عواقب اجرایی شدن پیشنهاد خطرناک سعید جلیلی درباره اورانیوم 90 درصد
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از قرن نو، نامه اخیر سعید جلیلی، مذاکره کننده اسبق ایران در مذاکرات هسته ای و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام به رهبر معظم انقلاب حاوی مطالبی است که به نظر میرسد عملی شدن آنها کشور را با چالشی مواجه کند.
در همین رابطه مهدی مطهرنیا این عقیده را دارد که سعید جلیلی با علم به اینکه مذاکرات ایران در وین توفیق چندانی را برای کشور حاصل نداشته دست به نگارش چنین نامهای زده است. البته این استاد دانشگاه تأکید میکند که شاید از نظر جلیلی در مقطع فعلی مذاکرات چنین اقداماتی منجر به گرفتن امتیاز از طرفهای مقابل شود.
او البته تاکید میکند؛ در طول دو دهه اخیر ایران نتوانسته با اهرم فشار به غرب خواستههای خود در ذیل مناقشه هستهای را برآورده و تامین کند.
مناقشه برجامی ایران و آمریکا در ایستگاه پایانی قرار گرفته است
مهدی مطهرنیا استاد دانشگاه و تحلیلگر سیاست خارجی در گفتوگو با قرن نو ضمن تحلیل علل نگارش نامه سعید جلیلی به رهبر انقلاب علیه برجام و مذاکرات هسته ای، اظهار داشت: آنچه که مسجل است، پرونده «برجام» به عنوان یک پرونده انضمامی به واقعیت بحران میان تهران و واشنگتن در حال نزدیک شدن به ایستگاه پایانی است.
وی تأکید کرد: ایران مدعی است امروز دست بالا در مذاکرات را دارد و با غنی سازی اورانیوم بیش از ۶۰ درصد و امکان دستیابی به اورانیوم ۹۰ درصدی؛ میتواند فشار لازم را بر نظام بینالملل با مرکزیت ایالات متحده آمریکا و سایر نهادهای قدرت بینالمللی وارد کند.
این تحلیلگر سیاسی با ارجاع به برخی رفتارهای ایران در دو دهه اخیر، یادآور شد: هرگاه تلاش کردهایم با بالا بردن توان خود فشار بیشتری به طرف مقابل ایجاد کنیم، در نهایت دست به عقبنشینی های بیشتری زدهایم.
مطهرنیا با یادآوری مذاکرات هستهای ایران با تروئیکای اروپایی در دهه ۸۰ شمسی، بیان داشت: ایران و تروئیکای اروپایی در آستانه رسیدن به یک توافق و حل و فصل مسائل ذیل پرونده هستهای بودند و در آن زمان خبری از تیم ۵+۱ و ورود مستقیم آمریکاییها به مذاکرات نبود.
فرصت توافق با تروئیکای اروپایی در دهه ۸۰ از دست رفت
وی گفت: در همان زمان و وضعیت پیش آمده این امکان وجود داشت که با کمترین هزینه ها موضوع مناقشه هستهای را حل و فصل کرد.
دولت احمدی نژاد منازعه ایران و غرب را تشدید کرد
مطهرنیا با انتقاد از رویکرد دولتهای تحت امر محمود احمدینژاد، ابزار داشت: رفتارهای صورت گرفته در دوران احمدینژاد موجب ایجاد فضا برای تشدید منازعه با غرب شد که نتیجه آن نیز اعمال تحریمهای کمر شکن اقتصادی و فلج کننده بود.
وی ادامه داد: در دوران احمدینژاد اینگونه بیان میشد که تحریمها موجب استقلال ایران خواهد شد و جمهوری اسلامی ایران از تحریمهای بیشتر استقبال نیز خواهد کرد. این تفکر بیشتر از سوی رئیسجمهور وقت مطرح میشد و سایر مقامات نیز از این دست اظهارات حمایت می کردند.
احمدینژاد کشور را در دام تحریمهای فلج کننده انداخت
این استاد دانشگاه با یادآوری رفتارهای صورت گرفته در دوران احمدینژاد، گفت: بالا بردن سطح غنیسازی اورانیوم و حرکت به سوی بدست آوردن سانتریفیوژ های نسل جدید از جمله اقدامات صورت گرفته بود، اما در همان دوران تحریمهای فلج کننده بیشماری نیز به سوی کشور گسیل شده بود.
مطهرنیا در ادامه این گفتوگو به زمان قدرت گرفتن اوباما در آمریکا نیز اشاره کرد و عنوان داشت: اوباما پس از قدرت گرفتن در آمریکا تلاش کرد جمهوری اسلامی ایران با پذیرش مسایل مربوط به پرونده هستهای تبدیل به یک بازیگر عادی در سطح بینالملل شود.
وی گفت: اوباما معتقد بود با مصالحه در پرونده هستهای ایران از جایگاه یک کنشگر مقاوم در سطح بینالملل خارج خواهد شد و یک رفتار عادی در جهان از خود نشان خواهد داد. در همان دوران نیز شاهد بودیم ایران نیز پای میز مذاکرات حاضر شد و که نتیجه آن توافق برجامی در سال ۲۰۱۵ بود.
دولت اوباما ایران را محاصره منطقهای کرد
این آیندهپژوه سیاسی اظهار داشت: با وجود پذیرش برجام، شاهد بودیم که دکترین مدنظر اوباما عملی نشد و در پی آن حتی محاصره منطقهای تهران آغاز شد. آمریکا نتوانست پس از برجام در موضوعات دیگر پای ایران را به میز مذاکره بکشاند و برجام نیز راه را برای رقبای ایالات متحده در بازار ایران باز کرد.
این کارشناس برجسته مسائل بینالملل تأکید کرد: در چنین فضایی آمریکا تصمیم گرفت همکاریهای بینالمللی ایران را بسیار محدود کند و حتی از ناتوی عربی برای پیشبرد هدف محاصره منطقهای ایران سخن گفت.
اثرات تحریمهای ترامپی همچنان ادامه دارد
وی در خصوص ادامه این دست فشارها در زمان ترامپ نیز، بیان داشت: شاهد بودیم سیاستهای محدودکننده دوران اوباما در دوران «ترامپ» عملی تر نیز شد. ترامپ با ابزار تحریمها کاری کرد که اقتصاد ایران کاملا متزلزل شود و اثرات آن نیز تا به امروز باقی بماند.
مطهرنیا اظهار داشت: در سالهای اخیر این موضوع مطرح شده که برجام را آتش خواهند زد یا به طور کل و یا گام به گام از آن خارج خواهد شد، اما در عمل شاهد هستیم که ایران همچنان به برجام پایبند است. حتی ترور شهیدان سلیمانی و فخریزاده و حتی طرح و مصوبه مجلس شورای اسلامی نیز باعث خروج ایران از برجام نشد.
دولت انقلابی برجام را نوعی سازشکاری میدانست!
مطهرنیا درباره نوع نگاه دولت رئیسی به برجام نیز گفت: دولت سیزدهم برجام را با نگاه انقلابی خود محصول نوعی عقبنشینی به مرزهای سازش و خیانت میدانست، اما سخنگوی وزارت خارجه همین دولت درباره بازگشت جمهوری اسلامی ایران به برجام از منظر یک اتفاق مطلوب سخن میگوید. همه اینها نشان میدهد که ایران نه تمایلی به خروج کامل از برجام دارد و نه تمایلی به پذیرش برجام و توافق صورت گرفته ندارد.
قرار بود مذاکرات وین منجر به لغو تمامی تحریمها شود، اما...
وی تصریح کرد: قرار بود در مذاکرات وین تمامی تحریمها برداشته شود و پس از راستی آزمایی، تعهدی از طرفها گرفته شود تا دیگر کشوری نتواند از این توافقنامه خارج شود، اما سوال اینجاست که آیا روند مذاکرات ایران را به این نقطه رسانده است.
مطهرنیا در خصوص علت نگارش نامه اخیر سعید جلیلی با موضوع برجام، بیان داشت: در شرایط فعلی و به دلیل عدم کارآمدی گرفتن امتیاز از غرب در مذاکرات، این موضوع را مطرح میکنند که باید به اورانیوم ۹۰ درصدی برسیم و در مرز اورانیوم غنی شده برای مصارف غیر صلح آمیز قرار بگیریم و زودتر از برجام خارج شویم.
اورانیوم ۹۰ درصدی منجر به اجماع جهانی علیه ایران میشود
وی گفت: این نگرش آقای جلیلی از نظر عکسالعملی شاید نادرست دانسته نشود، اما مسأله این است که با توجه به وضعیت فعلی و منابع داخلی، اگر به اورانیوم ۹۰ درصدی دست پیدا کند، آیا خواهد توانست از این موضوع به عنوان یک اهرم برای رسیدن به اهداف خود استفاده کند و اقتصاد خود را احیا کند، یا اینکه این عمل موجب ائتلاف جهانی برای برخورد نظامی با ایران خواهد شد.
این کارشناس برجسته مسائل بینالمللی، تأکید کرد: کنش آقای جلیلی نشان از آن دارد که برگهای ایران در وین نتوانسته امتیازات جدید برای کشورمان ایجاد کند و حتی موجب نشده برجام قبلی را نیز در دوره دولت سیزدهم که دولتی انقلابی است احیا کند.
پیش شرطهای ایران در وین روی زمین مانده است
مطهرنیا در پایان این گفتوگو با طرح یک پرسش، گفت: به نظر میرسد پیش شرط های ایران در وین روی زمین مانده و حتی گفته میشود بخشی از سانتریفیوژ های ایران نیز باید امحا شود. همه اینها نشان دارد آنچه جلیلی میگوید؛ از منظر نوع واکنش به غرب قابل تحلیل است، اما باید دید با توجه به سابقه تاریخی نتیجه نگرفتن ایران از فشار غرب در این دوره اتفاق جدیدی رخ خواهد داد و یا اینکه همین اقدام منجر به یک اجماع جهانی خطرساز برای ایران خواهد شد.