دیپلماسی فعال یعنی چه؟
به گزارش اقتصادنیوز غلامرضا فدایی در یادداشتی در خبرآنلاین نوشت، عضویت در پیمان شانگهای را تبریک می گویم. این اقدامی مهم بود که در آغاز دولت سیزدهم انجام شد؛ ولی مهم تر استفاده بهینه از این فرصت است.
نکند زمانی از آن بگذرد و به جای استفاده از فرصت ها ما مورد استفاده قرار گیریم و کشورهای عضو سازمان و به ویژه قدرتهای بزرگ در آن ما را پل پیروزی قلمداد کنند. برای استفاده بهینه ما باید از خود ارزیابی، و برای ارتقای سطح بهره وری برنامه داشته باشیم. استفاده بهینه یعنی شناخت وضعیت داخلی، شناخت وضعیت کشورهای عضو، اتصال به موقع این دو به یکدیگر، اخذ بازخورد و ارتقای مداوم سطح آن. امید است دولت سیزدهم بتوانند از ظرفیتهای عظیم آن استفاده کند.
معنویت و فرهنگ در سخنان رئیس جمهور در جلسه کنفرانس شانگهای بسیار مهم بود و این نشان از این دارد که دلهای ملت ها باید به هم نزدیک شود تا زیربنای همه فعالیت ها به ویژه اقتصادی باشد.
اما دیپلماسی فعال این است که به موقع و پیش دستانه کارها انجام شود به شرط اینکه زمینه خوب فراهم و وضعیت داخلی برای عرضه یا تبادل تجربیات احصا و منظم شده باشد. این نکته بسیار مهمی است که اغلب آن را دست کم می گیرند و بی گدار و بدون تحلیل وضعیت داخلی شروع به کار می کنند. هم اکنون به نظر می رسد گروههای کارشناسی در ابعاد گوناگون فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و ادبی در بارة کشور های عضو پیمان شانگهای کم و بیش وجود دارد. باید آنها را شناخت، سازمان داد و بهره برداری کرد. شناخت کشورهای شرقی عضو به ویژه همسایگانمان با توجه به اشتراکات زبانی و دینی بسیار آسان تر از شناخت دیگر کشورها است. توجه به واقعیات و پرهیز از هر گونه برتری طلبی شرط اساسی است. لازم نیست همه فعالیتها دولتی باشد؛ دولت باید نظارت کند. تعاونیها، و سازمانهای مردم نهاد (سمن) باید به ایجاد یا تقویت فعالیتهای تاجیکستان شناسی، ازبکستان شناسی، تا برسد به چین و روسیه شناسی در ابعاد گوناگون اقدام عاجل، و همه تجربیات و اطلاعات را تجمیع کنند و فرصتها و تهدیدها و موضوعات فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و گسترش زبان و ادب فارسی را به خوبی بشناسند و شیوه برخورد درست را یاد بگیرند. بدیهی است وسعت و قدرت این مراکز بسته به اهمیت و وسعت هر کشور فرق می کند. انتخاب محل برای این مراکز هم ممکن است ضروری باشد. مثلاً استان های خراسان و گلستان با توجه به نزدیکی به بعضی از کشورهای عضو می تواند گزینه های مناسبی باشد. دولت نظارت کند تا مبادا این مراکز یا انجمن ها بر علیه هم فعالیتی صورت، یا کاری موازی انجام دهند. باید بهره برداری را با رفع موانع داخلی به سرعت به حد اکثر برسانند. راه اندازی صدا و سیما و گسترش ساعات پخش برنامه مناسب بسیار مهم است. می توان یک کانال را به سازمان شانگهای اختصاص داد و برای کشورهای عضو برنامه ریزی کرد. دانشگاهها نسبت به شناخت ظرفیتهای موجود در موضوعات مختلف کرسی-های لازم تشکیل دهند و با بخش خصوصی به تبادل نظر بپردازند تا شناختشان واقعی تر شود. عوامل اجرایی در بخش خصوصی تجربیاتشان را سامان دهند و برای ورودی فعال تلاش کنند تا مبادا به لحاظ بی تجربگی یا زرنگی های بیجای ایرانی منجر به شکست شود.
علاوه بر موارد فوق چند مورد دیگر را به عنوان دیپلماسی فعال می توان ذکر کرد:
اول قرارداد سه جانبه امریکا، انگلیس و استرالیا و توجه به اتمیزه کردن سلاحهای دریایی است. فرانسه که اینقدر از این توافق سه گانه عصبانی شده نه برای این است که با اتمی کردن مخالف است بلکه برای این است که چرا در این برنامه پرسود آن را به بازی نگرفته اند! در یک بریده فیلمی (کلیپی) دیدم که فردی موضع سخت جمهوری اسلامی را در این مورد طلب می کرد که باید جمهوری اسلامی در این مورد به جامعه جهانی اعتراض کند. من راه میانه را پیشنهاد می کنم تا به عنوان سند رسمی ثبت شود. به عنوان مثال از سازمان ملل، یا سازمان انرژی اتمی در وین پرسیده شود که آیا از این اقدام اتمی این سه کشور خبر دارد؟ آیا نباید موضع بگیرد؟ آیا سیاست دوگانه همچنان اعمال می شود؟ آیا آنها که تا این اندازه نسبت به فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی حساسیت نشان می دهند چرا در اینجا ساکتند؟ و ...
دوم کلیپی دیدم در باره مدارس تربیت نیروهای ضدشیعه یا تروریست در پاکستان، که جمع کثیری در آن مشغول به تحصیل بودند و حتی عمران خان، نخست وزیر به آنها کمک کرده است. اینجا هم دیپلماسی فعال ایجاب می کند که به نحو مقتضی جمهوری اسلامی اقدامی پیش دستانه کند. از نظر سیاسی از آنها بپرسد که آیا چنین مدارسی وجود دارد؟ آیا آنها این مدارس تمایل به گفتگو ندارند تا اختلافات کمتر شود؟ آیا وجود چنین مدارسی مخل به روابط فیمابین که هر دو طرف بر آن تأکید دارند نیست؟ و ...
حوزه های علمیه، به ویژه آنها که از بودجه عمومی هم استفاده می کنند باید فعال شوند. آنها هم دیپلماسی دارند؛ دیپلماسی آنها این است که هم به شناخت دقیق مواضع مخالفان اقدام، و هم ناصواب بودن بعضی عقاید آنها را مستند، و مشترکات و افتراقات را تبیین کنند و هم به رفع نواقص فعالیتها و باورهای عمومی و هم به معرفی اصولی عقاید خود، جهت تقریب دیدگاهها بپردازند. آنها باید به جای این همه فعالیتهای فرهنگی تکراری، مطبوع یا در فضای مجازی، اقدامات پیشگیرانه برای رفع اختلافات انجام دهند. دست بالا داشتن و منفعل نبودن به این معنا است که همه دستگاههای کشور با هم همکاری، تا عضویت را مؤثر کنند، کشور را به ثبات برسانند و کار فرهنگی اصولی تأثیر خودش را نشان دهد.