دلنوشته غمگین فرمانده ارتش برای «آرتین»
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از مهر، سرلشگر سیدعبدالرحیم موسوی، فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران در دل نوشتهای برای آرتین، کودک مظلومی که والدین و برادرش در حادثه تروریستی در حرم حضرت شاهچراغ (ع) به شهادت رسیدند، گفت: کاش من بجای پدر، مادر و برادرت به خون غلطیده بودم و تو اکنون تنها و داغدار نبودی!
دلنوشته غمگین سخنگوی دولت برای آرتین پسر بازمانده حادثه تروریستی شیراز
متن کامل دلنوشته فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
فرزندم آرتین؛ سرباز ایرانی با تو سخن میگوید.
آرتین عزیز؛ کاش من بجای پدر، مادر و برادرت به خون غلطیده بودم و تو اکنون تنها و داغدار نبودی.
پسرم آرتین؛ اگر چه قلبم آزرده دلتنگی تو است، اما کاش زخمهای دل تو، روی سینه ام انباشته میشد و تو را غصه دار و دلتنگ پدر، مادر و برادرت نمیدیدم.
برای یک سرباز ایرانی هیچ چیز سختتر از آن نیست که در عین توانایی، خون دل بخورد، دندان به هم بفشارد و صبوری کند و شمشیر در نیام نگه دارد.
تو خیلی کوچکی ولی شاید برائت گفته باشند مردی قدرتمند و قوی که پیش چشمش، همسرش را به خون کشیدند، بخاطر مصالح بالاتر سکوت کرد و خون دل خورد.
الان هم آقای ما همینطور است.
اما اگر لب تر کنند میلیونها عاشق جان فدا به فرمانش همه زشتیها را زیر پا له میکنند و دشمن را ادب میکنند. اما آقای ما میگویند صبور باشید تا واقعیتها خود را به همه نشان دهد و شمشیر خود را برای آمریکا تیز کنید.
او از مولای خود و ما نیز از مولا و آقای خود آموختیم صبر پیشه کنیم، استقامت کنیم اما آماده و مهیای اجرای فرمان ولی امر خود باشیم چرا که وعده خدا حق است و صبح پیروزی بر دشمنان دین و وطن نزدیک.
فرزند عزیزم، انسان نمایی که تو را داغدار کرد، حیوان دست آموزی است که ساخت آمریکا، رژیم صهیونیستی و تفکر رژیم سعودی است. اما سرباز ایرانی دندان میفشارد و صبوری میکند تا در زمان خود به اذن رهبر و مقتدا و فرمانده اش طومارشان را در هم بپیچد.
فرزند خوبم؛ کاش پیامت را همه میشنیدند. آنهایی که به بهانهای، ناخواسته یا نادانسته، قدرت دفاعی و امنیتی کشور را تضعیف و مشغول کردند و فرصت جولان به عروسکهای دست آموز دادند تا حرم و حریم را به گلوله ببندند.
کاش میشنیدند صدای بچههایی که یتیم شدند. کاش میشنیدند صدای زنهایی که بی سرپرست شدند. کاش میشنیدند صدای پدران و مادران به داغ فرزند نشسته و صدای ضجه برادر و خواهر از دست دادهها را و … کاش میشنیدند. کاش!!!
آرتین عزیز؛ سرباز ایرانی سخت غصه دار است. نه اندازه تو، اما سخت غصه دار است.
این سرباز، غصه دار ایران عزیز است که خونها برای عزت نامش بر زمین ریخته شد و سخت غصه دار پرچمی است که هزاران جان پاک برای برافراشتنش نثار شده است و حالا...
سرباز ایرانی سخت غصه دار ناموس و حجاب و عفتی است که رگها برای آن بریده و سینهها برای آن شکافته شد.
سرباز وطن سخت غصه دار کلاس و درسی است که نیست آنطور که باید باشد و سخت غصه دار کسب و کار و تولید و اشتغال است که در سایه نقشههای بدخواهان، لطمه بخورد.
پسرم آرتین؛ سرباز وطن سخت غصه دار است. غصه دار پایکوبی دشمنان ایران و ایرانی که جوانان و امیدهای استحکام کشور را نشانه رفته اند و داس بر خوشههای امید ملت کشیده اند.
اما آرتین عزیز؛ برای تو می گویم: والله و به خاک پاک ایران قسم، برای خدا جوابی نخواهد داشت آن ایرانی و متدینی که خطر فتنه دشمنان را فریاد نزند.
سرباز ایرانی و ایرانی غیور به شرافت سربازیش سوگند یاد کرده از استقلال، تمامیت ارضی و نظام جمهوری اسلامی ایران تا آخرین قطره خون دفاع کند و چنین نیزخواهد کرد و به اذن فرمانده خود خنجر بر حنجر دشمن دون فرو خواهد برد.
سرباز ایرانی و ایرانیان عزیز، نیک میدانند آنچه داریم از نظام اسلامی، اسلام و انقلاب و جانفشانی ها در راه ایران اسلامی سربلند، مستقل و آزاده در پرتو اتحاد و انسجام ملی است اما هدف دشمن ایرانستان کردن ایران قوی و تجزیه این ملک پرگهر است.
به تو فرزند عزیزم نوید میدهم هر سال که بزرگتر میشوی ایران را قویتر و متحدتر خواهی دید.
امید به خدای بزرگ و آیندهای روشن داشته باش و بدان من و تو و همه سربازان میهن برای سربلندی و آبادانی و عزت کشورمان لحظهای از پای نخواهیم نشست.
و در آخر به تو فرزند عزیزم و همه فرزندان و مادران و پدران داغدار عرض میکنم اگر مولا و فرمانده ما اذن دهند، سرباز ایرانی جان بر یک تیر نهد و مغز فتنه را نشانه رود.
سرباز ایرانی تاب نگاه بر چشمان فرزندان شهدا را ندارد.
سرباز ایرانی
سیدعبدالرحیم موسوی