیون تُن خواهد رسید. کشاورزی ما نیاز به یک تحول اساسی و بنیادی دارد. خیلی بد است که بگوییم «ما نمیتوانیم»، شما ثابت کنید که «ما میتوانیم».
7- شما در کل صحبتهای خود، از «ایران» نگفتید. به واقع بگوییم که حال «ایران» خوب نیست و کشور چه از لحاظ زیستگاهی و چه از نظر تأسیسات در حال استهلاک است و کافی است اشاره کنم که طبق نظر کارشناسان سالانه یک میلیون هکتار اراضی کشور از حیز انتفاع میافتد. سایر مسائل را خود بهتر میدانید. برای ایران یعنی «مام میهن» چه فکری کردهاید. اگر ایران نباشد یا همچنان تخریب شود، مردم محلی برای زیست، تولید، مقاومت، کمک به دیگران و مبارزه با استکبار چیزی ندارند.