ماجرای سفر پرتاخیر رئیسی به آبادان بعد از ریزش متروپل
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از قرن نو، سفر دیر هنگام رئیس جمهور به آبادان همچنین با این سؤال همراه بود، که چرا رئیس جمهور با تأخیری ده روز راهی آبادان شده است؟
فروریختن متروپل تنها فروریختن یک ساختمان نبود، بلکه ریزش اعتماد و آشکارسازی فسادی بود که بر زخمهای کهنه مصیبتهای مردم آبادان نمک پاشید.
آمار رسمی تعداد کشته شدگان این حادثه هنوز اعلام نشده است اما بر اساس خبرها حداقل۳۸ تن در این حادثه جان باختهاند و همچنان عدهای نیز بر این باورند که تعداد زیادی از قربانیان در زیر آوارهای این فساد اقتصادی باقی ماندهاند.
چنین شرایطی اعتراضهای گسترده مردم خشمگین آبادان را به دنبال داشت اما بدتر از همه مدیریت ناشیانه این بحران و اظهارات ناپخته برخی از مسئولین بود که آتش خشم مردم این شهر و سایر شهرهای کشورمان را بر میافروخت.
در این میان آنچه که بیش از همه خشم مردم در منطقه آسیب دیده بر می انگیخت بیتفاوتی برخی از مسئولان به این شرایط بود. مردم گلایه داشتند که چرا آنها زمان جنگ وایستادن در مقابل دشمن، مردم قهرمان و وطن پرست، انقلابی و غیور میشوند اما به هنگام بروز حادثه و بحران صدای آنان به گوش هیچ مسئولی نمیرسد و این درحالی است که هنوز آثار جنگ ایران و عراق بر این شهر باقی است.
سفر دیر هنگام رئیس جمهور به آبادان همچنین با این سؤال همراه بود، که چرا رئیس جمهور با تأخیری ده روز راهی آبادان شده است؟
یک سفر و چند بازدید
پس از آنکه رئیس جمهور در یک سفر ظاهراً اعلام نشده، راهی آبادان شد با حضور در خیابانامیرکبیر (امیری) آبادان عملیات آواربرداری را از نزدیک مورد بررسی قرار داد.
صادق خلیلیان استاندار خوزستان، محمدنبی موسویفرد نماینده ولی فقیه در خوزستان و حسن شاهوارپور فرمانده سپاه ولیعصر خوزستان، رئیسی را در این سفر همراهی میکردند اما رئیس جمهوری در جمع مردم حاضر نشد و از داخل مینی بوس با چند نفر صحبت کرد و در دیدارهایی گزینشی به خانه برخی از قربانیان متروپل رفت.
وعدههای جدید
اما آنچه بیش از همه در مورد این سفر خودنمایی میکرد وعدههای جدیدی بود که از سوی رئیس جمهور در مورد شرایط مردم آبادان داده شد. از جمله اینکه تا رفع مشکلات آبادان مدام به خوزستان سفر خواهم کرد یا اینکه خاطیان بدانند که گذر زمان آنها را از مسئولیت و پاسخگویی مبرا نخواهد کرد.
این سخنان درحالی منتشر شد که اطلاعرسانی در مورد سرنوشت حسین عبدالباقی سازنده و مالک برج متروپل آنچنان بد و نامفهوم انجام شد که همچنان ابهامها در مورد سرنوشت وی باقی است و بسیاری بر این باورند که وی برای فرار از مسئولیت این حادثه از ایران گریخته است.
در این میان عدهای از کارشناسان تأکید دارند که سفر رئیسی سفری پوپولیستی بوده که رئیس دولت تلاش دارد به واسطه آن نشان دهند که میتواند مشکلات را به خوبی حل کند.
آنها میگویند، شاید تصور رئیسجمهوری و نزدیکانش این است که نشان دهد، او به همه جزئیات اهمیت میدهد و اوضاع را تحت کنترل دارد اما واقعیت این است که این بازدیدها ثابت میکند که رئیسدولت از اوضاع واقعی کشور خبر ندارد و فعلا میخواهند نمایش پرکاری خود را به اجرا بگذارد.
این نوع اقدامات در چند سال اخیر بارها از سوی مسئولین و رؤسای جمهور دولتهای مختلف تکرار شده و دیگر نمیتواند بازتاب مشکل درمانی را با خود به همراه داشته باشد.
مردم چه میگویند؟
در این میان برخی از تحلیلگران و کارشناسان سیاسی بر این باورند که سفر رئیسی به آبادان بیشترمصرف تبلیغاتی داشته و اثری بر تسریع در پیدا شدن پیکر زیر آوار ماندگان و روشن شدن تکلیف متهمان اصلی ندارد.
اگرچه در واکنش به اعتراضهای مردمی، فرماندار آبادان از بازداشت ۵ شهردار قبلی، شهردار فعلی و ۵ نفر دیگر از مقامات و مسئولان مرتبط با پروژه ساخت برج متروپل خبر داد و حسین حمیدپور، شهردار فعلی آبادان، استعفاء داده اما مردم این منطقه میگویند که مسئولان در پایتخت نسبت به آنچه که بر آنها میگذرد بیخبرند.
پیشتر نیز بارها مردم این منطقه در مورد وضعیت زندگی، کمبود آب، ریزگردها، اعتراض کرده و به عقیده مردم، وضعیت عمرانی اسفناک شهر آبادان در این سالها محصول بیکفایتی برخی اعضای شورای اسلامی شهر و شهردارهای انتخابشده بوده است. آنها تأکید دارند که در آبادان اثری از آبادی نیست! و خواهان انحلال شورای اسلامی شهر و انتخاب یک شهردار ویژه بهطور مستقیم از سوی وزارت کشور هستند.
به عقیده مردم مسئولان تنها با حضور در جلوی دوربین برای خود تبلیغات میکنند آنها تأکید دارند که مسئولان تنها به هنگامه انتخابات شعارها میدهند و خوزستان را از ایران حساب میکنند و در ادامه کاری به مردم این شهر ندارند.
مردم میپرسند چرا دولتمردان تلاش نمیکنند تا از راههای معقول به حل مشکلات بپردازند. در طول سالهای اخیر بارها دولتمردان، با انتقاد از عملکرد دولتهای پیشین، آنها را مسئول مشکلات کشور معرفی کردهاند اما خود نیز همان راه را در پیش گرفتهاند. در مورد دولت رئیسی نیز ماجرا چنین بود، به نحوی که بسیاری از مردمامید داشتند که با روی کار آمدن دولت سیزدهم مشکلات آنها به شکل عملی حل شود، اما گذشت زمان نشان میدهد که این دولت نیز مانند دیگر دولتها به هنگامه تصمیمگیری از اتخاذ تصمیمهای مهم و کارشناسی خودداری کرده و تنها وعده حل مشکلات را میدهند.
سفر و حضور در میانه مردمامید بخش است اما بسیاری از صاحبنظران بر این باورند که شاید انجام اقدامات کارشناسانه و عملی و پیگیری مشکلات به شکل جدی بیش از هر چیز باعث ایجاد روحیه وامید در مردم شده و میتواند مرهمی بر دردهای آنها باشد.
در عین حال این گونه اقدامات تنها زمانی جواب میدهد که مردم اثرات آن را در زندگی خود به شکل عینی لمس کنند و مشکلات آنها را کاهش دهد.
مردم میپرسند آیا دولت مشکلات را حل کرده یا تلاش میکند تا نشان دهد که در حال حل مشکلات است؟