شرایط پیچیده سیاسی در آمریکا برای هر توافقی با ایران در صورت عدم احیای برجام
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از انتخاب، یک حقوقدان و تحلیلگر مسائل بینالملل میگوید که گره اصلی مذاکرات این است که طرفین همچنان حاضر نیستند مسائل حلنشده را به سلسله مذاکرات بعدی موکول کنند. یعنی از سوی ایران نوعی «خود محدودسازی» کار را دشوار کرده است؛ و از طرف آمریکا فقدان شجاعت لازم برای مواجه با فضای سیاست داخلی.
رضا نصری در پاسخ به این پرسش که باتوجه به اینکه انریکه مورا، نماینده اتحادیه اروپا همواره مواضع خوش بینانه اتخاذ میکرد، حال از ناامیدی نسبت به پیشرفت سخن میگوید دورنمای دستیابی به توافق چگونه است، گفت: «احتمالاً آقای مورا هم مانند بسیاری از کارشناسان نگران گذر زمان و تلاقی توافق با انتخابات کنگره است؛ چرا که اگر در این ماه جاری توافق منعقد نشود، پس از آن اجرای هر توافقی که احیاناً صورت بگیرد به دوران تبلیغات انتخاباتی و سپس دوران بعد از انتخابات کنگره موکول خواهد شد. یعنی شرایط سیاسی و متعاقباً شرایط حقوقی در داخل آمریکا برای انعقاد هر توافقی با ایران بسیار پیچیده خواهد شد.»
وی همچنین در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه ضمانتهایی که ایران خواسته است، از جمله عدم کلید زدن مکانیزم ماشه توسط امریکا و عدم اعمال تحریمها تحت عناوین دیگر، اساسا چه قدر امکانپذیر است، بیان کرد: «توسل به سازوکار حل اختلاف برجام ـ یا آنچه به اشتباه از آن به عنوان «مکانیسم ماشه» یاد میشود - پیشنیازها و مقدماتی دارد؛ اینطور نیست که آمریکا یک روز تصمیم بگیرد قطعنامههای قبلی شورای امنیت را باز گرداند و این اتفاق هم رخ دهد! آمریکاییها در زمان اوباما بر این سازوکار اسم «ماشه» را گذاشتند تا کنگره را قانع کنند قطعنامههای فصل هفتم شورای امنیت را آسان از دست ندادهاند! اما حقیقت این است که برای توسل به این سازوکار، ابتدا باید نقض فاحشی از جانب ایران در اجرای تعهداتش صورت گرفته باشد، سپس آن نقض فاحش و مورد اختلاف - که احتمالاً طی یک گزارش آژانس محرز شده - باید طی سلسله مراتبی در کمیسیون برجام به بحث گذاشته شود؛ اگر در آن چارچوب اختلاف همچنان حل نشد، آنگاه شورای وزراء به موضوع ورود پیدا میکند و در سطوح بالا طرفین به رایزنی میپردازند.»
نصری در این خصوص ادامه داد: «در این فرایند نیز «شورای مشورتی» ثالثی تشکیل میشود و راهحل ارائه میدهد؛ و اگر طی این مراحل اختلاف همچنان«حلنشده» باقی ماند، آنوقت شورای امنیت ورود پیدا کند و به طرفین باز برای رسیدن به توافق مهلت میدهد. اگر پس از تمام این مراحل باز راهحلی حاصل نشد، آنگاه شرایط توافق به روز پیش از برجام برمیگردد. یعنی قطعنامههای قبلی شورای امنیت احیا میشود و ایران به ظرفیت کامل فعالیت هستهای خود - آنطور که پیش از انعقاد برجام دایر بود - برمیگردد. در واقع، مکانیسم موسوم به «ماشه» در اصل سازوکار حل اختلافی است که در آن مقوله حقوقی Rescission تعبیه شده است. یعنی سازوکاری است که در آن پیشبینی شده - در صورت شکست توافق - قدرتهای جهانی پس از طی مراحلی، به قطعنامههای خود و ایران به ظرفیت صنعت هستهایاش بازمیگردند. در واقع، اسم صحیحتر این سازوکار «مکانیسم ریست» (Reset) است، نه ماشه! اگر از این زاویه درستتر و دقیقتر به موضوع نگاه کنیم، بعید به نظر میرسد آمریکا - به عنوان مهمترین طرف قرارداد ایران - بپذیرد در سازوکار حل اختلاف برجام جایگاه و اختیاری نداشته باشد.»
این کارشناس مسائل بینالملل در مورد گره اصلی مذاکرات، اظهار کرد: «به نظرم گره اصلی مذاکرات این است که طرفین همچنان حاضر نیستند مسائل حلنشده را به سلسله مذاکرات بعدی موکول کنند. یعنی از سوی ایران نوعی «خود محدودسازی» کار را دشوار کرده است؛ و از طرف آمریکا فقدان شجاعت لازم برای مواجه با فضای سیاست داخلی.»
او در پاسخ به این سوال که آیا ممکن است با وجود عدم امیدواری مقامات غربی و مقصر دانستن ایران به دلیل خواستههایی که مطرح کرده است، امریکا هم به این نتیجه برسد که ایران توافق را نمیخواهد، گفت: «آمریکا و غرب در موازات با مذاکرات بازی «مقصرخوانی» یا Blame game را هم پیش میبرند. به این معنی که از نظر تبلیغاتی، سیاسی و حتی حقوقی (از طریق اخذ مصوبه از شورای حکام) مقدماتی را فراهم آوردهاند که اگر مذاکرات به نتیجه نرسید، «ایران» مقصر اصلی شکست شناخته شود. چنانچه ایران در این بازی Blame Game ببازد و بار تقصیر در نهایت گردن تهران بیفتد، نه تنها آمریکای ترامپ از عهدشکنیها و جنایات خود تبرئه خواهد شد، بلکه مقدمات فشارهای چندجانبه بعدی علیه ایران فراهم خواهد آمد. به همین خاطر بسیار مهم است ایران بتواند در هر دو زمین با درایت و هوشمندی عمل کند.»
نصری درباره به اینکه انتخابات میان دورهای و اجلاس شورای حکام درسپتامبر چقدر میتواند در دستیابی یا عدم دستیابی به توافق و تشدید تنش موثر باشد، مطرح کرد: «شورای حکام با هر ترکیبی که تشکیل شود، در نهایت تابع گزارشات مدیرکل آژانس از یک سو؛ و از سوی دیگر متاثر از رایزنیهای قدرتهای بزرگ رفتار خواهد کرد. ممکن است گاهی ملاحظات و ابتکاراتی برای حفظ فرایند مذاکرات از خود نشان دهد؛ اما در مجموع، ترکیب آن هرگز به گونهای بهم نخواهد خورد که رفتاری متفاوتتر از آنچه طی این دو دهه اخیر از آن دیدهایم از خود بروز دهد.»