۸ عکس باورنکردنی که دنیا را تکان داد+تصاویر
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از برنا، پیشاپیش باید به شما هشدار بدهم که این مقاله و عکسهایش بر عکس مقالههای اینچنینی روحیهتان را شادتر نخواهد کرد. وجهِ مشترک تمام چند عکس کار شده در این مقاله این نکته است که همه آنها در سالهای مختلف برنده جایزه پولیتزر شدهاند.
جایزه پولیتزر که شاید بیشتر ما آن را جایزهای ادبی بدانیم هر سال در بخش عکاسی و روزنامهنگاری به برترین عکسهای خبری سال تعلق میگیرد. عکاسان برنده این جایزه علاوه بر مورد توجه قرار گرفتن عکسشان در دنیا، جایزهی نقدیِ ۱۵ هزار دلاری هم دریافت میکنند.
فرار به سمت امنیت
عکس برنده جایزه پولیتزر در سال ۱۹۶۶
عکاس: کیوچی سوادا
این عکس هم داستان جالب و البته به لطف عکاس پایانی نسبتا خوش دارد. افرادی که در عکس میبینید یک خانواده اهل ویتنام جنوبی هستند و بعد از اینکه مطلع شدند در حوالی محل زندگیشان قرار است عملیات جنگی وسیعی به نام پیرانا اتفاق بیفتد، مجبور به ترک آن منطقه شدهاند.
کیوچی سوادا که شاهد تلاش این مادر برای گذراندن کودکانش از رودخانه و رساندن آنها به نقطهای امن بود، موفق شد با ثبت این عکس وضعیت و شرایط خانوادههای ویتنامی را برای مردم دنیا آشکار کند و البته برنده جایزه پولیتزر شود. کیوچی سوادا پس از بردنِ جایزه پولیتزر و دریافت جایزه نقدی قابل توجه همراهِ آن به ویتنام بازگشت و پس از پیدا کردن این خانواده، نیمی از جایزه نقدی را به آنها بخشید.
کمکی از طرف پدر روحانی
عکس برنده جایزه پولیتزر در سال ۱۹۶۳
عکاس: هکتور راندون
حتما این جمله را شنیدهاید که گاهی با مشاهده یک عکسِ خوب حرفها و پیامهایی منتقل میشود که شاید برای نوشتنشان به چندین کتاب احتیاج است و از قضا این عکس اثباتی است برای این ادعا. این عکس در زمان شورشِ سربازان یک پایگاه نیروی دریایی در نزدیکی کاراکاس در ونزوئلا گرفته شده است و سوژه عکس سربازی است که پس از تیر خوردن و زخمی شدن، خود را به سختی به آغوش یک پدر روحانی رسانده است.
داوران جایزه پولیتزر ظاهرا به شدت شیفته این عکس شده بودند و ترکیببندی، عنصر درامِ حاضر در عکس و البته تکان دهنده بودن آن را بسیار تحسین کردند. جالب است بدانید که هکتور راندون خود به درستی نمیدانست که موفق به گرفتن این عکس شده است یا نه چرا که شرایط برای عکاسی به هیچ وجه مناسب نبود و از هر طرف گلولههای فراوانی شلیک میشده است.
وحشتِ جنگ
عکس برنده جایزه پولیتزر در سال ۱۹۷۳
عکاس: نیک آت
نیک آت عکاسی را از ۱۶ سالگی آغاز کرد و بارها در حین عکاسی مجروح و مصدوم شد. نیک که برای پوشش جنگ به ویتنام رفته بود در نهایت توانست با این عکسِ تکاندهنده برنده جایزه پولیتزر شود. نیک در این عکس از کودکان و به ویژه کودک برهنهای عکس گرفت که سراسیمه و وحشت زده تلاش میکردند از حملات شیمیاییِ نیروهای ویتنامِ جنوبی فرار کنند.
دخترِ برهنه حاضر در مرکز عکس که گویی دقیقا به سمت دوربین نیک در حرکت است فان تای کیم فاک نام داشت و تازه ۹ ساله شده بود. نیک آت این دختر و دیگر کودکان وحشت زده از حملات با ناپالم را به بیمارستان رساند. فان تای در نهایت مجبور شد به خاطر اینکه در معرض ناپالم قرار گرفته بود تا ۱۴ ماه در بیمارستان بماند و پیش از مرخص شدن و بازگشت به خانه تحت ۱۷ عمل جراحی قرار گرفت.
پروازِ پناهجویان بر فرازِ پلی ویران در کره
عکس برنده جایزه پولیتزر در سال ۱۹۵۱
عکاس: مکس دِسفِر
در سال ۱۹۵۰ کره شمالی و کره جنوبی مشغول جنگ بودند و مکس دسفر هم همراه نیروهای مسلح آمریکایی در کره حضور داشت. بنابر صحبتهای خود عکاس او در چهارمین روز از دسامبر همین سال در حین رانندگی، متوجه هزاران پناهجویی شد که سعی میکردند به وسیله یک پلِ ویران خود را به کره جنوبی برسانند.
این پل که دو سمتِ رودخانه تایدانگ را به هم متصل میکرد چند روز پیش از ثبت این عکس توسط بمبارانِ هوایی ویران شده بود. آنطور که مکس به یاد میآورد ظاهرا آن روز هوا به قدری سرد بود که عکاس به سختی موفق به خم کردن انگشت و فشردن دکمه دوربین شده است. با مقایسه شرایط امروز مردم کره جنوبی و شمالی میتوان دریافت چرا این پناهجویان برای فرار از پیونگ یانگ، خطرِ غرق شدن و انجماد در آبِ رودخانه تایدانگ را به جان خریده بودند.
مصیبتی از سوی دریا
عکس برنده جایزه پولیتزر در سال ۱۹۵۵
عکاس: جان اِل گانت
به محض اینکه از داستان این عکس باخبر شوید حتما حرف من را خواهید پذیرفت که ما با یک عکس به شدت تلخ روبرو هستیم. پدر و مادرِ در شوک فرو رفته، دل شکسته و غرق در ناباوریِ حاضر در این عکس در حال دریافتن این نکته هستند که موجهای دریا برای همیشه فرزندشان را از آنها گرفته است. آیا هیچ چیزی از پدر و مادری که در حال پذیرفتن مرگ فرزندشان هستند، تلختر هست؟
جان در آن روز مشغول قدم زدن در ساحل بود و از این پدر و مادر عکس گرفت. او بعد از ثبت عکس متوجه شد که پسرِ این زوج به نام مایکل در چند لحظهای که حواس آنها به چیز دیگری مشغول بوده، چهار دست و پا به سمت دریا رفته و متاسفانه امواجِ بیرحمِ دریا این زوج را بابت تنها چند ثانیه حواس پرتی، به سختی مجازات کرده است.
شلیک روبی به آزوالد
عکس برنده جایزه پولیتزر در سال ۱۹۶۴
عکاس: رابرت هیل جکسون
تنها چند روز پیش از ثبت این عکس، حادثهای تکان دهنده مردم آمریکا و دنیا را تکان داد و رئیس جمهور وقت آمریکا، جان اف کِنِدی ترور شد. فردی که در این عکس مورد اصابت گلوله قرار گرفته، لی هاروی آزوالد نام دارد و کمی پیش از کشته شدن با دریافت گلوله، در دادگاه به اتهام ترور کندی محکوم شده بود.
اهمیت این عکس در این نکته نهفته است که حتی حالا هم در آمریکا و دنیا افراد زیادی به ترور کندی مشکوک هستند و تقریبا هر تئوری از نقش سیستم اطلاعاتی آمریکا در ترور گرفته تا آدم فضاییها طرفدارانی دارد. اهمیت این عکس و این لحظه در این نکته نهفته است که با مرگ تنها متهم به ترور کندی، به نوعی روی تمام این مسائل سرپوش گذاشته شد و این قتل باعث شد شاید مردم عادی هیچوقت از واقعیت سر در نیاورند.
آخرین نیایشِ خوزه رودریگز
عکس برنده جایزه پولیتزر در سال ۱۹۶۰
عکاس: اندرو لوپز
من و شما در این عکس تکان دهنده شاهد آخرین نیایشِ فردی به نام خوزه رودریگز پیش از اعدام شدن توسط نیروهای فیدل کاسترو هستیم. اندرو لوپزِ عکاس در آن زمان برای پوشش وقایع انقلاب کوبا در آن کشور به سر میبرد و موفق شد با ثبت این عکس تلخ، جایزه پولیتزر آن سال را از آن خود کند.
خوزه رودریگز یک سرباز سابق بود و پس از پیروزی انقلاب کوبا به رهبری کاسترو، او و هزاران سرباز سابق دیگر به وسیله جوخه آتش اعدام شدند. لوپز عکس را در دراماتیک ترین لحظه ممکن یعنی آخرین نیایشِ فرد اعدامی پیش از مرگ ثبت کرده است.
پسرکِ مسلح و گروگانش
عکس برنده جایزه پولیتزر در سال ۱۹۴۸
عکاس: فرانک کاشینگ
شاید اگر از داستان این عکس بیخبر باشید، آنقدرها هم تکان دهنده به نظر نرسد اما هر دو پسرِ حاضر در این عکس یعنی هم گروگانگیر و هم گروگان تنها ۱۵ سال سن دارند. داستان از این قرار است که دقایقی پیش از ثبت این عکس در همان نزدیکی یک دزدی مسلحانه اتفاق افتاده بود و وقتی یک پلیس برای پرسیدن سوال به اِد بنکرافت(گروگانگیر) نزدیک شد او پس از شلیک به افسر پلیس، اقدام به گروگان گرفتن بیل رونان کرد.
فرانک کاشینگ که کاملا تصادفی و برای انجام کاری دیگر در همان حوالی بود، توانست خیلی زود خودش را به صحنه برساند و با انتخاب یک مکان مناسب برای عکاسی، موفق به ثبت این عکس شد.