هشدار علم الهدی درباره بازگشت سلطنت رضا پهلوی/ عباس عبدی به دنبال رفراندوم است
به گزراش اقتصادنیوز به نقل از فارس ،سیداحمد علمالهدی عضو مجلس خبرگان رهبری امروز در مراسم عزاداری روز اربعین در حرم مطهر امام رضا علیهالسلام، با بیان اینکه اربعین حسینی نقطه کمال انقلاب و نهضت ابیعبدالله در پیروزی و پایان گرفتن جریان اسارت است، اظهار کرد: زیارت اربعین یک دوره کامل معرفت شناسی عاشورا است.
وی گفت: وجود مقدس امام صادق علیهالسلام به صفوان جمال زیارت اربعین را تعلیم فرمودند، صفوان جمال از شیعیان خالص و اصحاب ویژه امام باقر علیهالسلام و امام صادق علیهالسلام است، امام باقر علیهالسلام زیارت عاشورا را به صفوان تعلیم دادند و وجود اقدس امام صادق علیهالسلام، زیارت اربعین را به او آموختند.
زیارت اربعین، معرفت شناسی نسبت به عاشورای حسینی
نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی با بیان اینکه مضامینی که در زیارت اربعین به صفوان آموخته شد، یک معرفت شناسی کامل در مسئله عاشورای حسینی است، خاطرنشان کرد: این معرفت شناسی از این جمله آغاز میشود « وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ»، وجود مقدس امام حسین در راه خدا بذل مهجه کرد، هدف او از بذل مهجه این بود که بندگان تو را از جهالت و نادانی نجات بدهد و از سرگردانی در جریان ظلالت و راه گم کرده، مردم را برهاند.
وی افزود: این جمله باید مورد تحلیل قرار بگیرد که امام حسین میخواست بندگان خدا را از چه جهالتی نجات بدهد که اگر بنا شد در هر زمانی امت اسلام و جامعه دینی به این جهالت مبتلا شد، نقطه سقوط و پریشانی امت اسلام قرار خواهد گرفت.
علمالهدی بیان کرد: آن جهالتی که برای نجات مردم یک سرمایهگذاری عظیم مثل وجود مقدس حجت بالغه الهی و قطب عالم امکان لازم است، بیسوادی در علوم معمولی، مادی و طبیعی نیست، این جهالت، جهالت در جامعهشناسی و فتنهشناسی در جامعه است.
وی تصریح کرد: همیشه مردم در زندگی اجتماعیشان در برابر هر انقلابی که قرار میگیرند ولو انقلاب مقدس اسلام و انبیاء الهی، بر اثر بیسوادی با یک جهالت در دو چیز و نادانی در دو حقیقت مقابل و روبرو هستند، نادانی اول و جهالت اول عدم شناخت نسبت به جریان ارتجاع در درون جامعه هست و نادانی و جهالت دوم که وقتی با جهالت اول ضمیمه شد، جامعه را ساقط میکند و مردم را نکبت زده خواهد کرد، عدم شناخت و نادانی و جهات نسبت به فتنه و جریانهای سیاسی فتنهانگیز فرصت طلب در درون جامعه هست؛ اگر این دو مطلب بر مردم روشن نشد و جامعه دچار این دو بیسوادی شد، اینجا جامعه بدبخت میشود.
عضو مجلس خبرگان رهبری اضافه کرد: وجود مقدس امام صادق علیهالسلام به صفوان جمال تعلیم دادند بر این که وجود مقدس سیدالشهدا برای نجات مردم از این دو نوع جهالت، بذل مهجه کرد؛ انقلاب مقدس پیغمبر بعد از رحلت در جریان انحراف رهبری از خط امامت، به این دو بیسوادی و جهالت دچار و گرفتار شدند.
وی به تبیین جریان فکری امت پس از رحلت پیغمبر اکرم پرداخت و گفت: اول جریان ارتجاع که به پیغمبر ایمان نیاورده و خدا را باور نکرده بود، به خاطر این که محکوم قدرت پیغمبر شد، مجبور شدند اظهار ایمان کنند اما در باطن در کانون مغز و دل هیچ وابستگی به پیغمبر و خدا پیدا نکردند و میخواستند حرکتی را انجام بدهند که انقلاب برگردد، حالت جاهلیت قبل از انقلاب پیغمبر تکرار شود و در این عرصه به قدرت و پول برسند لذا در روز اول خلافت خلیفه سوم که از بنی امیه بود، وقتی ابی سفیان وارد خانه او شد، نابینا شده بود و گفت آیا در جمع شما غیر از بنی امیه کسی هست؟ گفتند نه، گفت به لات و عزا، دو بت بزرگ قسم ایمان نیاوردم، وحیی نیست، خدایی وجود ندارد و همه اینها وسیلهای بود تا قدرتی به نام عرب تشکیل بشود و این قدرت به دست شما فرزندان امیه افتاده، گوی قدرت را در بین خودتان بچرخانید و نگذارید از بین شما خارج بشود.
علمالهدی متذکر شد: این حرف را زد و از خانه خلیفه بیرون آمد، به قبرستان احد آمد و لگد به قبر حمزه زد و صدا زد «آن چیزی که برای آن دیروز جنگیدی، الان دست بچههایمان است و دارند با آن بازی میکنند»؛ این منطق ارتجاع بود تا اوضاع به قبل برگردد و نظام عشیرهای و موروثی در بنی امیه تشکیل شود تا مسئله وحی، نبوت و قرآن از بین برود؛ اگر مردم این را نفهمند و نشناسند و این واقعیت را در جامعه تشخیص ندهند، بدانید این جامعه سقوط میکند و دچار بدبختی و استکبار میشود.
وی با تأکید بر اینکه اگر مردم جریان فرصتطلب و فتنه فرصت طلبی را تشخیص ندادند، یک بیسوادی است که مردم را بدبخت میکند و اگر این فتنه با جریان ارتجاع هماهنگ شد، دیگر جامعه نجات ندارد؛ اظهار کرد: مردم این را نمیدانند و فقط میگویند زندگیمان به نحوی بگذرد، هرچه میخواهد بشود، این جهالت و بی سوادی، دو بلایی که جامعه مبتلا میشود و برای این که این جهالت و بیسوادی از بین برود، قطب عالم امکان باید همه وجودش را سرمایهگذاری کند.
وجود سه منطق انحرافی در دنیا
امام جمعه مشهد تأکید کرد: این مال زمان یزید و معاویه و صدر اسلام نبود، الان هم همین است، جامعه ما یک جامعه انقلابی است که هم فتنه فرصتطلبی و هم فتنه ارتجاع در ان وجود دارد، هر دو دست به کارند؛ در دنیا سه منطق بروز کرد، منطق اول منطق رضا پهلوی، موجود ناپاک جریان ارتجاع که میگوید مسئله سلطنت برگردد و تکرار شود، اخیرأ در یکی از اظهاراتش گفته مردم رفراندوم کنند که آیا حکومت را با دین میخواهند یا بی دین؛ یک عنصر انحرافی شاغل در فتنه 88 و زاویه دار با رهبری، عباس عبدی نیز اظهار میکند امروز در مردم رفراندوم کنیم که آیا مردم حکومت لیبرال دموکراسی میخواهند یا حکومت دینی که در رأسش ولایت فقیه باشد، این هم منطق یک فرصت طلب.
وی، منطق سوم حاکم بر دنیا را منطق استکباری دانست و ادامه داد: در آمریکا یک پژوهشکده هست به نام «انستیتو کلرمونت» که بزرگترین پژوهشکده سیاسی آمریکا است، رئیس آن مردی است به نام «مایکل هاوارد»، عمده فعالیت تحقیقاتی آنان، راهاندازی یک مسیر برای براندازی انقلاب و حکومت ایران است، میگوید یک روزی حرف این را داشتیم انقلابی در ایران شده و ایران را از چنگ ما بیرون کرده اما انقلاب ایران طوری ادامه پیدا میکند که دنیا از چنگ ما دارد بیرون میرود؛ در اظهاراتش میگوید بزرگترین حرکتی که آمریکا باید انجام دهد، این است که منبع و منشأ قدرت در حکومت ایران که مقام ولایت است را براندازی کند.
علمالهدی یادآور شد: برادران و خواهران، عزاداری امام حسین علیهالسلام برای بیدار شدن امروز ما است، برای این که امروز وضع خودمان را بفهمیم، یزید و معاویه و عبیدالله بن زید در جهنم غرق در عذاب الهی هستند، جامعه انقلابی این دو خطر را دارند، خطر ارتجاع و خطر فرصتطلبی، اگر جامعه نسبت به این دو خطر جهالت پیدا کردند، جامعه سقوط میکند.
امام حسین برای آگاهی مردم خود را فدا کرد
وی با بیان اینکه حسین کسی است که تمام وجودش را سرمایهگذاری کرد تا مردم هم ارتجاع شناس و هم فتنهشناس فرصتطلب و قدرت یاب بشوند، خاطرنشان کرد: کربلا برای ما باید این واقعیت را ایجاد کند؛ اسارت اهل بیت که امروز روز آخرش است، یک شفافسازی و افشاگری بود نسبت به این دو جریان، کاری کردند که جامعه بفهمند مسئله بنیامیه و جریان حکومت اموی یک جریان ارتجاعی است.
نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی ادامه داد: این جهالت با سرنوشت مردم چه کرد و با سرنوشت مردم در این زمان چه میکند؟ در زمانی که معاویه تصمیم گرفت یزید را در جای خودش قرار بدهد، بر حسب مشورتی که مغیره انجام داد، گفت مردم باید امتحان بشوند آیا این ولایت عهدی را میپذیرند یا نه، گفت مردم را امتحان کن که تا کجا سلطه و قدرت تو را پذیرفتند.
وی بیان کرد: معاویه روز جمعه برای نمازجمعه آمد خطبه بخواند، روی منبر ایستاد و گفت «مردم امروز آمدم به شما چیزی بگویم و آن این که همه شما برده من هستید، مردان شما غلام زر خرید من هستند، زنان شما کنیز زر خرید من هستند، بیتالمال ملک من است، به هر که بخواهم میدهم و به هر که بخواهم نمیدهم»، مردم هم شنیدند اما یک قبرستان مرده، کسی اعتراض نکرد، نمازجمعه آن روز گذشت، هفته دیگر آمد، برای این که یقین کند عمق قدرت و سلطهاش در جامعه تا کجا رسیده است، حرف هفته قبلش را تکرار کرد و باز هم صدایی بلند نشد، برای این که خاطر جمع شود، هفته سوم هم این مسئله را تکرار کرد، این بار یک نفر از گوشه مسجد بلند شد، گفت «معاویه روی منبر پیغمبر خلاف حکم خدا حرف میزنی، خدا این مردم را آزاد آفریده است، بیتالمال هم به همه مردم تعلق دارد، از کجا میگویی بیتالمال ملک من و مردم برده من هستند؟».
علمالهدی ابراز کرد: معاویه دید در این قبرستان یک زنده پیدا شد، فریاد زد «احسنت، آفرین، امروز تو هم مرا و هم مردم را از جهنم نجات دادی، روزی از پیغمبر شنیدم گفت خلیفه من روی منبر خلاف خدا حرف میزند و کسی به او اعتراض نمیکند، آن خلیفه و آن مردم هر دو در جهنم هستند، خواستم ببینم آن خلیفه، خلیفه جهنمی من هستم یا نه، روز اول این را گفتم و کسی اعتراض نکرد، وحشت زده شدم، هفته دوم دوباره تکرار کردم شاید خدا کسی را برساند ثابت بشود من آن خلیفه جهنمی و این مردم، امت جهنمی پیغمبر نیستند، این هفته خدا تو را رساند که ثابت کند آن خلیفه جهنمی من نیستم و آن امت جهنمی هم این مردم نیستند»؛ این را گفت و مردم شروع کردند کف زدن و هورا کشیدن، نماز خوانده شد و بیرون مسجد سر آن فرد با ضربه شمشیر به آسمان پرتاب شد، ببینید بیسوادی و جهالت بر سر مردم چه میآورد.
وی افزود: امام صادق علیهالسلام بهوسیله صفوان به ما دستور دادند روز اربعین در زیارت اربعین خدا را شاهد بگیریم «بَذَلَ مُهجَتَهُ فیکَ لِیَستَنقِذَ عِبادَکَ مِنَ الجَهالَةِ وحَیرَةِ الضَّلالَةِ»، سرمایهگذاری وجودی امام حسین برای نجات مردم از این بیسوادی بود و اهل بیت در جریان اسارت این شفافسازی و افشاگری را به جا آوردند، مردم شامی که نمیشناختند معاویه و یزید چه کسانی هستند، به فاصله ۵ روز، شام متحول شد و این جهالت از بین رفت؛ وقتی مردم اهل بیت را دیدند و وقتی روشنگری اهل بیت به مردم رسید، مردم آگاه شدند و جریان ضد اموی و ضد بنی امیه و ضد ظلم در مردم شکل گرفت.