عده ای از طریق هتاکی نان می خورند!
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از خبرآنلاین، در کلاب هاوس امشب خبرآنلاین با موضوع" اهانت به مرجع تقلیدی که می گوید نباید با دنیا قهر کرد " صاحب نظران و حاضران درباره هجمه تندروها در قبال اظهارات آیت الله صافی گلپایگانی درباره داشتن روابط با دنیا به اظهار نظر پرداختند.
صحبت های آیت الله صافی گلپایگانی در حضور رئیس مجلس شورای اسلامی جنجال هایی را به دنبال داشت که برخی افراد افراطی را به اهانت و جسارت به این مرجع تقلید کشاند، امشب در کلاب هاوس خبرآنلاین این اتفاق مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت و مهمانان مدعو درباره دلایل و زمینه های این موضوع یعنی" اهانت به مرجع تقلیدی که می گوید نباید با دنیا قهر کرد " به اظهار نظر پرداختند.
هتاکی کسب و کار من است/ عده ای از این طریق نان می خورند
حجت الاسلام محمدحسین معزی
متنی آماده کرده بودم برای این مسئله که قصد نداشتم بیرون بدهم و درباره اش صحبت کنم. کلمه ای را به نام حریت و استقلال حوزه مطرح می کنند. عنوان دیگر، موضعگیریهایی را عنوان می کنند که عاقلانه باید سخن گفت و زیست کرد. گروههای مرجع می توانند اثرگذاری های خود را زمانی حفظ کنند که بر اساس عقل و شرع حرف بزنند و موضع بگیرند.
برخی در مقابله با هجمه به ساحت حضرت آیت الله العظمی صافی، جایگاه شرعی و اجتماعی و حوزوی ایشان را تبیین می کنند. یک ساحت مرجعیت تشیع داریم که به عنوان مرزداران در روایت دینی از آنها یاد می شود. کسانی که مرز هجوم ها به مبانی دین را پاسداری می کنند. مرجع مختص کسی نیست. بر تک تک مسلمانان واجب است مجتهد باشند و به استنباط احکام و مبانی شریعت بپردازند، این وظیفه هر انسان دین مدار است.
توقعی در جامعه ایجاد می شود که هر کس ابزار قدرت و اقتدارگرایی را به هر نحوی به دست می آورد، تلاش می کند کسی به غیر از مسیری که او حرف می زند، ورود نکند، او را تخطئه می کند. عنوان مطلبم این است: هتاکی کسب و کار من است. یک سری در زمانهای مختلف، هتاکی کسب و کارشان است و می گویند تو باید اینقدر قدر باشی که کسی جرات نکند خارج از مسیر تو حرف بزند.
متاسفانه این ادبیات مشتری دارد و این قبیل افراد حاشیه امن می یابند. متاسفانه برخی از آقایان به خاطر یک توییت باید طوری پاسخگو باشند که واقع مطلب آنقدر نیاز نیست. من مخالفم دادستان وارد شود.این مساله به دادستان کاری ندارد.پیش از سایت رجانیوز، روزنامه کیهان به قلم آقای شریعتمداری،هتاکانه تر به ساحت آیت الله سیستانی تعرض می کند.این جایگاه نقش آفرین و سرمایه اجتماعی یک جامعه است. او حرف می زند و بعد می گوید من هجمه کردم و آن فرد دیگر عطایش را به لقایش می بخشد و سکوت خواهد کرد. همانطور که ما فعالان تبلیغی و مذهبی و اجتماعی، جلو نمی رویم. کسی که در چنین جایگاهی است، برداشت عاقلانه از یک معضل اجتماعی را به یک مقام مسئول عالی رتبه که محضر او آمده است و توقع دارد و حاجتی دارد، بیان می کند و احساس می کند این فرد جایگاه و شان دارد، او آنچه به ذهنش می رسد را می گوید.
این فرد در این جایگاه با ابزار فهم و شعور خود و نه حتی نیاز جامعه،سخن می گوید و می گوید برای ارتقای وضع معیشت جامعه و شعار عالمگیر خود نباید درها را به روی خود ببندیم.آن سایت یا نویسنده خاص، حریم و جایگاه را می شکند و حرمت بزرگتری را زیر پابگذار تا خیلی از افراد حساب و کتاب کنند و وارد این عرصه نشوند.این جایگاه کسانی است که هتاکی کسب و کارشان است.
افرادی که در این زاویه و محیط سیاسی جامعه هستند، با مستی از پیروزی های سیاسی روزمره که گذرا خواهد کرد – سخن می گویند و بزرگترها به یاد دارند چه کسانی آمدند و زدند و خوردند و بردند و رفتند ولی آنچه مانده کرامت و شقاوت است- بر مسند قدرت سیاسی قرار می گیرند و می خواهند عقلها و فهم ها را تعطیل کنند. زبانها را ببندند.می گویند از بزرگتر شروع می کنم تا کوچکترها حواسشان جمع باشد. این زندگی دینی نیست. اگر کسی سکوت کرد خیانت کرده و سکوت، ضرر می رساند.
جامعه نخبگانی باید موضع بگیرد. برخی می گوید آیت الله صافی جزو انقلابیون است. اصلا مساله این نیست. مساله این است که یک فرد اندیشمند ابراز نظری کرده است. چرا باید به او طوری هجمه کنیم که دیگران بترسند؟ این چه فرهنگی است؟ اصلا دادستان این هتاک را بگیرد. این برخورد سلبی هم اشتباه است. افرادی در این زاویه هستند و زیر پوشش ها قرار می گیرد. زیر چتری می ایستند و ذیل آن چتر هتک می کنند و افراد هم جرات ندارند زیر آن چتر بیایند.
نکته آخر این که انقلاب اسلامی انقلاب شعور و شعارهای مبتنی بر شعور بوده است. از جمله این شعارها، بسط دادن به آرا و اندیشه است. از صاحب جایگاهی نقل می کنم وقتی این رفتارهای سلبی از هر دستگاهی –زمانی در دهه 70 نوشته بود اندیشه و عقل را با زنجیر نمی توان بست- شکل بگیرد، باید اندیشه در محیط نخبه گانی نقد و بایکوت شود.
نباید بگوییم این افراد را قلم بشکنیم، این افراد با این داستان زندگی می کنند. مداحی به یک مرجع معظم تقلید توهین کرد. به او گفتند باید بروی از بی ادبی ای که کردی، پاکسازی کنی. اگر او فحش ندهد دیگر شناخته نمی شود. این افراد صندلی هایی را می خواهند به دست بیاورد که با هتاکی از بزرگان حاصل می شود. عده ای از این طریق نان می خورند. کسانی که در طول تاریخ از شکستن حریمها نان خورده اند و روزگار گذرانده اند انجام و پایان خوشی نداشتند.
استاندارد دوگانه ای را درباره دلسوزی اخیر درباره مراجع می بینیم
مسعود ده نمکی فیلمساز
باید از استانداردهای دوگانه پرهیز کنیم. کسانی که امروز نسبت به نقل قولی که بیان شده واکنش تند دارند، در بسیاری از موارد و روم ها، درباره رهبری بحثهایی می شود ولی واکنشهایی نشان نمی دهند. من یاد کتاب حزب قاعدین زمان آقای باقی افتادم که در خصوص آقای خوئی مطلبی نوشته بودند که نقیض آن را اکبر گنجی در راه نو نوشت و کسی واکنشی نشان نداد. این کتاب توسط وزارت ارشاد مجوز داشت و در هفته نامه شلمچه بحث کلامی که آقای باقی داشت، عکسش را در نشریه چاپ کردم و بلافاصله آقای مهاجرانی نشریه را توقیف و تعطیل کردند.
این رفتارهای دوگانه را می بینیم. نوع برخوردی که با آیت الله مصباح درباره حکومت و دولت اسلامی و بحثهای کلامی می شود، شکل دیگری است. وقتی از شان خود مطلب خارج می شود و با فاشیسم و هیتلر مقایسه می شود و کسی واکنش نشان نمی دهد، نشان می دهد استاندارد دوگانه ای را درباره دلسوزی اخیر درباره مراجع می بینیم.
اگر قرار است دادستان وارد شود باید مسایل درون گفتمانی بیرون داده شود. مرجع دینی می تواند مقامات عالی رتبه را احضار کرده و حتی مخالف خوانی کند. آیا تسری دادن این به رسانه ها و افکار عمومی و بیرون دادن مسایل درون گفتمانی نمی تواند منشا اهانتها باشد؟ بحثهایی است که جایگاه نخبگانی دارد. ما سابقه بیرون دادن برخی مطالب را داریم. حرفهایی که سر و ته زده می شود یا برجسته می شود یا به ضرر گوینده حرف می زند. درباره برخی ریاست جمهوریها حرفهایی بیان می شود. مثلا نزد مرجعی مطالبی را بیان می کنند ولی مساله سیاسی می شود. مطالب را بیرون می دهند. دادستان وارد شده است و امیدواریم منتظر کلاب هاوس و فضای مجازی نشود. هرجا روح میت را از قبر بیرون کشیدند و هر چه خواستند گفتند، هیچکس واکنش نشان نداد، این یعنی انفعال. مسئولان تحت فشار افکار عمومی کارهایی می کنند.
من به این قضیه که شئون مرجعیت هر بحثی دارد ولو خلاف نظر حکومت، قائلم ولی نسبت به واکنش برخی افراد بسیار بدبین هستم. آقایان به اسم دفاع از مرجعیت، نشریه شلمچه را بستند. شورای عالی امنیت ملی از نشریه جبهه شکایت می کند به منظور جلوگیری از افشای اسنادی در شماره های بعدی! این شکایت را دولت اصلاحات داشت. بعد در کوچکترین موارد، دیگران را مرعوب می کنند. این حجم از واکنش، رفتار سیاسی است نه حقوقی.