رشد 10 برابری خشم و اضطراب در میان دانشآموزان ایرانی!
اقتصادنیوز: خراسان در گزارشی به وضعیت روحی دانش آموزان ایران پرداخت و تاکید کرد: طبق ارزیابی وزارت آموزش و پرورش، میزان خطرپذیری،سطح اضطراب، خشم و افسردگی دانشآموزان در 6 سال اخیر 10 برابر شده است، باید چه کرد؟
به گزارش اقتصادنیوز این روزنامه نوشت: نگرانیمان درباره افت جایگاه علمی دانشآموزانمان در رقابتهای علمی بینالمللی کم بود، حالا باید به خاطر افزایش شدید خطرپذیری دانشآموزان هم بیمناک باشیم؛ و البته این نگرانی بسیار جدیتر است چراکه عواقبی همچون خشونت، فرار و خودکشی را به دنبال دارد.
معضل اجتماعی پس از فاجعه آموزشی
حدود 10 ماه قبل بود که نتایج مطالعات بینالمللی «تیمز» نشان داد سواد دانشآموزان ایرانی در درسهای علوم و ریاضی، پایینتر از متوسط جهانی است و 60 درصد دانشآموزان کشور نتوانستهاند به معیارهای جهانی تیمز دست پیدا کنند. حالا اما یک ارزیابی داخلی، به بررسی بعد روحی و روانی دانشآموزان پرداخته و نتایج نگرانکنندهای داشته است. وزارت آموزش و پرورش بهتازگی نتایج ارزیابیهای دادههای آزمون غربالگری سلامت روانی-رفتاری دانشآموزان و گزارش هستهها و مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی کشور را منتشر کرده که شرایط وخیمی را روایت کرده است:
رشد 10 برابری در 6 سال
* گروه قابل توجهی از دانشآموزان، در معرض خطر و نیازمند اقدامات فوری و تخصصی بودهاند که در صورت عدم توجه جدی به آنان، افزایش بروز و تشدید اختلالات روانشناختی منفی (اضطراب، افسردگی و خشم) و در نتیجه ازدیاد آسیبهای روانی-اجتماعی مانند خودکشی، فرار، سوءاستفاده اخلاقی، بیسرپناهی، بدسرپرستی و سوءمصرف موادمخدر را شاهد خواهیم بود.
خشونت، خودکشی و ...
* متاسفانه طی سهسال گذشته، خشونت رتبه اول را در بین خطرپذیری دانشآموزان داشته و خودکشی نیز همواره یکی از سه خطر اول تهدیدکننده است.
* نیاز به مداخله سریع در فوریتها و بحرانهای روانی-اجتماعی یک ضرورت مهم و اساسی است و دانشآموزان مشمول این طرح، دانشآموزانی هستند که قصد خودکشی دارند یا اقدام به خودکشی کردهاند، دانشآموزان آزار دیده جنسی یا سوءاستفاده شده، دانشآموزان فراری از منزل یا مدرسه، هرگونه وضعیت زیانبار ناشی از فقر شدید، آوارگی، بیخانمانی، دانش آموزانی که سرپرستان آنان دچار سهلانگاری، ناتوانی در سرپرستی ، بدسرپرستی و غفلت یا ترکسرپرست و بزهکاری هستند.
جای خالی اقدامات پیشگیرانه
در گزارش وزارت آموزش و پرورش، به اقداماتی هم برای مداخله در فوریتهای روانی-اجتماعی دانشآموزان اشاره شده است؛غربالگری دانشآموزان، تماس با اورژانس 115، تماس با خط 1570، تماس با مسئول تیم تخصصی فوریتهای روانی اجتماعی منطقه، اطلاعرسانی به خانواده دانشآموز حادثهدیده، رصد مستمر وضعیت دانشآموز و ... . اقداماتی که قطعا وجودش لازم و ضروری است، اما یک سوال مهم را بیجواب میگذارد: طرح و برنامههای پیشگیرانه از بروز این همه خشم و نفرت در دانشآموزان چیست و خانواده و مدرسه چه نقشی در این طرحها بازی میکنند؟
نیاز به کارگروه ویژه نیست؟
بهمنماه سال 99 که گزارش «یک فاجعه آموزشی» را منتشر کردیم و از افت علمی دانشآموزان در درسهای کلیدی علوم و ریاضی گفتیم، وزارت آموزش و پرورش وعده تشکیل یک کارگروه ویژه برای رسیدگی به موضوع را داد که البته طی این مدت، گزارشی از آن ارائه نشده است. حالا باید دید آیا این وزارتخانه برای مدیریت بحران روحی و روانی دانشآموزان هم کارگروه ویژه تشکیل خواهد داد؟
7 دقیقه انتظار پشت خط اورژانس دانشآموزی 1570!
پنجم مردادماه امسال خط ملی «نماد» (نظام مراقبت اجتماعی دانشآموزان) با شماره چهاررقمی 1570 و به عنوان اورژانس دانشآموزی افتتاح شد تا از ساعت 8 صبح تا 8 شب فعال باشد؛ سامانهای که طبیعتا اگر قرار بود به شرایط کرونایی و تعطیلات مدارس ربطی داشته باشد، مردادماه امسال رونمایی نمیشد. دیروز تلاش کردم با این سامانه ارتباط برقرار کنم اما 7 دقیقه انتظار پشت خط 1570 و شنیدن مکرر پیام «شما اولین نفر در صف انتظار هستید، از صبر و شکیبایی شما متشکریم» هیچ ثمری نداشت. نمیدانم اگر یک دانشآموز در شرایط بحرانی روحی هم به تماس با این سامانه احتیاج داشت، بیش از هفت دقیقه صبر و شکیبایی داشت یا ... .
دکتر سیما فردوسی پیشنهاد میدهد:
ضرورت غربالگریهای پساکرونا
ارزیابی های مقطعی بی ثمر است
دکتر فردوسی به اهمیت مستمربودن ارزیابیها هم اشاره و اظهار میکند: «اگر آموزش و پرورش و دیگر نهادهای متولی به دنبال پیشگیری و برخورد منطقی با آسیبهای اجتماعی دوره دانشآموزی هستند، باید از بدو ورود دانشآموز به مدرسه، هر سال در کنار غربالگری جسمی، وضعیت روحی دانشآموز را هم بررسی کنند و هر دانشآموز یک پرونده سلامت جسم و روان داشته باشد، در این صورت میتوان روند تغییرات رفتاری آنها را بررسی و برای آن راهکار ارائه کرد». به گفته این روانشناس، اگر چنین روشی اتخاذ شود، قطعا میتوان به یافتن ریشه آسیبها و درمان آن امیدوار بود؛ در غیر این صورت، فعالیتها در حد همین ارائه آمار و گزارشها باقی خواهد ماند.