برادرم نگذاشت من رئیس بانک شوم، او را کشتم
به گزارش اقتصادنیوز، روزنامه ایران نوشت:
11 دی امسال، نگهبان یک کارخانه در منطقه وردآورد وقتی برای تحویل شیفت کاری خود به سمت اتاقک نگهبانی رفت، متوجه شد که از مسعود، نگهبانی که شیفت قبلی را به عهده داشت خبری نیست.
بهدنبال وی اطراف را جست و جو کرد اما ناگهان در 200 متری اتاقک نگهبانی با جسد مسعود در حالی مواجه شد که بخشی از بدنش توسط حیوانات خورده شده بود.
با کشف جسد، موضوع به بازپرس محمد حسن زارعی اعلام شد و در بررسیهای اولیه به نظر میرسید مرد 60 ساله طعمه حیوانات وحشی شده است. با این حال بازپرس جنایی، دستور انتقال جسد به پزشکی قانونی و مشخص شدن علت اصلی مرگ را صادر کرد.
با انجام معاینات از سوی متخصصان پزشکی قانونی، آنها اعلام کردند که مسعود با ضربات جسم نوک تیز مصدوم شده و با توجه بهشدت خونریزی ساعتی بعد تسلیم مرگ شده است.
با اعلام نظریه پزشکی قانونی، کلاسه پرونده به قتل تغییر یافت. همچنین متخصصان پزشکی قانونی اعلام کردند که با توجه به مدارک بهدست آمده، مسعود با عامل قتل خود درگیر شده و از زمان مرگ تا کشف جسد سه روز میگذرد.
در تحقیقات بعدی کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی به تحقیق از نگهبان جوان پرداخته و او گفت: مسعود مدتی است که به این منطقه منتقل شده است. ما نگهبان کارخانهای در اطراف وردآورد هستیم و هر سه روز یک بار شیفتمان عوض میشود. به همین دلیل از ماجرای قتل بیخبر بودم.
در گام بعدی مأموران به بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف کارخانه پرداخته و خودرویی را مشاهده کردند که روز حادثه به سمت اتاقک نگهبانی رفته و دقایقی بعد برگشته است. با بهدست آمدن شماره پلاک خودرو و استعلام آن، هویت مالک خودرو که مرد 58 سالهای بهنام مهران بود بهدست آمد. در بررسی هویت مهران، مشخص شد که مرد میانسال برادر کوچک مقتول است.
از سویی در تحقیقات فرزندان مسعود اعلام کردند که به عمویشان مهران در این جنایت مشکوک هستند و احتمال میدهند که او به خاطر اختلافات قدیمی دست به جنایت زده باشد.
بدین ترتیب به دستور بازپرس جنایی مهران بازداشت شد. او در تحقیقات به قتل برادرش اعتراف کرد و گفت: حدود 20 سال قبل به خاطر مشکلات روحی تحت درمان قرار گرفتم. من معاون بانک بودم و قرار بود که ترفیع بگیرم و ریاست بانک را به من بدهند، اما مسعود وقتی این موضوع را فهمید به سراغ مسئولان بانک رفته و به آنها گفته بود که برادرم مشکل اعصاب و روان دارد.
همین حرفهای او باعث شد که مرا بیکار کنند. این موضوع ضربه سختی به من وارد کرد.
او ادامه داد: رفتارهای برادرم باعث شد که کینه او را به دل بگیرم. مشکلات اعصابم بیشتر شده بود و همین موضوع باعث شد به فکر انتقام از برادرم بیفتم. میدانستم که نگهبان است اما آدرس محل کار جدیدش را نمیدانستم. به محل کار قبلی مسعود رفته و متوجه شدم به کارخانهای در ورودآورد منتقل شده است.
در نهایت با پرس و جو از دوستانش آدرس کارخانه را بهدست آوردم و در مقابل کارخانه به کمین نشستم. زمانی که برادرم از کارخانه خارج شد تا به اتاقک نگهبانیاش برود او را تعقیب کردم. به محل که رسید به سراغش رفتم و با چاقو به او حمله کردم، مسعود در دفاع از خودش با چوب به دست من ضربه زد، اما با چند ضربه چاقو او را مصدوم کرده و بعد هم سوار خودروام شده و از محل متواری شدم.
به دستور بازپرس شعبه اول دادسرای امورجنایی پایتخت متهم در اختیار کارآگاهان دهم اداره آگاهی قرار گرفت و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.