2 گروه در انتظار تصمیم انتخاباتی لاریجانی
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از قرن نو، «فیلسوف سیاستمدار» این لقبی است که به دلیل دکتری فلسفه به چهارمین فرزند میرزا هاشم آملی اختصاص پیدا کرده است؛ کسی که در یکسال گذشته خبرهای زیادی حول محورش چرخید و این خبرها تا همین امروز هم ادامه دارد.
علی لاریجانی که در همان سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب با ظهور و بروزش در سمت ریاست واحد مرکزی خبر به عالم سیاست پا گذاشت، با عضویت در سپاه پاسداران راه طولانیتری را در این مسیر انتخاب کرد و وقتی به عنوان رئیس ساختمان شیشهای جامجم منصوب شد چهره شناختهتری از خود بجا گذاشت تا اینکه با حضور 12 سالهاش در راس قوه مقننه دیگر حسابی برای خود در سیاست ایران جایگاه و پایگاهی پیدا کرد.
در میان برادران لاریجانی که در پهنه سیاست ایران بعد از سال 57 جایگاه و پایگاهی پیدا کردهاند و البته با فراز و فرودهایی همراه بود باید گفت علی لاریجانی مسیرش کمی متفاوتتر از برادران خود بود و این تفاوت را میتوان از دریچهی چرخشهای سیاسی نگاه کرد و شاید بتوان گفت همین چرخشهای سیاسی یا تکامل نگاه سیاسی بود که نهایتا به مذاق بسیاری خوش نیامد و لاریجانی را از گردونه انتخابات ریاست جمهوری کنار گذشت و حالا باید دید برنامه علی لاریجانی برای آینده سیاسی خود کنار نشستن است یا بازگشت دوباره به آغوش سیاست؟!
انتخابات 1400 و شوک رد صلاحیت
علی لاریجانی پس از خداحافظی با مجلس با حکم رهبری به عنوان عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و مشاور رهبری منصوب شد هرچند پیشبینی چنین حکمی وجود داشت اما حرف و حدیثها درباره لاریجانی آن هم در سال انتخابات بیشتر حول محور احتمال حضورش در جریان سیزدهمین انتخابات ریاست جمهوری بود. هرچند تا دقیقه 90 این موضوع از سوی لاریجانی و تیم حامیاش تکذیب میشد اما در آخرین روز از مهلت نامنویسی در انتخابات لاریجانی خود را به ساختمان وزارت کشور رساند تا با چنته پُرتری نسبت به 16 سال قبل وارد گود رقابت شود. او در همان روز اول خودش را برای یک رقابت تمام عیار آماده کرده بود و با کنایه به مهمترین رقبایش یعنی محسن رضایی و ابراهیم رئیسی گفت: « حوزه اقتصاد، نه پادگان است و نه دادگاه که با تشر و دستور اداره شود.»
با پایان یافتن مهلت بررسی صلاحیت کاندیداها از سوی شورای نگهبان جامعه با یک شوک مواجه شد و آن رد صلاحیت علی لاریجانی بود؛ رد صلاحیتی که گفته میشد به دلیل اقامت دختر او در آمریکا رقم خورده است؛ هرچند لاریجانی به گفتن یک جمله «بر حسب وظیفه کاندید شده بود و همچنین در ادامه گفت: «راضی به رضای الهی هستم.» بسنده کرد اما انتقادات زیادی متوجه شورای نگهبان شد و حتی انتقاد رهبری را هم به دنبال داشت به طوری که ایشان در جریان سخنرانی فرمودند: «هنگام احراز صلاحیت، نسبتهایی به برخی دادهشد یا به خودشان یا خانوادهشان که واقعیت نداشت. گزارشهای خلافی بود که بعد هم مشخص شد که خلاف است. گزارشهای غلطی بود؛ بعد هم ثابت شد که خلاف است و متأسّفانه در فضای مجازی اینکه من میگویم فضای مجازی وِل و رها است همین است، بدون هیچ قید و بندی این چیزها را منتشر کردند. خواهشم این است و مطالبهام از دستگاههای مسئول این است که جبران کنند. مواردی که یک گزارشی خلاف واقع داده شده مربوط به فرزند کسی، مربوط به خانوادهٔ کسی، بعد هم معلوم شده که خلاف واقع است، این را جبران کنند. حفظ آبروی افراد جزء بالاترین وظایف است. این خانواده محترم و عفیف، دچار مواجههٔ با یک چنین نسبتهایی شدند و به آنها ظلم و جفا شد.» البته برخلاف انتظار این انتقاد در تصمیم شورای نگهبان تاثیری نداشت و اعلام شد که این تصمیم به درستی اتخاذ شده است.
لاریجانی در واکنش به رد صلاحیت خود روز 22 خرداد از شورای نگهبان خواست تا دلایل رد صلاحیت او را منتشر کنند و این نقطه آغاز تنش میان لاریجانی و اهالی شورای نگهبان بود.
بازگشت به پارلمان
یکسال میشود که از داستان پرماجرای انتخابات 1400 گذشته است و هرچند لاریجانی از آن صدرنشینی اخبار فاصله گرفته اما همچنان اخبار پیرامونش چرخ میخورد و این روزها زمزمههای دیگری درموردش شنیده میشود.
آنطور که به نظر میرسد صحبتها بر سر بازگشت علی لاریجانی به کانون قدرت و حضورش در انتخابات مجلس در سال 1402 است. هنوز مشخص نیست این زمزمهها ناشی از میل شخصی علی لاریجانی است یا تمایل اطرافیانش اما هرچه هست جنبوجوشهایی در نقطه وسط جناح راست وچپ ایجاد شده است.
این جنبوجوش در میان اعتدالیون چندان دور از ذهن نبود و از آنجا که یکبار پیش از در سال 94 و در جریان دهمین انتخابات مجلس لاریجانی به نقطه توافق اصلاحطلبان و اصولگرایان میانهرو تبدیل شده بود هیچ بعید نیست که دو طیف دوباره بر سر این آخرین امید کنار زدن تندروها مرکز قانونگذاری توافق کنند.
چشمهای نگران خیره به لاریجانی
تا زمانی که علی لاریجانی تصمیم قطعی خود را برای حضور یا عدم حضور در انتخابات مجلس اعلام کند دو گروه در خوف و رجا به سر خواهند برد. اولین گروهی که نگرانی زیادی در مورد تصمیمات سیاسی لاریجانی دارد طیف فاتحان انتخابات 98 هستند. همان کسانی که اگر دلسردی مردم از صندوقهای رای و کمکهای شورای نگهبان برای حذف رقیب نبود احتمالا امروز اکثریت کرسیهای مجلس را هم در اختیار نداشتند. فاتحانی که خودشان هم به خوبی میدانند رای اکثریت را ندارند و همین آرای نیمبند با ظهور و بروز طیف رقیب میتواند به خطر بیفتد.
اصولگرایان تندرو که زمانی لاریجانی در سیبل انتقاداتشان قرار داشت به خوبی میدانند که حضور لاریجانی و طیف حامی او در انتخابات میتواند به زیان آنها تمام شود و دست کم قدرت مانور در حیطه قانونگذاری را از چنگشان درآورد.
اما گروه دیگری که نگرانی در دلشان موج میزند اضلاحطلبان و معتدلینی هستند که دو سال پیش با اشتباهات پی در پی سرمایه اجتماعیای که به یک اشاره در صفوف رایگیری حاضر میشد را از دست دادند و حالا چشم به آخرین امیدها برای بازگشت به کانون قدرت را دارند و لاریجانی یکی از امیدها برای بازگشت این طیف به پارلمان است.
تیغ دو لبه برای شورای نگهبان
یکسال پیش بود که در عین ناباوری شورای نگهبان مهر رد صلاحیت را در کارنامه علی لاریجانی نشاند کسی که هنوز مهر حکمش در منصب مشاور فرمانده کل قوا خشک نشده بود و رکورد بیشترین ریاست مجلس را به نام خود رقم زده بود. البته این اولینبار نبود که شورای نگهبان ریسک حذف مهرههای اصلی در جریان انقلاب و نظام جمهوری اسلامی را میپذیرد؛ او یکبار دیگر در سال 92 با ردصلاحیت هاشمی رفسنجانی تجربه این کار را به دست آورده بود .
هرچند انتقادات و موج نفی که علیه شورای نگهبان به راه افتاد تاثیری در تصمیمش نداشت اما با این وجود هزینه زیادی متوجه اقدامات این نهاد حکومتی شد که این سوال را در ذهن تقویت میکند که اگر لاریجانی وارد گود رقابتهای انتخاباتی شود آیا شورای نگهبان حاضر است ریسک ردصلاحیت دوباره او را بپذیرد؟
با وجود آنکه حضور طیف اصولگرایان تندرو و منتقدان لاریجانی مانند محمد دهقان در ترکیب شورای نگهبان یکی از عوامل موثر در تصمیمات برای بررسی صلاحیت کاندیداهای سیزدهمین انتخابات ریاست جمهوری محسوب میشود اما شاید دیگر توانی برای شورای نگهبان نباشد که قادر باشد بار چنین هزینهای را روی شانههای خود تحمل کند. از سوی دیگر این گمانه هم وجود دارد که رئیس جمهور شدن ابراهیم رئیسی آنقدر برای شورای نگهبان اهمیت داشت که ریسک حذف رقبای اصلی را بپذیرد موضوعی که وقتی مخاطبش محمدباقر قالیباف باشد میتواند معادلات را بر هم بزند و اهمیت حذف رقیب به هر قیمتی به بایگانی برای روز مبادا سپرده شود.